English Version
English

آموزش و خدمت در کنگره نصیب هر کسی نمی‌شود.

آموزش و خدمت در کنگره نصیب هر کسی نمی‌شود.

یازدهمین جلسه از دوره چهل و هشتم کارگا‎ه‌های آموزشی عمومی صبحگاهی کنگره ۶۰ نمایندگی پارک لاله به استادی مسافر آرش، نگهبانی مسافر احمد و دبیری مسافر محمدرضا با دستور جلسه "هفته راهنما" سه شنبه 11 اردیبهشت ۱۴۰۳ راس ساعت ۶:۰۰ صبح آغازبه کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان آرش هستم یک مسافر،
وقتی به کنگره 60 به عنوان یک سازمان مردم نهاد نگاه می‌کنیم، برای اینکه این سیستم بتواند ساختار خود را حفظ کند و رشد و توسعه پیدا کند، به 3 مولفه در قالب یک مثلث نیازمند است ؛ یک ضلع آن دانش و علمی است که جناب مهندس دژاکام به عنوان بنیان گزار کنگره ۶۰ ارائه می‌دهند ، ضلع دیگر منابع مالی که برای پیشبرد اهداف هر ساختاری نیاز است و ضلع سوم هم نیروی انسانی و افرادی هستند که در این سیستم در حال خدمت هستند و تلاش می کنند.در کنگره۶۰ همه میدانیم از شخص اولی که جلوی درب ورود به عنوان نگهبان نظم می ایستد تا شخصی که به عنوان ایجنت یا دیده بان مشغول خدمت هستند، هیچکدام حقوق و مزدی دریافت نمی کنند. تمام افراد زمانی سفر اولی بوده اند و به درمان رسیده‌اند ؛ بر مبنای اذنی که صادر شده است تلاش می کنند که اول برای خودشان و در ادامه در این سیستم بتوانند شخص اثر گذاری باشند و نشان خوبی از خود بر جای بگذارند. راهنمایی از آن جایگاه هایی است که حس و انرژی بالایی دارد.در سال ۹۳ سومین باری بود که سفر میکردم، ولی تصمیم گرفته بودم که کارم را به درستی انجام دهم که این اتفاق در دی ماه همان سال اتفاق افتاد. راهنمای من تمام حالات من را می شناخت و حرفهایش به شدت روی من اثر گذار بود و هست. روزی به من گفتند، آرش اگر می خواهی یک تراز دیگر از انرژی، محبت، علم و عشق کنگره را درک کنی باید راهنما بشوی. من تلاش خود را انجام دادم و توفیق خداوند بود که راهنما شدم .روزهای اول واقعا سخت بود چون کار شیفتی داشتم و همزمان دانشگاه ترم ۳ بودم . بسیار سخت بود که بخواهم همه کار ها را در کنار هم انجام دهم ولی واقعا توفیق های کنگره ۶۰ برایم مشخص شد و زمان، برکت خاصی برایم پیدا کرده بود و در هر محیطی قرار می گرفتم سعی میکردم قدر آن لحظه ها را بدانم و از آن استفاده کنم .فرصت هایی که به واسطه اعتیاد از دست داده بودم کم و بیش برایم جبران شد و در ادامه آن عزت و احترام و علاقه ای که نسبت به خدمتگزاران اتفاق می افتاد برایم مسیر را برایم هموار تر می‌کرد.سعی میکنم خودم را همیشه سرباز و شاگرد این سیستم بدانم و در مقابل تمام راهنما های کنگره ۶۰ سر تعظیم فرود می آورم و دستشان را به گرمی می فشارم. امیدوارم خداوند توفیق دهد عزیزانی که دوست دارند حس و حال و انرژی بهتری را درک کنند، اتفاقات خجسته و جدیدی برایشان رخ دهد و به سوی راهنما شدن قدم بردارند ، ترس و هراسی ندارد و در بدترین حالت ممکن راهنما می شوید و به لژیون نمی رسید . در نهایت بحث آموزش و خدمت نصیب هر کسی نمی شود، امیدوارم بهترین ها برایتان رقم بخورد. از اینکه به صحبت‌های من گوش دادید متشکرم.

تایپ: مسافر بهنام
عکس:مسافر پدرام و مسافر سعید
تنظیم:مسافر میلاد
مرزبان کشیک: مسافر علی

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .