راهنما یعنی بارانی بی‌منت که همه را سیراب می‌کند

همسفر نجمه
ابتدا هفته راهنما را خدمت آقای مهندس دژاکام و خانواده محترم‌شان و تمام راهنمایان کنگره ۶۰ مخصوصاً راهنمایان عزیزم خانم ساناز و خانم زهره تبریک و تهنیت عرض می‌کنم. راهنما در کنگره ۶۰ شخص آموزش دیده‌ای است که به آن آگاهی و دانایی رسیده که باید بهای حال خوش و رهایی‌اش را با خدمت در کنگره پرداخت نماید، یک راهنما تمام تلاشش را می‌کند تا از جام رهایی که خودش نوشیده است به رهجویش بنوشاند، دست رهجویش را می‌گیرد تا او را از قعر ظلمت و تاریکی به اوج نور و روشنایی هدایت کند و از زندگی جهنم‌وار به زندگی بهشت‌گونه وارد سازد، راهنمایان به این باور رسیده‌اند که برای آموزش و خدمت پا به عرصه حیات نهاده‌اند و همیشه این جمله را تکرار می‌کنند که ما برای آموزش و خدمت پا به این حیات نهاده‌ایم. با تمام وجود از عصاره جانشان برای رهجو مایه می‌گذارند، تمام غم و غصه‌های زندگی‌ را با لبخند پنهان می‌کنند، با عشق سر لژیون می‌نشینند و با وجود تمام مشکلات یک لحظه لژیون و رهجویان را رها نمی‌کنند و با تمام انرژی و توان به ما علم درست زندگی کردن را می‌آموزند. به ما درس عشق و محبت می‌دهند، سعی می‌کنند بدون نقص عمل کنند و همواره شاکر و سپاسگزار خداوند هستند، هم‌چنین سپاسگزار مسافرشان هستند که به خاطر ایشان راه کنگره را پیدا کرده‌اند تا در قطعه‌ای از بهشت به آرامش برسند. من صبوری، فرمان‌برداری و بخشش را به معنای واقعی از ایشان آموختم و راه درست زندگی را پیدا کردم و در مسیر درست زندگی در حال حرکت هستم. در کنار راهنمای عزیزم و با آموزش‌های ایشان من قدرت و جرأت صحبت کردن و مشارکت در جمع را پیدا کردم. راهنمایی که استقامتش هم‌چون کوه، صبوری‌اش هم‌چون سرو و در برابر مشکلات محکم و شکست‌ناپذیر است، کسی که به من آموخت مشکلاتم را به آرامی حل کنم و از آنها بگذرم، کسی که اگرچه هنوز مسافرشان به رهایی نرسیده است ولی تا آخرین لحظه رهایی مسافرمان با ما همراه بودند و آن لحظه آن‌قدر ذوق‌زده و خوشحال بودند که گویی مسافر خودشان به رهایی رسیده است و این قلب مهربان و دل دریایی می‌خواهد که در وجود راهنمای من موج می‌زند. دست‌هایم را به طرف آسمان بلند می‌کنم و از خداوند برای تمام راهنمایان کنگره ۶۰ مخصوصاً راهنمایان بزرگوارم خانم ساناز و خانم زهره عزیز زندگی سرشار از سلامتی، سعادت، برکت و ثروت آرزو می‌کنم. چه خوب است در هفته راهنما که یک فرصت است، به نحو شایسته‌ای از راهنمایان محترم که بی‌مزد، منت و بدون هیچ چشم‌داشتی به ما خدمت می‌کنند تشکر و قدردانی نماییم؛ چرا که قدردانی از این انسان‌های شریف، تشکر و سپاسگزاری از خداوند است و درب ورودی تشکر از خداوند تشکر و قدردانی از مخلوقاتش است. باشد تا با ماندن در کنگره و خدمت به هم‌نوعانم بتوانم قدردان گوشه‌ای از زحمات شما بزرگواران باشم.

همسفر فاطمه.ص
من هم به نوبه خود این هفته مبارک و پرشگون را در رأس به آقای مهندس و خانواده محترم‌شان و هم‌چنین به راهنمایم خانم ساناز عزیز تبریک و شادباش عرض می‌کنم؛ خداوند منان را شاکرم که به من نعمت قدردانی و تقدیر از عزیزانی را ارزانی فرمود که همواره با عزمی راسخ در جهت پیشبرد اهداف متعالی خود و مسئولیت‌پذیری در جایگاه خدمت‌رسانی به هم‌نوعان خود به شایستگی تلاش می‌کنند. راهنما یعنی نشان‌دهنده مسیر تاریکی به نور، غم به شادی، نفرت به عشق. راهنما یعنی بارانی بی‌منت که همه را سیراب می‌کند و جانی دوباره می‌بخشد. راهنما یعنی نمایان‌گر رسیدن به آرامش، نمایان‌گر راه بهشت و نجات از جهنم درون. راهنمایان کنگره ۶۰ برای رهایی هر شخصی از تمام وجودشان مایه می‌گذارند، راهنمایانی که در کنگره ۶۰ هستند در هیچ کجای دنیا وجود ندارند، تمام وجودشان سرشار از عشق و محبت است، همین عشق و محبت باعث می‌شود که قلب‌ها به هم گره بخورد، آن‌ها بدون هیچ چشم‌داشتی و با تمام عشق و محبت خود به خلق کمک می‌کنند تا آن‌ها را از ظلمت و تاریکی بیرون کشیده و به نور و روشنایی هدایت کنند. از وقت و زندگی خود می‌گذارند برای این‌‌که یک فرد به آرامش و آسایش برسد و بتواند دنیا را با دید مثبت و با نگاه محبت‌آمیز ببیند. راهنمای مهربانم خانم ساناز عزیز، واژه سپاس در برابر محبت‌ها و آموزش‌های شما ذره‌ای ناچیز است و خداوند را شاکرم که از روی لطف خود مرا با کنگره آشنا کرد تا در راه درست زندگی کردن تلاش کنم. بسیار سپاسگزارم که راه رفتن در وادی زندگی پر از فراز و نشیب را به من آموختید و پشتیبان محکم و مطمئنی برای من بودید.

گردآوری و ویرایش: رابط خبری همسفر محدثه، راهنما همسفر ساناز (لژیون ششم)
ارسال: راهنما همسفر نجمه (لژیون سوم)
همسفران نمایندگی گنجعلی‌خان