English Version
English

اولین باور من نسبت به راهنما ایمان من به ایشان بود

اولین باور من نسبت به راهنما  ایمان من به ایشان بود

دهمین جلسه از دوره نهم سری کارگاه های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی کاشمر به استادی ایجنت مسافر حمید، نگهبانی مسافر احمد و دبیری مسافر حمید با دستور جلسه «هفته راهنما» در روز سه شنبه 11 اردیبهشت ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان حمید هستم یک مسافر
امیدوارم حال همه خوب باشد و بتوانیم در کنار یکدیگر جشن خوبی را در شان راهنمایان نمایندگی کاشمر برگزار کنیم.
دستور جلسه درمورد راهنما وجایگاه راهنماست. من این هفته را به بنیان گذار کنگره 60 خانواده محترمشان وتمام کسانی که در این سیستم خدمت می کنند تبریک می گویم.
درست است که درمان اعتیاد در کنگره یک مقوله ای است که ما داریم کار می کنیم ولی هدف کنگره 60 بالاتر از بحث درمان اعتیاد است و آقای مهندس در این سیستم استاد تربیت می کنند. پرورش استادانی که هر کدام آن ها می توانند یک مجموعه و یک خانواده را به درمان برسانند و اگر ما دقت کنیم این پرورش استاد کاملا قابل دیدن است.
وقتی وارد این سیستم شدیم در درون ما حس های بسیار بدی بود و هرکدام از ما برای خانواده و محله مان یک گنگستربودیم ولی کنگره از همین افراد و از دل همین بچه ها افرادی را تربیت می کند که با هیج جای دیگر قابل مقایسه نیست و این موضوع بی نظیر است.
در بحث راهنما و هفته راهنما مطمئنا ما وقتی وارد کنگره  می شویم و لژیون انتخاب می کنیم و وارد پروسه درمان می شویم، در آموزش ها به ما کاملا تفهیم می شود که برای گذشتن از تاریکی ها ما نیازمند راهنما و استاد هستیم، نیازمند به رب و مربی هستیم.
قبلا ما مربی و استاد داشتیم که  در ابتدای امر پدر و مادر ما بودند ولی آنچنان که ما آموزش ها را در کنگره دریافت می کنیم ممکن است در خانواده دریافت نکرده باشیم چرا که طریقه آموزش آنها به  ما اشتباه بوده است.
اولین باوری که در من نسبت به راهنما و مطالبی که آموزش می دهد رخ داد بحث ایمان من به ایشان بود. ایمان به کلام او و به هر آنچه که می گوید.
در کنگره بین راهنما و رهجو حرف دوستی و رفاقت نیست، بلکه بحث مربی و استادی است. بحث این است که کلام استاد برای من شرط است و وقتی که به کلام راهنما ایمان راسخ داشته باشیم خیلی به راحتی می توانیم از منطقه 60 درجه عبور کنم.
اولین مبحث کتاب 60 درجه زیر صفر، عبور از گذرگاه های سخت می باشد و من در دوران مصرف نتوانستم از این سد عبور کنم. در 23 سال مصرف ترس، حقارت و خیلی از موضوعات دیگر در درون من بود ولی الان با کمک راهنما از خیلی موارد گذر کردم.

راهنما من را از ترس وارد شجاعت و از قهر وارد مهر کرد و خیلی از مسایل و مطالب را برای من روشن نمود. خیلی مهم است که ما در مسیر درمان و تکامل همیشه باید راهنما داشته باشیم.
من غریب 10 سال است در کنگره هستم بعضی مواقع که در کارم به مشکل می خورم ممکن است برای یک موضوع یک هفته درگیر باشم که این کار را انجام بدهم یا نه و گاهی اوقات منیت هم به سراغ من می آید که تو خودت راهنما هستی و رهجو داری، تو که 60 نفر را به رهایی رساندی! ولی نهایتا تلفن را بر می دارم و به راهنمای خودم زنگ می زنم که آقا من در این موضوع مشکل دارم و خیلی راحت تر از آنچه فکر بکنم موضوع را برای من حل می کند. آن وقت است که متوجه می شوم زندگی کردن چقدر آسان است وقتی شما یک استاد در کنارت داشته باشی.
در کنگره همه ما حتی راهنمایان همیشه در حال آموزش جهان بینی و درس گرفتن هستیم کسانی می توانند در این گردونه زیبای کنگره پیوند عشق و محبت را برقرار کنند که قدردان و سپاسگزار باشند.
در کنگره ریزش افراد خیلی کم است و یقیناً تمام افرادی که به مصرف مواد برگشت کردند افرادی بودند که سپاسگزاری و قدردانی را یاد نگرفته بودند.
درست است که می گوییم ما درمانگر نیستیم و خود شخص درمانگر است، ولی اگر راهنما در کنار ما نبود و راه را به ما نشان نمی داد و مسیر را برای من نمایان نمی کرد چرا در این چندین سال مصرف نتوانستیم راه را پیدا کنیم؟
گاهی اوقات این افکار به ذهن ما می آید که من خودم خودم را درمان کردم، رهجوی خوبی بودم و سر ساعت در جلسه حضور پیدا می کردم و... پس چرا در این مدت چندین سال مصرف نتوانستیم این کار را بکنیم و این اتفاق برای ما نیفتاد؟؟
پس راهنما شخصی است که در کنار ما و پا به پای ما حرکت می کند و تلاشش  بر این است که بتواند رهجو را از تاریکی خارج کند.
برهمه ما لازم است که قدردان بودن و سپاسگزار بودن را یاد بگیرم و قدردان خانواده، راهنما و همه کسانی که در هر کجا خدمتی به ما می کنند باشم.
ولی وقتی در مسیر اعتیاد باشیم مطمئناً این حس های آلوده ما باعث می شود که خیلی چیزها را فراموش کنیم و ناسپاس باشیم.
انشاالله بتوانیم در کنار هم و با آموزش های کنگره در مسیر صراط مستقیم باشیم و این قدردانی و سپاسگزاری جزئی از زندگی روزمره ما باشد.
در آخر بار دیگر این روز را به همه راهنمایان در نمایندگی کاشمر این تبریک می گویم.
از این که سکوت کردید و به صحبت های من توجه کردید از همه شما سپاسگزارم.

عکاس: مسافر حبیب لژیون پنجم راهنما مسافر علیرضا
تایپ: مسافر علی لژیون یکم راهنما مسافر احمد
ویراستار: مسافر حمید لژیون چهارم راهنما مسافر مجید
ارسال خبر: مسافر محمد لژیون سوم راهنما مسافر حمید
مرزبان کشیک: مسافرکاظم

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .