English Version
English

راهنما ناخدای کشتی است که به سمت ساحل آرامش می رود

راهنما ناخدای کشتی است که به سمت ساحل آرامش می رود

به نام خداوند پاس و سپاس.
نوشتن برای سپاسگزاری از انسان‌هایی که عاشقانه محبت و عشق را در کویر شوره زار و قلب‌هایی که مملو از کینه و حسادت ناامیدی است را پاک و زلال می کنند بسیار سنگین و سخت است. به عنوان یک رهجوی لژیون نهم از تمام راهنمایان به ویژه راهنمای خوبم جناب حسین آقا کمال سپاس و قدردانی و تشکر را دارم به فرموده مولایمان علی علیه السلام من لم یشکر المخلوق، لم یشکر الخالق.
بر خود وظیفه می‌دانم قلب، زبان و عمل از این انسان‌هایی که انسانیت را در عمل و در نجات زندگی هم نوع خود جستجو می‌کنند، با تمام وجود در قالب کلمات قدردانی می‌کنم. از راهنمای خوبم تشکر می‌کنم که هم چون خورشیدی فروزان، نور و گرما را در زندگی سرد و بی‌روح و لبریز از تاریکی‌ عمیق من جاری کرد و روح تشنه مرا که در مسیر کویرهای شوره زار حرکت می کرد با دانایی و راهنمایی خود سیراب کرد و به سمت نور هدایت کرد.
برای این انسان‌های وارسته که وقت و انرژی خود را در خدمت خلق می گذارند چه می توان گفت، چگونه می توانم محبت و زحمات آنها به اندازه یک روز آموزش گرفتن و به اندازه یک شب آرامش داشتن را جبران کنم.
روح های لبریز از کینه و نفرت ما را به سمت ساحل آرامش فرا می خوانند، من خود به عنوان یک سفر اولی در ابتدای ورود به کنگره هم چون انسانهای نخستین در غار تنهایی و بی قراری و نادانی روزگار خود را سپری می کردم و با کمک راهنمایان گرانقدر از تنهایی و بدبختی رها شدم.
در قایق لژیون نهم نشستم، ناخدای کشتی هر لژیون راهنمای اوست و ما هم با تلاش و کوشش، خود پارو زنان، در کنار دوستان خود به سمت ساحل در حال حرکت هستیم.
راهنمایان انسانهایی را که با جسم و روح یخی و رنگ مرداب، مرداب یعنی مظهرسکون و رکود، وحشت و تاریکی است رها و آزاد کردند.
دست شما را می بوسم راهنمای خوبم حسین آقا که زندگی مردابی مرا در جریان و به سمت دریا قرار دادید.
مسافر احمد لژیون نهم راهنما مسافر حسین

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .