English Version
English

راهنما بودن سراسر عشق است

راهنما بودن سراسر عشق است

با سلام و ضمن عرض تبریک هفته‌ی راهنما، این هفته‌ی مبارک را در رأس به استاد عزیز جناب آقای مهندس دژاکام، در ادامه استاد جهان‌بینی جناب استاد امین و تمام راهنمایان کنگره۶۰ تبریک عرض می‌نماییم.
گفت و گویی با راهنمایان گروه خانواده نمایندگی بنیان ترتیب داده شده است که شما همراهان عزیز را به خواندن این مطالب دعوت می‌نماییم.
 

لطفا‌ً در ابتدا خودتان را به رسم کنگره۶۰ معرفی نمایید؟

سلام دوستان فرشته هستم همسفر رضا راهنمای لژیون چهارم
مسافر من با ۱۰ سال تخریب وارد کنگره۶۰ شدند آخرین آنتی‌ایکس مصرفی، قرص متادون ۱۱ ماه و ۲۳ روز سفر کردند به روش DST، داروی درمان شربت OT به راهنمایی مسافر حسین و همسفر فاطمه سفر کردیم، رشته ورزشی مسافرم فوتبال و رشته ورزشی خودم تنیس، هم اکنون به یاری خداوند و دستان پُر مهر آقای مهندس سه سال و سه ماه است که آزاد و رها هستیم.

برداشت شما از این پیام که می‌گوید، عاشق را حساب با عشق است، با معشوق چه حساب دارد چیست؟

مرحله‌ای از عشق وجود دارد که عشق مخلوق به خداوند است، تو در تمام هستی فقط خداوند را می‌بینی هرچه که وجود دارد از مهر و محبت او است و همه چیز در زمین و آسمان چون قدرت مطلق برای تو تجلی می‌گردد. زمانی می‌توان این مرحله از عشق را درک نمود که در مراحل عقل، ایمان، عشق و خَمر به جایگاه خوبی در هستی رسیده باشی. همه‌ی خدمت‌گزاران کنگره۶۰ با این مفهوم آشنا هستند و وارد بازی عشق و محبت شده‌اند، عشقی که سراسر حال خوش است و می‌تواند ما را به مسیر اصلی هدایت نماید. فردی که خدمت می‌نماید دیگر انتظاری از هیچ شخصی ندارد زیرا حساب با خود عشق است نه افراد؛ و او می‌داند که هرچه بیشتر خدمت نماید بیشتر دریافت می‌نماید.

مهم‌ترین دلیل شما برای شرکت در آزمون راهنمایی چه بود و احساس شما پس از قبولی و تشکیل لژیون چه بود؟

من از گذرگاه‌های سختی در زندگی عبور کرده‌ام، زمانی‌که وارد کنگره۶۰ شدم، بدترین حال ممکن را داشتم؛ خسته، کلافه، ناامید و با کوله‌ باری از غم و اندوه همیشه فکر می‌نمودم دنیا به آخر رسیده حتی دیگر خداوند نیز صدایم را نمی‌شنود اما کنگره۶۰ عجیب حالم را دگرگون نمود، من از خود غافل بودم، من خودم نبودم، خودم را نمی‌دیدم، اما کنگره۶۰ آدرس خودم را به خودم داد هر روز که سپری می‌شد عشقم نسبت به راهنما شدن افزون و افزون‌تر می‌گردید؛ با تمام وجودم از خداوند می‌خواستم که توفیق خدمت حاصل نماید. اکثر مواقع برای رسیدن به این جایگاه اشک ریختم به خدا اصرار ورزیدم و آن شد که می‌خواستم. زمانی‌که نام خود را در لیست قبول شدگان مشاهده نمودم حس و حال وصف ناشدنی داشتم من یک روز بعد از گرفتن شال پُر برکت راهنمایی تشکیل لژیون دادم که مصادف با هفته‌ی راهنما بود؛ و آن‌قدر همه چیز خود به خود منظم چیده شده بود که بسیار لذت بخش بود، زمانی‌که تشکیل لژیون دادم بعد از ورود هر رهجو متوجه شدم همه‌ی آن‌ها من هستم، رهجو آیینه‌ی راهنماست؛ من در آن‌ها خودم را می‌بینم و همیشه از خداوند می‌خواهم کمکم نماید تا آن‌چه را که باید به درستی به آن‌ها انتقال دهم و بتوانم به عنوان یک انسان اثر خوبی در صفحه‌ی کائنات از خودم به جا بگذارم و آن حال خوشی که کنگره۶۰ به من هدیه داد، ذره‌ای از آن را به هم نوعانم برگردانم.

نظر خود را به عنوان یک راهنما در ارتباط با نقش همسفر و درمان مسافر بفرمایید؛ و به صورت کلی علت ورود همسفران به کنگره۶۰ چیست؟

همان‌گونه که همیشه آقای مهندس در صحبت‌هایشان می‌فرمایند: همسفر بال پرواز مسافر است؛ اگر قرار است مسافر به عقابی تیز پرواز تبدیل شود احتیاج به بال‌های قدرت‌مندی دارد که همسفر این مسئولیت را به عهده می‌گیرد و گاهی تخریب همسفر بسیار بیشتر از مسافر است. زمانی که مسافر و همسفر در کنار هم آموزش می‌گیرند مسیر رهایی و رسیدن به درمان راحت‌تر و آسان‌تر است؛ زیرا افراد با هم پله‌های تغییر، تبدیل و در نهایت ترخیص را طی می‌نمایند.

با توجه به هفته‌ی راهنما می‌دانیم؛ خدمت کردن یکی از پله‌هایی است که ما را به تعادل می‌رساند، اگر شخصی بخواهد خدمت‌گزار یا (راهنما) شود، طبق قوانینی که تعریف شده می‌داند؛ چه کارهایی را باید و نباید انجام دهد؟

برای خدمت‌گزار بودن باید ابتدا عاشق شد و با عشق خدمت کرد. راهنمایی همان‌طور که جایگاه شیرین و لذت بخشی است، مسئولیت سنگینی هم دارد، راهنما می‌داند که رهجو نزد او امانت کنگره۶۰ است، باید همانند پدر با اقتدار و همانند مادر مهربان باشد و تمام تلاش‌ خود را انجام دهد تا بهترین آموزش‌ها را به رهجو انتقال دهد و بهترین آموزش‌ها از طریق سی‌دی‌ها و منابع خود کنگره۶۰ است و راهنما باید از تمام حاشیه‌ها و چیزهایی که او را از مسیر اصلی باز می‌دارد دوری نماید و فقط در مسیر باشد.

خانم فرشته عزیز، تجربیات گذشته‌ی شما از خدمت راهنمای تازه واردین تا چه میزان در مسیر راهنما بودن به شما کمک نموده است؟

خدمت راهنمای تازه واردین یکی از قشنگ‌ترین خدمت‌هایی بود که خداوند نصیبم نمود؛ این خدمت من را برای رسیدن به شال نارنجی بسیار کمک نمود، من در اولین آزمون راهنمایی خواسته‌ی شال نارنجی را داشتم اما گویی فرمان قدرت مطلق چیز دیگری بود و بعد از این‌که این خدمت را پشت سر گذاشتم متوجه شدم چه مسیری از علم و آگاهی برای من باز کرده بود، در این خدمت تجربیاتی را به دست آوردم که قابل بیان کردن نیست هر همسفری که به عنوان تازه وارد، وارد سیستم کنگره ۶۰ می‌گردید، حس و حال متفاوتی داشت و برای من آموزش زیادی به همراه داشت.

حس و حال‌تان را نسبت به هفته‌ی راهنما برای ما بگویید و این‌که چه آموزشی برای شما داشته است؟

این اولین بار است که من هفته‌ی راهنما را تجربه می‌کنم البته در سال‌های گذشته تجربه جشن راهنما را با شال خوش رنگ سبز در جایگاه راهنمای تازه واردین تجربه کرده بودم، اما این‌بار برایم حس و حال دیگری دارد این جشن را در کنار رهجویانی هستم که عاشقانه در کنارشان حضور دارم با خنده‌هایشان می‌خندم و با ناراحتی هایشان ناراحت می‌گردم و سعی می‌نمایم با قدرت به آن‌ها علم زندگی و کلید حل مسائل را آموزش بدهم، تا در زندگی قوی و سربلند باشند و بهترین لحظات را برای خودشان و عزیزان‌شان بسازند، و آموزشی که این جایگاه برایم داشته؛ این بوده که در هر شرایطی از زندگی باید قوی بود و زندگی کرد چون بزرگ‌ترین معجزه‌ی زندگی خود زندگی است.

به عنوان کلام آخر اگر پیام یا مطلبی که دوست دارید عنوان نمایید لطفا بفرمایید؟

در اندیشه‌های بلند همیشه نمی‌توانید آن‌چه را بیابید که فکر می‌کردید، اما با حرکت و شروع از یک نقطه سیاه تا رنگین کمان می‌شود انتقالاتی انجام داد که هرگز به مغز خود اجازه اندیشیدن نمی‌دادید، یعنی از هیچ به دریای بیکران رسیدن شاید نتوان با عقل آن را تطبیق داد، اما انجام آن، نوری است به سوی ماوراء که حقیقتی است از چشم پنهان و باید به آن‌چه ما دریافت می‌داریم ارج بنهیم، در جای خوبی قدم نهاده‌ای با قدری بالانگری جهش لازم حاصل می‌گردد.

 لطفا در ابتدا خودتان را به رسم کنگره۶۰ معرفی نمایید؟

سلام دوستان سمیه هستم یک همسفر راهنمای لژیون پنجم.
من ابتدا هفته‌ی راهنما را به جناب آقای مهندس و تمام راهنمایان کنگره۶۰ و راهنمای عزیزم خانم احترام تبریک می‌گویم.

با توجه به نزدیک شدنِ هفته‌ی راهنما؛ می‌دانیم خدمت کردن یکی از پله‌هایی است که ما را به تعادل می‌رساند اگر شخصی بخواهد خدمتگزار یا راهنما شود، طبق چهارچوبی که تعریف شده است چه کارهایی را باید و نباید انجام دهد؟

فرد بعد از موفقیت در آزمون و دریافت نمره انضباطی از مرزبانی و سیستم ورزشی پارک، وارد مرحله‌ی مهمِ گرفتن شال و خدمت راهنمایی می‌شود؛ برای رهجویان با مرتب بودن و حضور به موقع در نمایندگی، داشتنِ آگاهی، رعایت قوانین و حرمت‌های کنگره۶۰ الگوی مناسبی می‌باشد. من باید بدون نقص عمل نمایم؛ عشق، صبر و ایمان را سرلوحه‌ی خود قرار داده و هیچ‌گاه نباید خلاف قوانین کنگره۶۰ قدم بردارم و آن کنم که فرمان خداوند است.

از دیدگاه شما بهترین قدردانی یک رهجو، از راهنمایش چیست؟

قدردانی اولین آموزشی است که عرفی و شرعی از کودکی به ما آموزش داده‌اند؛ چرا که اگر قدردان نعمت‌ها و افرادی که برای ما قدمی برداشته‌اند، نباشیم از وجود آن‌ها محروم می‌شویم؛ در کنگره۶۰ رهجو با نوشتن سی‌دی‌ها، گرفتن خدمت، حضور منظم در جلسات، فرمانبرداری کردن و احترام به خدمت‌گزاران می‌تواند قدردانی نماید.

جناب آقای مهندس در صحبت‌هایشان می‌فرمایند، راهنما فقط می‌تواند جای کلید را به ما نشان دهد نه این‌که کلید را بردارد و به ما بدهد، این جمله چه معنایی دارد؟

جمله‌ی جناب مهندس مصداق این ضرب‌المثل است که به جای ماهی دادن به یکدیگر ماهیگیری آموزش دهیم و من به عنوان راهنما، راه و مسیر ارزش‌ها را آموزش بدهم و رهجو خود مشکلاتش را حل کند.

از دیدگاه خانم سمیه فلسفه‌ی پیمان و اجرای وادی هشتم که برای راهنمایان الزامی است؛ چه تأثیری در رشد آن‌ها دارد؟

پیمان بستن یعنی تعهد دادن و من زمانی پیمان می‌بندم که در جهت صراط مستقیم تلاش نمایم و سعی من بر این باشد که کار غیرارزشی انجام ندهم، مسلماً در رشد من مؤثر است و من را به نفس مطمئنه و فرمان عقل نزدیک می‌کند.

اساس کار در کنگره۶۰ بر مبنای عشق، عقل و ایمان است؛ برایمان بگویید چگونه در کنار سختی راه می‌توانیم این پارامتر‌ها را اجرا کنیم؟

قدرِمسلم کسی که عشق، محبّت و ایمان به راهنمایی نداشته باشد به این مرحله نخواهد رسید؛ زیرا عشقِ راهنما قوی‌ترین نیرویی است که رهجو را به حرکت و تلاش سوق می‌دهد و من در حین آموزش دادن، خود نیز آموزش می‌بینم و این‌گونه به فرمان عقل نزدیک‌تر می‌شوم، چرا که آموزش‌های کنگره۶۰ چیزی جز صراط مستقیم نیست.

به عنوان کلام آخر؛ اگر پیام یا مطلبی مانده که مایل به عنوان نمودن آن هستید لطفا بفرمایید؟

سعادت نصیب ما شده است و خداوند نظرِ ویژه‌ای به ما داشته که مسیر کنگره۶۰ برایمان نمایان شود، زیرا خیلی از خانواده‌ها درگیر مواد مخدر هستند و به دنبال راهی که نجات یابند، سرگشته و حیران مانده‌اند؛ پس قدردان این مکان امن باشیم و با خدمت کردن، نوشتن سی‌دی‌ها به وظیفه خود عمل نماییم تا خداوند نیز به ما پاداشی نیکو دهد.

با سپاس از خدمت‌گزاران بخش سایت که همواره برای پربار بودن مطالب سایت همسفران بنیان در تلاش هستند.

لطفاً در ابتدا خودتان را به رسم کنگره۶۰ معرفی نمایید؟

سلام مریم هستم همسفر محمد راهنمای لژیون هفتم.

برداشت شما از این پیام که می‌گوید، عاشق را حساب با عشق است با معشوق چه حساب دارد، چیست؟

کسی که عشق واقعی را درک کرده باشد، می‌داند پله‌های رسیدن به خداوند عشق بلاعوض به مخلوقین است، مخلوقین سایه‌های خداوند هستند و عاشق واقعی کاری ندارد که معشوق چه کسی است، خوب یا بد؛ در چه حالی باشد، با دل و جان سعی می‌کند به او کمک کند و در انتظار سپاس‌گزاری و باز پرداخت آن نیست.

چه هدفی باعث تلاش شما شد که در آزمون راهنمایی قبول شوید؟

در ابتدا دوست داشتم زکات حال خوش را در کنگره۶۰ پرداخت نمایم؛ اما بعد از اینکه افتخار مشاور تازه واردین، در قوچان را داشتم و حال خوشی که با لبخند یک تازه ‌وارد بر لبانش دیده بودم، متوجه شدم باز هم بهترین حال نصیب خودم شده است و در واقع برای من یک لذت وصف ناشدنی بود، حتی یادآوری آن چهره‌ها حال خوشی برای من به یادگار گذاشته است.
راهنما بودن سراسر عشق است.

با توجه به هفته‌ی راهنما می‌دانیم، خدمت کردن یکی از پله‌هایی است که ما را به تعادل می‌رساند، اگر شخصی بخواهد خدمت‌گزار یا (راهنما) شود، طبق چهارچوبی که تعریف شده است چه کارهایی را باید و نباید انجام دهد؟

راهنما شدن کار سختی نیست؛ اما در صورتی‌که حرف و عمل خود راهنما یکی باشد، در غیر این‌صورت نمی‌تواند به درستی خدمت کند؛ زیرا تأثیر‌گذار نیست، باید اول تزکیه و پالایش را از خود شروع کند و خودش یک الگوی بدون نقص باشد.

اساس کار در کنگره۶۰ بر مبنی عشق، عقل و ایمان، است برایمان بگویید چگونه در کنار سختی راه می‌توانیم این پارامترها را اجرا نماییم؟

زمانی‌که قبول کنیم، زندگی بدون مشکل امکان‌پذیر نیست و این مشکلات برای قوی شدن ما هستند، باعث رشد و تکامل ما می‌شوند. زمانی مشکلی برای‌مان پیش بیاید، سعی در پیدا کردن راه حل می‌نماییم و دیگر یک فرد تک بُعدی نیستیم و روی یک مشکل زوم نمی‌کنیم و با عشق، عقل و ایمان سعی می‌کنیم، فراتر از آن‌چه وجود دارد، پا بگذاریم و جزو انسان‌های دو بُعدی قرار بگیریم.

خانم مریم تجربیات سابق شما از خدمت راهنمای تازه واردین تا چه میزان در مسیر راهنما بودن به شما کمک کرده است؟

حال خوش یک تازه‌ وارد و لبخند آنان، چنان برای من لذت بخش بود که تمام تلاش من برای دوباره دیدن این لبخندها است، که احساس زنده شدن به من می‌دهد.
از نظر من احیای انسانی نقش بسزایی در احیای خود من دارد.

به عنوان کلام آخر اگر پیام یا مطلبی که مایل به عنوان کردن آن هستید، لطفا بفرمایید؟

طبق صحبت‌های آقای مهندس راهنما مانند یک مزرعه است که همه نوع محصولی می‌تواند بدهد.
از خداوند می‌خواهم که در این راه همراه من باشد و بتوانم محصول خوب و با ارزشی داشته باشم و اثر خوبی به یادگار بگذارم.
در انتها از راهنمای خوبم خانم فاطمه عزیز سپاسگزارم، همیشه برای من یک نمونه کامل بودند و برای رسیدنِ من به این جایگاه زحمات زیادی را متحمل شدند.

لطفا در ابتدا خودتان را به رسم کنگره۶۰ معرفی نمایید؟

سلام دوستان زهره هستم همسفر هادی.

با توجه به هفته‌ی راهنما؛ می‌دانیم خدمت کردن یکی از پله‌هایی است که ما را به تعادل می‌رساند، اگر شخصی بخواهد خدمتگزار یا راهنما شود، طبق چهارچوبی که تعریف شده است چه کارهایی را باید و نباید انجام دهد؟

اولین کار این است که باید فرمانبردار باشد و بعد این‌که حرمت و قوانین کنگره۶۰ را به خوبی بداند و در پی اجرای آن‌ها باشد تا وارد حاشیه نشود.

از دیدگاه خانم زهره فلسفه‌ی پیمان و اجرای وادی هشتم که برای راهنمایان الزامی است؛ چه تأثیری در رشد آن‌ها دارد؟

بستن پیمان به ما کمک می‌کند که بتوانیم خودمان را ببخشیم و با عهدِ تازه‌ای که میان خود و قدرت مطلق می‌بندیم، سعی نماییم در صراط مستقیم باقی بمانیم، تلاش برای ماندن در صراط مستقیم ظرفیت‌هایی در ما ایجاد می‌کند که ما را به رشد و بالندگی می‌رساند.

شما چگونه عشق به خدمت کردن را در رهجوهایتان قوت می‌بخشید؟

بهشت را به بها دهند نه به بهانه. اگر می‌خواهیم در خودمان تغییر ایجاد نمائیم؛ ظرف وجودی‌مان را گسترش بدهیم، تا به حال خوش برسیم؛ باید خدمت کنیم در خدمت‌ها است که گره‌های وجودی‌مان یکی یکی نمایان می‌شود و در پی نمایان شدن، گشایش حاصل می‌‌گردد.

در مقابل دشواری‌ها و سختی‌های مسیر، چه چیزی سبب قوت قلب شما می‌گردد؟

این وعده خداوند است که می‌فرماید؛ اگر یک نفس را احیا نمایی؛ گویی کلِ نفس‌ها را احیا نموده‌ای.

چه چیزی باعث می‌شود خدمتگزار در هر جایگاهی که قرار دارد؛ دچار منیت نشود و مسئولیت خود را به نحو احسنت انجام دهد؟

با بالا بردن آگاهی و ایجاد ظرفیت در خودمان؛ زیرا منیت از اضلاع مثلث جهالت است و درست در مقابل ضلع آموزش قرار می‌گیرد. ما آموزش گرفته‌ایم برای مقابله با هر چیزی از ضد آن استفاده کنیم، ضد منیت را نیز می‌توان نام برد و با بالابردن دانش، آگاهی و با آموزش‌های صحیح ظرفیت ایجاد می‌شود.

به عنوان کلام آخر اگر پیام یا مطلبی مانده که مایل به عنوان نمودن آن هستید، لطفا بفرمایید؟

سپاس و تشکر فراوان از تمامی عزیزانی که در سایت خدمت می‌کنند؛ این هفته را به آقای مهندس و خانواده محترم ایشان و تمامی راهنمایان کنگره۶۰ تبریک عرض می‌نمایم. در آخر با این جمله زیبا از استاد رعد صحبت خود را به پایان می‌رسانم؛ شکوفه‌ها در بهار و ریشه‌ها در پاییز محکم می‌شوند سخت‌ترین زمان‌ها را تحمّل نمایید؛ حکمت وزیدن باد رقصاندن شاخه‌ها نیست امتحان ریشه‌هاست.

