English Version
English

راهنما، هدایتگر راهم شد

راهنما، هدایتگر راهم شد

هیچ‌وقت روزی که باحال خراب و دنیایی از ناامیدی پا به مکان مقدس کنگره ۶۰ گذاشتم را فراموش نمی‌کنم. گفتم مکان مقدس کنگره، آری واقعاً کنگره ۶۰، برای من مکان مقدس است، مثل زیارتگاه‌هایی که به زیارت، نماز و دعا می‌روم، حالم را خوب می‌کند کنگره هم حالم را خوب می‌کند؛ چون در کنگره به چیزهایی رسیده‌ام که تابه‌حال تجربه نکرده بودم. در اینجا هیچ‌گونه تمایز، نام و نشان از کار، شغل، پول و عنوان‌های دیگر نیست و حتی همدیگر را به نام کوچک صدا می‌کنند، معنای آن این است که برابری، نگاه یکسان، همدرد، همراه، همسفر و از این قبیل موضوعات در اینجا مطرح است که خیلی برای من جذاب است و دیگر این‌که در اینجا نگاه‌های مهربانانه، فداکارانه و ایثارگرانه کسانی که این مسیر را طی کرده‌اند در نقش مسافر و همسفر به درجات و مقامات عالیه هدایتگری، نگهبانی، مرزبانی، استاد راهنمایی، لژیون داری و خیلی از عنوان‌هایی که در اینجا مطرح می‌شود با مجاهدت، سختی و تلاش به‌دست‌آمده است. آنچه من در اینجا می‌بینم انسانیت است که به شایستگی معنا می‌شود.

مهرورزی، با درستی، با گشاده‌دستی و سخاوتمندی عرضه می‌شود. ابراز احساسات، ابراز واقعی و قلبی است و همراه با توکل و توسل به خداوند و چاشنی این‌همه اقدامات انسانیت است، توانمندی و استعدادهای نهفته بشری است که با نگاه یکسان و برابر، قدرت جاذبه آن توانمندی‌هایی که خداوند در نهاد آدمی قرار داده از نگاه‌ها، رفتارها و از ابراز احساسات، از بیان جملات زیبا و رفتار‌های محبت‌آمیز است که مانند یک معلم دلسوز و فداکار می‌توان در قالب این شعر معنا کرد "درس معلم گر بود زمزمه محبتی     جمله به مکتب آورد طفل گریزپای را" این مسافران گریزپا، درمانده و گرفتار همانند کبوتر جَلد می‌شوند، اشتیاق برای آموختن به طی مسیر و پایان سفر و رسیدن به مطلوب، معبود و رسیدن به همه آرزو‌های بلند و رفیع انسانی را هم تجربه می‌کنند. حاصل تجربیات خود را به دیگران با سخاوتمندی تمام عرضه و نثار می‌کنند و من در اینجا یاد می‌گیرم تعاون و همکاری را که در قرآن سوره مائده آیه ۲ توصیه‌شده است.

انسانیت، همدردی و همراهی و این‌که اگر جوهره انسان خالص و کشف شود آن را در معرض کمک و مساعدت به هم نوعان قرار می‌دهد. چه قدر انسان توانمندی دارد و این عزیزانی که در اینجا حضور دارند که خودشان را روزی درمانده و گرفتار می‌دانستند چه سرمایه‌های بزرگی دارند، سرمایه‌هایی همچون اخلاق، مهربانی و محبت و آن‌ها که به‌عنوان بزرگ‌ترین پشتوانه بستر و مسیری برای افرادی که مرتب به کنگره ملحق می‌شوند و به آن‌ها کمک و مساعدت می‌شود. این سرمایه‌ها در اختیار آن‌ها قرار می‌گیرد و چه قدر خوشحال و شاکرم از لطف و مهربانی پروردگارم که فرشته‌ای به نام راهنما همسفر فوزیه را سر راهم قرارداد. راهنمایم باوجود شما و با آن راهنمایی‌هایی که در حال خرابی‌ام می‌کردید و صبورانه به حرف‌ها، ناله‌ها و گریه‌هایم توجه می‌کردید، حال چگونه می‌توانم با واژه سپاس در برابر محبت‌ها، الطاف، ابراز احساسات، ازخودگذشتگی و ایثار شما تشکر کنم‌. تنها دارایی من برای شما دعای خیر است که بدرقه راهتان کنم تا پایدار باشید تابمانید برای من و برای هزاران هزار انسان دیگر مانند من. آرامش امروزم، حال خوشم همه و همه به خاطر تلاش‌های بی‌وقفه شما بوده و انشاء الله روزی با قلم و قدم، بیان و زبان، عمل، رفتار و گفتار خودم این‌همه نعمت‌ها را پاسخگو باشم. راهنمای خوبم دوستت دارم.

نویسنده: همسفر زهرا لژیون راهنما همسفر فوزیه (لژیون نهم)
ویرایش: رابط خبری همسفر سولاف لژیون راهنما همسفر فوزیه (لژیون نهم)
ویراستاری و ارسال: راهنما همسفر فهیمه (لژیون ششم)
همسفران نمایندگی شهرری

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .