سلام دوستان نعیمه هستم همسفر:
خداقوت عرض میکنم. این هفته زیبا را خدمت آقای مهندس و راهنمایان کنگره ۶۰ به خصوص راهنمای عزیزم، خانم فاطمه تبریک عرض میکنم.
راهنمای من؛ عزیزم، گل زیبای بهشت
ارمغانی به تو دادند در این باغ بهشت
خدمتی گر دادهاند، گوارای وجود
میکند هر بندهای بر تو سجود
مهرت اندر سینهام جا کردهای
در دلم هر دم، تو غوغا کردهای
راهنما یعنی که نوری در صراط مستقیم
او به ما گوید، هم اینک مرهمی
راهنمای من، عزیز جان من
ای گل باغ بهشت، دنیای من
در تمام این سفر، هر دم تو را آزردهام
تا به پایان آید این قصه، همی جان دادهام
راهنمای من، عزیز جان من
ای گل باغ بهشت، دنیای من
بهترینها در جهان، یار تو باد
قدرت مطلق، نگهدار تو باد
تو مرا آموزشی دادی چنین
صبر و امید و توکل ، درس دین
گفتی از مهر و عطوفت، بندگی
تا شود بر تو مسلط، زندگی
راهنمای من، عزیز جان من
ای گل باغ بهشت، دنیای من
من در این عالم، تو را جان میدهم
هرچه را خواهی به پایت می دهم
عاشقی در قلب تو خو کرده است
عطرت اینجا را چه خوشبو کرده است
به من آموختی قضاوت نکنم
بعد از آن گفتی حسادت نکنم
به من آموختی که محکم بشوم
هر چه زودتر دوری از غم بشوم
گفتی اکنون که مسافر داری
مرهمش باش ،که آرام بشوم
گفتی گر خواهی به درمان برسی
باید اینگونه به سامان برسی
راهنمای من، عزیز جان من
ای گل باغ بهشت، دنیای من
از تو ممنونم، عزیز دل و جان
زندگانی بر تو ماند جاودان
سلام دوستان شیوا هستم همسفر:
این هفته پرانرژی را خدمت شما تبریک عرض میکنم.
پیرو صحبتهای شما در مورد راهنما، دیدهبان محترم آقای کامران در صحبتهای خود بیان کردند: شخصی از ایشان سؤال کرد، چگونه اینقدر مشتاق هستید که به دیگران کمک و خدمت کنید؟
دیدهبان محترم در پاسخ گفتند: افرادی که درد کشیدهاند، نمیتوانند درد کشیدن دیگر انسانها را ببینند و به او یاری نرسانند.
راهنمایان اینچنین هستند؛ کسانیکه در کنگره ماندهاند و از انرژی خود، خرج میکنند، روزی به جای ما بودند و در حال حاضر به بهبود حال دیگران، مشغول هستند. همه ما وقتی وارد کنگره شدیم، حال خوبی نداشتیم و هر کس به اندازه خودش، باری را به دوش میکشید که او را خسته کرده بود. راهنما با آموزشهایش آن بار را از روی شانههای ما زمین گذاشت و باعث حال خوب ما شد. در این مکان دوستانی پیدا کردیم که با تکان خوردن آنها قلب ما نیز تکان میخورد و حرکت که میکنند، سرعت رشد خودشان را با ما تنظیم میکنند. کنگره؛ حاصل عبادات هر روز من است؛ چراکه در پی مأمنی برای دریافت آموزش بودم.
از راهنمای عزیزم، خانم زهرا خیابانی تشکر میکنم و از ایشان آموزش میگیرم، به کَرات به ایشان گفتهام که با فن بیان عالی که داشتند؛ باعث حضور و ماندن من در کنگره شدند. اگر غیر از این بود، من با منیتی که داشتم، اصلاً جذب لژیون نمیشدم. از شما و تمامی راهنمایانی که در این شعبه، به صورت مستقیم یا غیر مستقیم نکتهای یاد گرفتهام، بسیار متشکرم.
برای همه تن سالم و سفره پر برکت خواستارم.
سلام دوستان آرزو هستم همسفر:
در ابتدا خداوند را شاکر هستم که اذن ورود من را به کنگره صادر کرد تا بتوانم آموزش بگیرم. جایگاه استادی برازنده شما است، بسیار لذت بردم.
خدمت آقای مهندس؛ بنیان کنگره ۶۰ که باعث و بانی فراهم کردن این جایگاه برای ما هستند، همچنین به خانم آنی بزرگ و راهنمای عزیزم، خانم زهره تبریک عرض میکنم و از ایشان بینهایت سپاسگزارم.
تمایل دارم در مورد کلمه راهنما، توصیف اجمالی داشته باشم. حرف «ر» راهنمایی، حرف «ا» امنیت، بسیاری از ما در این مکان، امنیت گرفتهایم. حرف «ه» هدایت کننده هستند. حرف «ن» نعمت؛ ترجیح میدهم، نعمت کنگره را به واسطه راهنما شکرگزاری کنم و حرف «ا» آخرین حرف، آرامش است. این کلمات را میتوانم از وجود راهنمایم دریافت کنم؛ چراکه همه آنها مثبت و احساس خوبی را القا میکنند. امیدوارم که به هر خواستهای که دارند، دست یابند. به قدری خانم زهره عزیز بخشنده هستند که دوست دارم اینجا از راهنمای تازه واردین، خانم زهره عزیزم و راهنمای تغذیه سالم، خانم نسیم عزیز تقدیر و تشکر کنم.
سلام دوستان زینب هستم همسفر:
استاد عزیز از این که هفته راهنما را کامل و جامع توصیف کردید، تشکر کنم.
خدمت آقای مهندس، بنیانگذار کنگره ۶۰ راهنمای بزرگ، تبریک عرض میکنم. انشاالله که سایه ایشان مستدام باشد، همچنین خدمت خانم آنی عزیز، دومین راهنما، تبریک عرض کرده و از کلیه راهنمایان کنگره۶۰ به ویژه راهنمای خودم، خانم عطیه عزیز تشکر میکنم.
راهنمایان زحمات زیادی برای ما میکشند. این احساس قلبی که در موردش صحبت شد، به راستی در درونمان، نسبت به راهنما ایجاد میشود، به طوریکه بسیار دوستشان داریم.
تایپ: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر بنفشه (لژیون یکم)
ویرایش، تنظیم و ارسال: همسفر فرشته رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون دهم)
همسفران نمایندگی خواجو
- تعداد بازدید از این مطلب :
513