نمی‌خواهم رنج روزهای سخت گذشته را فراموش نمایم، حضور در کنار مصرف‌کننده شیشه با توهم‌های دردناکش، با یادآوری‌اش قدر این روزها را بیشتر می‌دانم. کشتی شکسته‌ای در میان امواج متلاطم دریا بودم که طوفان ناملایمات عرصه را بر من تنگ نموده بود و در این سودا حیران بودم. دلیل نامهربانی مسافرم را نمی‌دانستم تا لب به سخن گشود و فهمیدم با مصرف شیشه غرق در توهمات است.
از بدو ورودمان به کنگره، احساس آرامش و امنیت درونم شکل گرفت و آغوش گرم و پرمهر راهنمایم کالبد یخ‌زده‌ام را گرما بخشید و جانی دوباره یافتم. بودن در کنار دوستانی از جنس خودم نویدبخش نجاتم از تنهایی بود. مأمنی را یافتم که همواره در آرزویش بودم. نگاه پرمهر راهنمایم با کلام نافذ و سراسر عاشقانه‌اش، مسیر را برایم روشن می‌نمود و با گام‌هایی که در این مسیر سبز برمی‌داشتم زخم‌هایم التیام می‌یافت و حالم بهتر و بهتر می‌شد.
همواره در این اندیشه بودم که وعده خداوند راستین است و پایان شب سیه سپید است. ناامیدی و حال خرابم به امیدواری و حال‌خوش مبدل گشت و زندگی روی خوشش را به ما نمایاند. به راستی اگر بنیان کنگره و خانواده‌شان بعد از رهایی‌شان این علم را در اختیارمان قرار نمی‌دادند و از وجود پر مهرشان کسب فیض نمی‌نمودیم، هر کدام از ما چه سرنوشتی داشت؟!
این حرکت عاشقانه ایشان و در ادامه وجود راهنمایانی از جنس عشق که عدالت، معرفت و عمل‌سالم سرلوحه کارشان است و یادآوری روزی که با رنج و ناامیدی آمدم، عشق را دریافتم، به این مسیر سبز سلامتی ایمان آوردم، حکم عقل مرا بر آن داشت ادامه دهنده باشم و با قدم‌های استوار تا پای جان بمانم و خدمت کنم.
اکنون که لطف خداوند شامل حالم گشته و در خدمت عزیزانی از جنس دیروزم هستم نمی‌دانم چگونه شکر پروردگارم را به جای آورم، حضور در این مکان مقدس و خدمت به انسان‌هایی که تاریکی وجودشان را دردمند ساخته و با حرکت در این مسیر نورانی جان تازه می‌یابند و امروز به حال‌خوش و جایگاه خدمت می‌رسند، زیباترین صحنه و شاهکار خلقت است و چه لذت‌بخش است دیدن این‌همه تحول و زیبایی.
سپاس خداوند را که در تاریکی قرارمان داد تا با لطف و رحمتش عظمت روشنایی‌ها را دریابیم. سپاس خداوند را بخاطر وجود ارزشمند اولین راهنما، ایشان انسانیت را معنا بخشیدند و کاممان را با نعمت آموزش‌هایشان و روش درمان بی‌نقصشان شیرین نمودند و همواره تلاششان برای نجات انسان‌ها از تاریکی ادامه دارد و نمی‌دانم برای این‌همه بزرگی و بزرگواری چه شأن و جایگاهی می‌توان در نظر گرفت و می‌دانم خداوند با وجود ایشان نعمت را بر ما تمام و هر آنچه خیر و برکت و خوبی را نصیبمان نمود.
به شکرانه این نعمت ارزشمند این زنجیره عشق را ادامه خواهیم داد و با حس قدرشناسی و انسانیت به پرورش رهجویانمان همت میگماریم تا قدمی هر چند کوچک اما موثر برای تحقق آرزوی دیرینه بزرگ مرد تاریخ جناب مهندس دژاکام برداشته باشیم.
رابط خبری: راهنمای تازه‌واردین همسفر فرشته
ارسال: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر ندا (لژیون پنجم)
همسفران نمایندگی وحید
- تعداد بازدید از این مطلب :
168