خداوند را شاکرم که در این بُعد از زمان در کنار بزرگمرد کنگره ۶۰ آقای مهندس، اجازه خدمت به من داده شد. ابتدا این هفته را خدمت آقای مهندس، خانم آنی بزرگ، استاد امین، خانم کماندار، خانم شانی و تمام راهنمایان کنگره ۶۰ تبریک عرض میکنم.
راهنمایی در کنگره ۶۰ یعنی فردی که خود در مسیر درمان حرکت کرده است و یکسری پارامترهای آموزشی را دوره دیده است و با اذن بنیان کنگره بهفردی که خواستار رهایی و درمان است کمک مینماید. این پروسه در قسمت همسفران هم اجرایی میشود.
راهنمایی در کنگره ۶۰ یعنی عشق ورزیدن، عاشق بودن، عشق مخلوق به مخلوق و عشق مخلوق به خالق و... کسی که در جایگاه راهنمایی خدمت میکند، سه مولفه عشق، عقل و ایمان را سرلوحه کار خود قرار میدهد و در ادامه برای آموزش خود و پیدا کردن گرههای درون خود در این مسیر خدمت میکند.
راهنما بر پایه اصول و حرمت کنگره حرکت میکند و تلاش بر این دارد تا رهجویان را در این مسیر هدایت کند؛ چرا که حال خوب اعضای کنگره با حرکت درست شکل میگیرد. راهنما بدون مزد و منت از عشق بلاعوض خود به رهجویان انتقال میدهد تا آنها بذر خدمت عاشقانه و خالصانه را در خود بکارند و چراغ راه دردمندان دیگر باشند.
نویسنده: راهنما همسفر پریسا (لژیون یکم)
رابط خبری: همسفر راضیه، رهجوی راهنما همسفر پریسا (لژیون یکم)
سیام آذرماه ۱۳۸۹ وارد کنگره شدیم و چند ماهی طول کشید تا کنگره و روش کنگره را بپذیریم تا اینکه خرداد سال ۱۳۹۰ وارد لژیون خانم طاهره شدم. هر روز حس ناب و حال عجیبی داشتم، نمیدانستم خواب هستم یا قبلاً خواب بودم و هرچه جلو میرفتیم ایمانمان به کنگره و راهنماهایمان بیشتر میشد. خلقوخو و حس خانم طاهره برایم خاص بود انگار رشتهای از آسمان آمده بود تا مرا یاری کند.
تمام تلاشم این بود که فرمانبردار راهنما، خدمتگزاران و حرمتها باشم تا اینکه موفق شدیم در ۲۲ خرداد ۹۲ به رهایی برسیم. فکر میکردم که کار ما دیگر تمام شده است تا اینکه راهنمای عزیزم از من خواستند که در امتحانات راهنمایی شرکت کنم، اما من به علت ترس جدایی از راهنما، لژیونم و تحت نیروهای بازدارنده دچار عصیان شدم. ۴ روز مانده بود به امتحان با تاکید استادم تصمیم گرفتم که در آزمون شرکت کنم؛ چون ایمان داشتم که خانم طاهره صلاح من را و حال خوش من را بهتر از خودم میفهمد و میداند که چه چیزی درست است.
هجدهم خرداد ۱۳۹۴ مثل دختری که سفیدپوش، مهمترین پیمان زندگیش را با شریک زندگیش میبندد، پیمان نامهای را که جناب مهندس قرائت مینمودند با صدای لرزان و چشمانی پر از اشک و حسی وصفنشدنی تکرار میکردم، دلم آشوب بود، نبرد سختی در درونم بود که آیا میتوانم؟! باورم نمیشد که قرار است مثل راهنمایم خدمت کنم، قرار است یک عدهای در کنار من به آرامش و رهایی برسند!
لحظه موعود رسید؛ جناب مهندس از من خواستند هنگام انداختن شال به گردنم به چشمانشان نگاه کنم، وقتی نگاهم به نگاه عمیق و نافذ مهندس قفل شد دیگر هیچ چیز نفهمیدم؛ انگار برای لحظهای اینجا نبودم، انگار جواب تمام سوالاتم داده شد. تمام شک و شبهههای درونیام به یقین تبدیل شد و خودم را در یک مکانی فرازمینی احساس میکردم تا اینکه شال مقدس و بسیار پرانرژی و سنگین راهنمایی را به گردنم انداختم و خداوند اذن خدمت به انسانها را به من داد تا بیشتر بیاموزم شکر، شکر، شکر.
نزدیک به ۹ سال است که توفیق خدمت در این جایگاه را دارم و هر روز قدر و منزلت راهنمایم را بیشتر میفهمم و نیازم به آموزش بیشتر میشود. رهجویان زیادی در این مدت در کنارم قرار گرفتند تا با مشکلاتشان من را صیقل دهند و به من یادآوری کنند که کجا بودم و کجا هستم؟! شکر قدرت مطلق را که توانستم حس لحظه رهایی خودم را ۴۰ بار دیگر در کنار خانوادههای دربندی که رها شدند، تجربه کنم و لذت ببرم. پیمان راهنمایی را هر هفته در قلبم تکرار میکنم تا خدمتم تبدیل به خیانت نشود و از خداوند میخواهم که تا لحظهای که توان دارم در این مسیر خدمت کنم و آموزش بگیرم، آمین.