لطفا در ابتدا خودتان را به رسم کنگره۶۰ معرفی نمایید؟

سلام دوستان مهشید هستم همسفر رضا یک راهنما.
مسافر من با بیش از ۲۰ سال تخریب تریاک وارد کنگره۶۰ شدند، به روش DST، داروی درمان شربت OT، مدت سفر اول 11ماه و 5 روز، با راهنمایی مسافر حامد و همسفر فائزه سفر کردیم، رشته ورزشی مسافرم دارت و شنا، اکنون 10 سال و 5 ماه است که به دستان پر توان جناب مهندس آزاد و رها هستند.

چه احساسی دارید از این‌که توفیق خدمت به خلق را به عهده دارید؟

من حقیقتاً خواسته بسیار قوی برای قبولی آزمون راهنمایی داشتم، حدود ۷ ماه قبل از آزمون راهنمایی شروع به مطالعه کردم، در زمان مطالعه‌ام هر مقدار که تلاش خود را بیش‌تر می‌کردم، خواسته هم در من قوی‌تر می‌شد و در این زمینه راهنمای عزیزم بسیار مشوق من بودند، از ایشان بسیار سپاس‌گزارم.
در زمان اعلام نتایج حدود ۱ ماه، شب‌ها از شوق نتیجه آزمون بیدار می‌شدم و سایت را نگاه می‌کردم و گاهی قبولی را در خواب می‌دیدم؛ زمانی‌که از خواسته‌ قوی صحبت می‌کنم، منظورم چنین چیزی است. من تلاش خود را داشتم و نتیجه را به قدرت مطلق سپرده بودم.
کنگره۶۰، یک منبع نور است که به زندگی همه ما می‌تابد، همه ما در کنگره۶۰ از این منبع نور و انرژی استفاده می‌کنیم و حال؛ زمان این است که خودمان منبع نور شویم برای عزیزانی که وارد کنگره‌۶۰ می‌شوند.
من بعد از دیدن نتایج بسیار خوشحال شدم، چرا که توفیق منبع نور شدن و خدمت به خلق، به من داده شده بود که می‌توانم در این مسیرِ آگاهی، ابتدا خود را بیاموزم و سپس آموزش دهم.

در زمانی که خدمتگزار سایت بودید، چه آموزشی از خدمت در آن جایگاه گرفتید که در زندگی‌تان مؤثر بوده است؟

مسافر من از طریق سایت با کنگره۶۰ آشنا شدند، ایشان دل‌نوشته یک همسفر را خوانده بودند و آن دل‌نوشته نقطه اتصال مسافرم به کنگره۶۰ بود، ما هیچ‌ زمان متوجه نشدیم آن همسفر در کدام شهر و نمایندگی بودند و اصلاً چه شخصی بودند، اما همیشه امیدوار بودیم دعای خیرمان بدرقه راه ایشان باشد. خدمت سایت به من آموزش داد که هر عملی، عکس العملی دارد، اگر شما کار نیک انجام دهید، نیکی در زندگی‌تان جاری می‌شود؛ حتی اگر بسیار چراغ خاموش باشد و هیچ‌کس آن را نبیند. خوبی در جهان هستی گم‌ نمی‌شود، می‌رود و باز می‌گردد. اگر با حس خوب در مسیر الهی قدم برداریم؛ ما یک نعمت می‌خواهیم و خداوند به ما ۱۰۰ نعمت می‌دهد.

برداشت شما از این پیام چیست؛ ( تنها پیوند محبت ما را به هم متصل نگاه می‌دارد) ؟

انسان یک موجود اجتماعی است و برای زندگی در این جهان هستی، نیاز به ارتباط با دیگر افراد دارد تا به تکامل برسد. حال این ارتباط می‌تواند ارتباط ظاهری باشد، مانند: ارتباط گفتاری، شنیداری و غیره، یا ارتباطی که در صور پنهان با افراد داریم مانند: پیوند محبتی که بین ما انسان‌ها در جریان است و این محبت مانند زنجیره است که افراد را در کنار هم نگاه می‌دارد و به هم متصل می‌کند. ارتباط بین انسان‌ها به وسیله حس صورت می‌گیرد و محرک حس؛ محبت است و اگر پیوند محبت نباشد، زندگی در جهان و روابط انسان‌ها مصنوعی و حتی تا حدودی غیر ممکن می‌شود.

اگر بخواهید زندگی قبل از کنگره۶۰ را با اکنون مقایسه کنید در یک جمله کوتاه چه می‌گویید؟

زندگی پیش از کنگره۶۰ سراسر تاریکی، غم، مشاجره و اشک بود و اکنون من چیزی جز نور، آرامش و حال‌ خوش نمی‌بینم. من و خانواده‌ام در کنگره۶۰؛ نه زنده بودن، بلکه زندگی کردن را آموختیم.

از دیدگاه خانم مهشید، فلسفه‌ی پیمان و اجرای وادی هشتم که برای راهنمایان الزامی است؛ چه تأثیری در رشد آن‌ها دارد؟

درها برای کسانی گشوده می‌شوند که جسارت در زدن داشته باشند؛ جسارت داشته باش. در بزن، حتما به سوی روشنایی درها گشوده خواهند شد.
من سال‌ها بود قصد اجرای پیمان وادی هشتم را داشتم، امّا احساس می‌کردم برای اجرای پیمان؛ بایستی انسانی باشم عاری از اشتباه، سپس متوجه شدم با حرکت راه نمایان می‌شود و اقدام به اجرای پیمان وادی هشتم نمودم، بعد از اجرای پیمان، احساس می‌کنم فرشته‌ای یا نیرویی همراه من است، که قبل از انجام هر ضدارزشی به من یادآور می‌شود که پیمان بسته‌ام.
از نظر من پیمان وادی هشتم برای راهنمایان بسیار ضروری است؛ چرا که گاهی ما با انجام کار‌های ضدارزشی بسیار، تمام وجودمان را پُر می‌نماییم و قبل از این‌که ضدارزش‌ها را از وجودمان خارج نماییم، توقع جذب داریم و می‌خواهیم موهبت‌های الهی به سوی‌مان سرازیر شوند و دعا‌های ما استجابت گردد، در صورتی که برای ایجاد خلاء در وجودمان هیچ اقدامی نکرده‌ایم.
نه تنها یک راهنما، بلکه تمام افراد زمانی با کم کردن یا حذف ضدارزش‌ها در وجودشان خلاء ایجاد نمایند، جذب صورت می‌گیرد و موهبت‌های الهی در زندگی‌شان جاری‌ و ساری می‌شود.

به عنوان کلام آخر اگر پیام یا مطلبی که مایل به عنوان کردن آن هستید؛ لطفا بفرمایید؟

من ابتدا هفته راهنما را به راهنمایان بزرگ کنگره۶۰؛ جناب مهندس و خانواده عزیز ایشان تبریک می‌گویم و امیدوارم خیر، برکت و سلامتی در زندگی‌شان جاری باشد.‌ همچنین از راهنمای مسافرم آقای پارسا بسیار سپاس‌گزارم و از راهنمای خودم خانم فائزه عزیز؛ که مسیر آگاهی و معرفت را به من نشان دادند.
در این‌ لحظه از تمامی خدمت‌گزارانی که در این سال‌ها، در کنگره۶۰ با عشق به من خدمت کردند تشکر می‌کنم.
همچنین از شما و تمامی خدمت‌گزاران سایت برای تهیه این گزارش متشکرم و امیدوارم در مسیر کنگره۶۰ برای تمامی عزیزان، آن شود که فرمان است.

ویراستاران متن: همسفر زهره رهجوی راهنما همسفر فرشته (لژیون چهارم)/همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر فرشته(لژیون چهارم)/همسفر زینب رهجوی راهنما همسفر ناهید (لژیون یازدهم)/همسفر آتنا رهجوی راهنما همسفر ناهید(لژیون دهم)

تنظیم مصاحبه: همسفر سمیرا رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون پنجم)

ارسال خبر: همسفر عاطفه رهجوی راهنما همسفر فرشته (لژیون چهارم)

همسفران نمایندگی بنیان مشهد

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .