همسفر سمیه
همانطور که در کنگره ۶۰ یاد گرفتیم مثلث دانایی از سه ضلع تفکر، تجربه و آموزش تشکیل گردیده است و برای اینکه تعادل، آرامش و حال خوب را کسب نماییم احتیاج به آموزش داریم. یکی از بزرگترین نعمتهایی که به افراد در کنگره ۶۰ داده میشود وجود یک راهنمای مجرب و کارآزموده است و شخصی را در کنگره نداریم که استاد یا معلم نداشته باشد چه کسانی که درمان مواد و سیگار انجام میدهند، چه کسانی که در بخش ورزش هستند و یا کسی که در سیستم کاهش وزن میباشد به هر حال هر کسی میتواند یک و یا شاید تعداد بیشتر معلم یا راهنما داشته باشد. یک راهنما قبلاً مسیر تاریکیها را طی کرده و بر آنها غلبه کرده و در طی مسیر تجربه کسب کرده و آموزش دیده است و در این سفر بدون هیچ توقعی تنها بهواسطه عقل، عشق و ایمان خود تجربیاتش را در اختیار رهجو میگذارد تا من رهجو را از تاریکیها عبور دهد و به روشنایی برساند. یک راهنما از عصاره جان خودش میبخشد و این همان پای برهنه روی گداختههای آتش راه رفتن است. به راستی این راهنما را چه کسی پرورش داده است؟ استاد راهنمای محترم کنگره ۶۰ آقای مهندس حسین دژاکام، کسی که یافتههایش را در اختیار همه گذاشت تا دیگران هم استفاده کنند، رها شوند و به آرامش برسند. کسانی که بیرون از کنگره شاهد این فعالیتها و راهنمایان میباشند باور این موضوع برایشان سخت است، مگر میتوان بدون دریافت هیچگونه مزد مادی ساعتها، روزها، ماهها و سالها خدمت کرد؟ آری با دید حسابگرانه این عمل دیوانگی است و مفهومی ندارد اما با دید عاشقانه، عاقلانه و مؤمنانه این حرکت مفهومی دیگر دارد مفهومی که باورش کار هر کس نیست مگر معنای آن بداند که آن چیست. بنابراین باید قدردان راهنمایان عزیز و بزرگوار بود و ما هم با دید عاقلانه و عاشقانه خود بهترین قدردانی را دلی، زبانی و عملی به پاس زحمات بیدریغشان انجام دهیم. در نهایت تشکر میکنم از بهترین راهنمای زندگیام خانم مهری عزیز که معنای واقعی عشق را از ایشان آموختم و یاد گرفتم که چگونه عشق خاصم را تبدیل به عشق عام کنم. قبل از ورودم به کنگره بیشترین چیزی که دغدغه زندگیام بود فرزندانم بودند که همه چیز را برای آنها میخواستم تا اینکه وارد لژیون شدم و اینجاست که میگویند تکامل در جمع صورت میگیرد و راهنما نمونه بارز و الگوی یک رهجو است. زمانی که در لژیون بودیم اسرا جان دختر خانم مهری با ضربهای که به چشمش خورده بود با گریه به خانم مهری پناه آورد و خانم مهری با آرامش و دلداری او را به خانم حکیمه سپرد که از لژیون بیرون ببرد و مداوا کند و خانم مهری لژیون را ترک نکردند تا پناهگاه من سمیه با حال خراب باشد و من هر وقت آن روز را به یاد می آورم با خودم میگویم سمیه اگر تو با چنین صحنهای روبهرو میشدی چه میکردی، آیا پناهگاهی میشدی برای فرزندت یا برای رهجو؟ بهترینها را از خدای منان برای تمام راهنمایان محترم شعبه بخش همسفران و مسافران خواستارم.
همسفر پونام
هفته راهنما را خدمت تمامی راهنمایان کنگره ۶۰ آقای مهندس و خانم آنی عزیز و راهنمای صبورم خانم مهری عزیز تبریک میگویم. هفته راهنما یعنی تشکر و قدردانی از همه شما عزیزان که از همه چیز خود گذشتید و تمام قد ایستادهاید تا گرهای از مشکلات ما حل شود و بدون منت برای همه تلاش میکنید و به همه امید میدهید، سایهتان همیشه مستدام باشد. خداوند برای راهنمایی و کمک به بندگان خودش پایین نمیآید بلکه وعده داده است که همیشه برای کمک، افرادی را به فرمان خود میفرستد. بلی شما به راستی همان افرادی هستید که خداوند وعده داده است، شما بسان فرشتگانی هستید که نور امید را در دلهای سرد و غمگین زنده میکنید. از خود بخواهم بگویم؛ به یاد میآورم روزهایی را که به بیهودگی میگذشت و روزهایی که بسان شب تاریک بود و بیهدف و از روی اجبار سپری میشد تا روزی که خداوند لطف بیکرانش را نصیب ما کرد و ما با کنگره آشنا شدیم، با خانم مهری عزیزم که نهایت عشق و نهایت دوست داشتن است؛ ایشان با نهایت ایثار و از خودگذشتگی روزهایم را روشن کردند و به من جان دوباره بخشیدند و مشکلات زندگیام را به شیرینترین اتفاقات دنیا تبدیل کرده و راه و رسم درست زندگی کردن را به من آموختند. آرامش و آسایش این روزهایم را، سلامتی جسمی و روحی خود و خانوادهام را مدیون این بزرگوار هستم. امیدوارم بتوانم قدردان الطاف بیکرانشان باشم. از خداوند برایشان بهترینها را خواستارم و امیدوارم خیر و برکت این عشق همواره در زندگی ایشان جاودان باشد.
گردآوری و ویرایش: رابط خبری همسفر زینب، راهنما همسفر مهری (لژیون دوم)
ارسال: راهنما همسفر نجمه (لژیون سوم)
همسفران نمایندگی گنجعلیخان
- تعداد بازدید از این مطلب :
75