دری به نام کنگرۀ ۶۰

سلام دوستان عاطفه هستم یک همسفر:
پیش از هر سخنی، هفتۀ راهنما را به آقای مهندس، بنیان کنگرۀ ۶۰ و تمام راهنمایان به‌خصوص راهنمای عزیزم خانم نسترن و خانم فاطمۀ عزیزم تبریک عرض می‌کنم که خیلی زحمات زیادی برای بنده و دیگر رهجویان می‌کشند؛ حرف‌های راهنمای عزیزم بود که باعث شد از تاریکی‌ها خارج شوم و به‌سوی روشنایی‌ها حرکت کنم.
یک روز پاییزی، زمانی که دلم از تمام دنیا گرفته بود، غم تمام وجودم را احاطه کرده بود و نه راه پیش داشتم و نه راه برگشت، خداوند دری به نام کنگرۀ ۶۰ را برای من گشود. هیچ‌گاه حال آن روزم را فراموش نمی‌کنم؛ استاد جلسه حرف می‌زد و من فقط گریه می‌کردم تا اینکه زمان آن رسید که راهنما انتخاب کنم و من با انتخاب راهنمایم چنان آرامشی گرفتم که احساس می‌کردم خداوند او را برای نجات من از ظلمت و تاریکی‌ها فرستاده است. خوشحالم از این که مسافرم که سال‌ها با خودش قهر بود، تبدیل به انسانی با تعادل شده و من همیشه لبخند را بر چهره‌اش می‌بینم.

تایپ: همسفر عاطفه، راهنما همسفر فاطمه (لژیون پنجم)
تهیه، تنظیم و ویرایش: همسفر مریم، راهنما همسفر لیلا (لژیون چهارم)
ارسال: همسفر مطهره، راهنما همسفر فاطمه (لژیون پنجم)
همسفران نمایندگی دهخدا قزوین