نویسنده: راهنما همسفر خاطره (لژیون دوم)
رابط خبری: همسفر زهرا (ح) رهجوی راهنما همسفر خاطره (لژیون دوم)
هفته باشکوه راهنما بر استاد راهنمای کنگره ۶۰، جناب مهندس و خانم آنی بزرگوار، استاد امین، خانم آنی کماندار، خانم شانی و راهنمایان ارزشمندم مبارک باد.
راهنمای تمامی اعضای کنگره۶۰ آقای مهندس حسین دژاکام است؛ مردی که از قلبها وارد میشود و با محبت نسخه میپیچد. دانشمند ارزشمندی که از علم، وقت، انرژی، مال و راحتی خود گذشتند تا پناه دردمندان باشند؛ دانش خود را در اختیار دیگران گذاشتند تا مصرفکنندگان و خانوادههایشان طعم درمان، رهایی و رسیدن به خود را تجربه کنند.
آقای مهندس برای انتقال علم کنگره ۶۰ افرادی را به عنوان راهنما انتخاب کردند تا برای انسانهایی که از جنس خودشان هستند و تاریکیهای مشابه را تجربه کردهاند، یاریرسان باشند.
گفتن از راهنما و جایگاه راهنمایی در کلام کار راحتی نیست! آنگونه که انسان بخواهد از رویای شیرینی که در خواب دیده است با حسهای غیر قابل وصف، سخن بگوید یا عطر گل زیبا و خوشرنگی را توصیف کند. جایگاه راهنمایی، مانند یک شعبده عمل میکند! در ظاهر امر، آموختن و معلمی کردن و در پنهان آموزش گرفتن و عشقورزی به مخلوقین است. در حقیقت ادامه پروسه درمان برای راهنما و میدان عظیم کسب تجربه و آموزش برای خود اوست که در محفلی از عشق و نور به نام لژیون انجام میشود.
اساس کار راهنمایان کنگره۶۰ عشق، عقل و ایمان است که راه میگشاید برای خودشناسی و در ادامه پیوستن به دریاها و اقیانوسها. راهنما باید شکرگزار، قدردان، بیدار و هوشیار باشد تا رهجو را نه برای خود؛ بلکه برای کنگره پرورش دهد و امانتدار خوبی باشد.
نویسنده: راهنما همسفر نگار (لژیون سوم)
رابط خبری: همسفر افسانه، رهجوی راهنما همسفر نگار (لژیون سوم)
ابتدا شاکر و سپاسگزار خداوند و آقای مهندس هستم که اجازه ورود به این بهشت زمینی را به من دادند. یک تشکر از مدیر سایت خانم زهرا عزیز بابت این خدمت. هفته راهنما را خدمت تمامی راهنمایان کنگره ۶۰ بهخصوص اولین راهنمای کنگره ۶۰ جناب آقای مهندس تبریک عرض میکنم.
وقتی برمیگردم و به گذشته خود مینگرم، زمانیکه با حالی خراب وارد کنگره شدم و هیچ امیدی به درمان مسافرم نداشتم و حتی از درمان اطلاعی نداشتم با جمعیتی سفیدپوش روبرو شدم که بعضی از این عزیزان را با داشتن شال شناختم. یکی از شالها شال نارنجی بود که خیلی درخشانتر بهچشم میخورد. با بغل گرفتن و محبت این عزیزان امیدوار شدم، امیدی که تا به الآن کمکم میکند که عاشق این مکان امن الهی باشم.
آرامآرام متوجه شدم من هم بعد از رهایی و قبولی در آزمون راهنمایی، میتوانم راهنما شوم و شروع کردم به تلاش برای رسیدن به این جایگاه، چون میدیدم این عزیزان از چه آرامشی برخوردار هستند و چقدر صبورانه آموزش میدهند. من در آزمون شرکت کردم و در بخش تازهواردین موفق به دریافت شال مغز پستهای شده و موفق به عرصه خدمت در قسمت تازهواردین شدم. در آن زمان همیشه یاد خودم میافتادم که چقدر ناامید بودم و از این عزیزان آموزشهای زیادی گرفتم و در ادامه توانستم شال خوش رنگ راهنمایی را دریافت کنم و در این خدمت توانستم خودم را بهتر بشناسم و گرههای وجودی خودم را باز کنم و از رهجویان آموزش بگیرم، چون این عزیزان آینههای من هستند.
انشاءالله بتوانم در این مدت کوتاه خدمت صادقانه و عاشقانه داشته باشم، کمفروشی نکنم و کمکی باشم برای رهایی مسافران از بند اعتیاد. امیدوارم عزیزانی که عاشق این خدمت هستند به این جایگاه ارزشمند دست پیدا کنند. آمین یا رب العالمین
نویسنده: راهنما همسفر زهرا (لژیون چهارم)
رابط خبری: همسفر طیبه، رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون
تصویرگر: همسفر نسرین، رهجوی راهنما همسفر نگار (لژیون سوم)
ویراستاری و ارسال: راهنمای تازهاردین، همسفر مریم
همفسران مایندگی سهروردی اصفهان
- تعداد بازدید از این مطلب :
337