دومین جلسه از دوره دوم سری کارگاههای آموزش مجازی ویژه همسفران نمایندگی وکیلی یزد با استادی همسفر زهرا و دستور جلسه «هفته راهنما» روز شنبه هشتم اردیبهشتماه ۱۴۰۳ برگزار شد.
خلاصه سخنان استاد:
هفته راهنما را ابتدا به بنیان کنگره60، جناب آقای مهندس و خانواده محترمشان تبریک عرض میکنم؛ همینطور خدمت راهنمایان عزیز گروه خانواده نمایندگی وکیلی یزد که حقیقتاً همه عشق هستند و راهنمایان گروه مسافران که بخش عظیمی از حرکت کنگره۶۰ بر دوش این عزیزان است، همچنین راهنمایان که در بخش تازهواردین خدمت میکنند.
راهنما در کنگره۶۰ کسی است که مسیر درمان اعتیاد را نشان میدهد و در این زمینه آموزشهای لازم و کافی را دریافت نموده است و این عشق درون راهنما است که به انسانهای دردمند و در رنج کمک کند و قطعاً به اذن خداوند است که در جایگاه مقدس راهنمایی خدمت میکنند. راهنمایان کنگره۶۰ از فیلترهای مختلفی عبور کردهاند تا بتوانند به درجه راهنمایی برسند. آنان علاوهبر تجربه رهایی و گذراندن تاریکیها، دانش و بینش خود را در مقوله اعتیاد و همینطور موضوعات دیگر مانند جهانبینی بالا بردهاند. برای کسب این جایگاه میبایست مورد تایید مرزبانی، راهنما، شورای دیدهبانی و نگهبان کنگره60 قرار بگیرند، همچنین کارگاههای کارآموزی را بگذرانند؛ عبور از همه این راههای پر فراز و نشیب به راحتی امکانپذیر نیست و بهقول آقای مهندس اگر صبر ایوب، عدالت علی، مهر و تفکر و گذشت رسول خدا و شهامت حسین را نداری نمیتوانی در این جایگاه خدمت کنی.
راهنما در کنگره نمادی از معرفت، عدالت و عمل سالم بوده و یک راهبلد است. در سیدی معلم استاد امین میگویند: اگر قرار باشد وارد ظلمت و تاریکی شوید حتماً باید نقض فرمان کنید. نقض فرمان نقطه آغاز سقوط هر انسانی است حالا هرچهقدر نقص فرمان بیشتر شود، انسان بیشتر سقوط میکند تا جاییکه انسان به عمق تاریکی فرومیرود؛ یعنی تا جاییکه نیرویهای درونش به صورت مشروط در اختیارش قرار میگیرد؛ برای مثال یک مصرفکننده موادمخدر به شرطی میتواند راه برود که مواد مصرف کند، زمانیکه انسان به تفکراتش کنترل ندارد و به دلیل در اختیار نداشتن تفکرات، در ذهنش انواع تصاویر میآید که حرفی میزند و عملی را انجام میدهد و بعد پشیمان میشود.
بهشت جایی است که انسان تمام نیروهایش تحت فرمانش است؛ همانطور که شرط و نقطه آغاز ورود به تاریکی نقض فرمان است، شرط خروج از تاریکی هم فرمانبرداری است. کسی که برای خروج از تاریکی اعتیاد وارد کنگره میشود باید از خودفرمانی به فرمانبرداری برسد. فرمانبرداری سلسله مراتب دارد و فقط به فرمانبرداری از خداوند اختصاص ندارد.
برای خروج از هر تاریکی انسان باید از شخصی که قبلاً آن تاریکی را تجربه کرده و از آن خارج شده فرمانبرداری کند که این فرمانده هم قبلاً خودش فرمانبردار بوده است. شخص فرمانده یا راهنما دارای یک پشتوانه عظیم است؛ راهنما تاریکی را کنار زده و به روشنایی رسیده است. زمانیکه رهجو میآید در تاریکیها قرار دارد و وقتی بین راهنما و رهجو پیوند برقرار شد، جدا از اینکه رهجو تحتالامر راهنما میشود تحت حمایت او نیز قرار میگیرد و زمانیکه تاریکی در رهجو طغیان میکند راهنما از روشنایی خود به او میدهد. اگر رهجو فرمانپذیر نباشد اتصال بین آنها قطع میشود و رهجو در تاریکیهایش میماند. اگر راهنما دچار منیت، تکبر و خودخواهی شود، تاریکیهای خودش از پشت و تاریکیهای رهجو از جلو به او فشار میآوردند اما هنگامیکه راهنما رهجو را از تاریکیهای اعتیاد خارج کرد، داناییاش در مورد اعتیاد تبدیل به دانایی مؤثر شده و به فرمان عقل در این مسئله نزدیک و نزدیکتر میشود.
فرآیند علمآموزی توسط روح انجام میشود و تحت امر رب و مربی است. هروقت مربی به روح اجازه داد، روح ماهیت چیزهایی که بر ما پنهان است را روشن میکند. کسانی که سقوط آزاد، ترک میکنند چون آموزش نمیبینند، ماهیت اعتیاد برایشان روشن نمیشود و همیشه از اعتیاد میترسند و این خواسته نفس است که ماهیت تاریکی، پنهان شود.
مثلث عشق، عقل و ایمان برازندهترین واژهای است که میتوان به راهنما نثار کرد؛ راهنما طعم و لذت رهایی را چشیده و آنجا است که عاشقانه به من رهجو بدون انتظار مالی یا معنوی و با تمام وجود آموزش میدهد و در راستای رهایی عزیزان سفر اول و سفر دوم تلاش میکند؛ به راستی در کنگره همه چیز یاد گرفتنی است، من یاد گرفتم که همواره سپاسگزار باشم از خداوند، معلمم، والدینم و دیگران؛ راهنما نه مادر و نه دوست من است بلکه راهنما رب و مربی من است، راهنما رهجو را با آموزشهایش به قله کوه هدایت میکند.
در وادی هفتم میگوید: خیلی انسانها راهشان را گم میکنند و نیاز به راهبلد دارند، بعضیها در خارج کنگره برای درمان اقدام میکنند و خیال میکنند در حال رفتن به مرغزار هستند ولی سر از مسلخ در میآورند؛ چون راهنمای درستی نداشتهاند تا راه مناسب را به آنها نشان دهد. شاید شما بتوانید بدون راهنما تفکر و تجربه داشته باشید ولی هیچگاه نمیتوانید آموزش بگیرید.
در کنگره۶۰ کسی که خواستار درمان باشد و شروع به سفر کند به سرعت رنگ رخسارش برمیگردد و وقتی با او صحبت میکنید امیدواری را در صحبتهایش مشاهده میکنید، این حال و امیدواری از کجا میآید؟! از آموزشها و مسیر درستی که از راهنما دریافت میکند و در کلامالله هم داریم که میگوید: قل الروح مِن اَمر ربی؛ یعنی روح به امر رب باشد.
در کنگره رسم بر این است که با پاکت سپاسگزاری مینماییم و وقتی سپاسگزاری را خوب بیاموزیم قطعاً درهای رحمت و مغفرت دیگری به روی ما گشوده خواهد شد. در ادامه از راهنمای عزیزم، خانم فهیمه و راهنمای بزرگوار مسافرم، همچنین راهنمایان نمایندگی وکیلی یزد تشکر میکنم.
تایپ: همسفر زهرا.د لژیون راهنما همسفر فهیمه (لژیون سوم)
ویرایش: همسفر زهرا.پ لژیون راهنما همسفر فهیمه (لژیون سوم)
ارسال: همسفر افسانه لژیون راهنما همسفر فهیمه (لژیون سوم)
همسفران نمایندگی وکیلی یزد
- تعداد بازدید از این مطلب :
211