English Version
English

راهنمایی، پرداخت زکات رهایی است

راهنمایی، پرداخت زکات رهایی است

جلسه سوم از دوره اول کارگاه‌های آموزش خصوصی همسفران کنگره ۶۰ نمایندگی چرمهین اصفهان به استادی راهنما همسفر کبری، نگهبانی همسفر الهه و دبیری همسفر زهره با دستور جلسه «هفته راهنما» در روز دوشنبه ۱۰ اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۳ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد: 

در ابتدا از خانم مریم ایجنت نمایندگی و مرزبانان کمال تشکر و قدردانی را دارم که به من اجازه دادند در این جایگاه حضورداشته باشم، آموزش بگیرم و خدمت کنم. این هفته مبارک را خدمت آقای مهندس و خانم آنی اولین راهنمایان کنگره 60 و همه راهنمایانی که در کنگره در حال خدمت هستند تبریک می‌گویم.

جشن راهنما، یکی از جشن‌های بزرگی است که در کنگره برای قدردانی و تشکر از راهنما برگزار می‌شود. آقای مهندس دژاکام اولین درمانگر اعتیاد در ایران هستند که بعد از درمان خود، سازمان جمعیت احیای انسانی کنگره 60 را تأسیس کردند که فرد مصرف‌کننده همراه با خانواده خود تحت درمان قرار گیرد. بستری فراهم شد تا در مسیر آموزش‌های کنگره، مسیر درست زندگی و هدف والای انسانی را به دست آورند.

کنگره یک سازمان غیردولتی و به معنای گردهمایی است که چندین هزار انسان با هر فرهنگ و مذهبی می‌توانند در آن حضورداشته باشند و از جایگاه‌های خدمتی بهره لازم را ببرند تا افراد از همان ابتدا طرز تفکر و نگرش را داشته باشند که با خدمت کردن مسیر درست زندگی را پیدا کنند و علم درمان اعتیاد در سطح جهان گسترش پیدا کند. آقای مهندس در وادی سوم‌ می‌فرمایند: «اگر انسان‌ها امروز دارای مشکلات بسیاری هستند و آسیب بسیاری به آن‌ها واردشده است به خاطر این است که راه را اشتباه رفتند و ارزش‌های زندگی را بی‌ارزش و بی‌ارزش‌ها را ارزشمند دانسته‌اند و به آن‌ها بهاداده‌اند»؛ به عبارتی متأسفانه هدف والای انسانی را گم‌کرده‌اند.

خوشبختانه در کنگره به انسان‌ها آموزش داده می‌شود، تغییرات در آن‌ها صورت می‌گیرد و دوباره احیا می‌شوند. در کنگره، راهنما فردی است که راه را نشان می‌دهد. در سال 1398 آقای مهندس اعطای شال سبزرنگ را برای راهنمایان تازه‌واردین مطرح کردند و اجازه دادند که در کنار راهنماهای درمان اعتیاد خدمت کنند. آقای مهندس فرمودند: «شال تازه‌واردین کمتر از شال راهنمایی نیست» و خدمت راهنمایان فرمودند: «شما دو خدمت انجام می‌دهید؛ یکی آموزش می‌گیرید و دیگری آموزش‌ می‌دهید.» زمانی که راهنما یک راه‌کار به رهجو می‌دهد درواقع نیروی تعقل و تفکر در شما شروع به فعالیت می‌کند و این نیرو در درون شما رشد می‌کند و باعث بزرگ شدن و حرکت در صور پنهان شما می‌شود و ظرفیت وجودی شما بالا می‌رود. یک راهنما آموخته‌ها و تجربیات خود را به رهجو انتقال می‌دهد، به‌گونه‌ای که رفتار رهجو به یک راهنما نزدیک می‌شود و در کنگره به رهجو، آینه تمام‌نمای راهنما می‌گویند.

یک راهنما هیچ‌گاه بار مسئولیت رهجوی خود را به دوش نمی‌کشد و بار مسئولیت هر شخص بر عهده‌ خودش است، راهنما به رهجو می‌گوید که حرکت کند و نیروی درونی او را به کار می‌اندازد.

از دیدگاه کنگره 60 راهنمایی می‌تواند پرداخت زکات رهایی باشد به این معنا که من همسفر یک‌زمانی در تاریکی خود غرق بودم که نمی‌دانستم چه‌کاری انجام دهم و دنبال راه‌حل بودم تا از تاریکی بیرون بیایم، اکنون در کنگره چه اتفاقی افتاد؟ بدون هیچ چشم‌داشت و بلاعوض به من کمک شد تا ذره‌ذره مشکلاتم را حل کنم و از تاریکی‌ها بیرون بیایم، من خودم را مدیون کنگره می‌دانم و دنبال راه‌حلی هستم که این دین را ادا کنم. در کنگره برای ادای دین خود باید خدمت کنم، باید تمام آموزش‌هایی که دریافت می‌کنم را عملی و اجرایی کنم و بعد آموزش دهم تا این چرخه ادامه داشته باشد تا کنگره هم ادامه داشته باشد؛ باید من رها شوم و شال راهنمایی دریافت کنم؛ چراکه افراد بسیاری هنوز پشت در هستند و اذن ورود به آن‌ها داده نشده، چه‌بسا اگر کوتاهی کنم دین آن‌ها به گردن من است.

همیشه می‌گویم راهنما نشان‌دهنده راه است؛ من رهجو زمانی که در کنار راهنمای خود قرار می‌گیرم، شروع می‌کنم به حرکت کردن و آموزش می‌گیرم. قناعت و پس‌انداز را در زندگی از او آموزش می‌گیرم، زمانی که آموزش می‌گیرم، از طرف ضد ارزش‌ها به‌طرف ارزش‌ها حرکت می‌کنم؛ این‌ها همه‌ رسم و رسوم زندگی کردن است، من اگر این کارها را انجام دادم یعنی در مسیر درست هستم. زمانی که من همسفر فرمان‌بردار هستم و می‌آیم این کار را انجام می‌دهم، در پایان چه چیزی نصیب من می‌شود؟ آن چیزی که خداوند وعده داده است، به دست آوردن حال خوب و عاقبت بخیری! به صحبت آقای مهندس می‌رسیم که آن موقع تا به الآن راه را اشتباه می‌رفتم، فکر می‌کردم که زرنگم درصورتی‌که مسیر را اشتباه می‌رفتم. ارزش من انسان زمانی مشخص می‌شود که در مسیر درست باشم، کارهای خوب و درست انجام دهم. گوهر وجودی من زمانی جلا پیدا می‌کند و من زمانی اعتمادبه‌نفس پیدا می‌کنم که در این مسیرها قرارگرفته باشم، در این مسیر خداوند انسانی به نام راهنما را در کنگره‌ 60 سر راه من قرار داده است.

بهترین نعمت در زندگی یک انسان آرامش است که من آن را قبل از کنگره ازدست‌داده بودم، حالم اصلاً خوب نبود؛ اما با کمک راهنمایم آرامش دوباره به من برگشت داده شد، الآن می‌دانم چه به دست آورده‌ام، الآن قدر تمام چیزهایی که به من داده‌شده را می‌دانم. حس قدردان بودن یک انسان در اینجا به وجود می‌آید که می‌خواهد قدردانی و تشکر کند؛ اما چگونه قدردانی کنم از انسانی که با تمام وجود آمده دست مرا گرفته، از تاریکی‌ها نجاتم داده، حال من را خوب کرده و مسیر الهی را جلوی من قرار داده؟ آموزش‌های راهنما به من می‌گوید: برای قدردانی در کنگره ۶۰ سه‌راه داری: زبانی، قلبی و مالی. تشکر زبانی چیست؟ من با زبانم خواسته یا ناخواسته از سر اشتیاق و شوق آن محبتی که دریافت کردم را از صمیم قلبم از راهنمای خود تشکر می‌‌کنم؛ زمانی که راهنما رهجو را در بغل می‌گیرد و رهجو راهنمای خود را می‌بوسد، آرامش در چشمان رهجو موج ‌می‌زند؛ زمانی که رهجو با لبخند خود، عشق را به راهنمایش می‌دهد می‌توان گفت این تشکر قلبی است.

تشکر مالی چیست؟ با پاکت که آقای مهندس بسیار در مورد آن صحبت کردند و گفتند که باید در کنگره ۶۰ در تمامی جشن‌ها تشکر و قدردانی با پاکت صورت بگیرد. راهنمایی که خود را مدیون کنگره دانسته و برای ادای دین خود حرکت کرده، راهنما شده و با تمام وجود برای ادای دین حرکت می‌کند، آیا احتیاجی به پاکت من دارد؟ نه ندارد، اصلاً یادش هم نیست که تو باید به او پول بدهی، آن‌قدر در کنگره برای ادای دین خود حرکت می‌کند که بسیاری از مخارج را هم بادل و جان از جیب خود پرداخت می‌کند. او بسیار خوشحال است که در این مسیر قرار دارد. این کارها را انجام می‌دهد، زیرا می‌داند که حالش خوب است و می‌خواهد بهتر از این هم باشد، هیچ احتیاجی به پول من هم ندارد، مگر اصلاً مبلغی که من در پاکت می‌گذارم چقدر است که بگویم من تشکر مالی از راهنمایم کردم؟ قدردانی و تشکر کردن ازنظر آقای مهندس یکی از قانون‌های زندگی برای انسان است، باید در زندگی انسان باشد که اگر نباشد و توسط انسان اجرا نشود آسیب وارد می‌کند، آن صفات منفی، سرکشی و طغیان در انسان شعله‌ور می‌شود. من انسان زمانی که قدردانی را متوجه نشوم، سرکش می‌شوم، حس‌های منفی در من رشد می‌کند و آنجا است که من این اجازه را به خودم می‌دهم که بگویم وظیفه‌اش بود برایم انجام داد، مگر چه‌کاری انجام داده است؟ مامانم بود، وظیفه‌اش بود یا پدرم بود، باید برایم این کار را می‌کرد، زیرا من فرزند او هستم یا راهنمایم است، حتماً پول دریافت می‌کند که این کار را انجام می‌دهد یا اصلاً من به او پاکت می‌دهم، پس وظیفه‌ او است که دارد یک کاری انجام می‌دهد.

بزرگ‌ترین مسئله‌ای که در کنگره ۶۰ در مورد قدردانی باید یاد بگیریم این است که به‌واسطه اختیاری که انسان‌ها دارند، هیچ اجباری نیست و همه از سر شوق، محبت و دوست داشتن است. اگر فردی برای من کاری انجام می‌دهد، وظیفه‌اش نیست؛ همان‌‌طور که وظیفه من نیست و من به اختیار خودم یک کاری را انجام می‌دهم و قدرشناسی هم یعنی اینکه من این را درک کنم، متوجه شوم و بدانم که وظیفه من است که قدردانی را نسبت به محبت و عشق دیگران داشته باشم. این لطف و محبتی که انسان‌ها در وجودشان نسبت به همدیگر دارند از بین نرود، اگر سرکشی و طغیان کنند و فکر کنند که وظیفه‌ام بوده است، قطعاً بدی‌ها است که رشد می‌کنند، آن موقع رسم خوبی گم می‌شود و از هم دور می‌شوند.

حال من این را درک کردم و می‌دانم که قدردانی را برای چه باید انجام دهم می‌خواهم با توانایی مالی که از خودم سراغ دارم با مبلغی در داخل پاکت از راهنمای خودم قدردانی و تشکر کنم، می‌دانم که راهنمایم احتیاجی به این پول من ندارد فقط آن عشق و محبت من است که به راهنمایم می‌فهماند که من قدر تو را می‌دانم‌، این‌قدری نیست ولی شما بدانید من قدر شما را می‌دانم، دوستتان دارم و دوست داشتن را از خودتان یاد گرفتم و فقط به خودم این را می‌فهمانم که چقدر ظرفیت درک و فهم من نسبت به این قضیه قدردانی بالا رفته است.

تشکرها و قدردانی‌ها در کنگره ۶۰ از طرف رهجو برای راهنما ادامه مسیر آموزش و خدمت در کنگره توسط رهجو و گرفتن جایگاه‌های خدمتی است. هیچ‌چیز برای راهنما ارزش این را ندارد که بداند رهجو آموزش‌ها را متوجه شده و در مسیر برای پیشرفت خودش تلاش می‌کند. عزیزانی که در حال آماده شدن برای آزمون راهنمایی هستند بدانند که بزرگ‌ترین چیزی که یک راهنما را خوشحال می‌کند و دارد در این مسیر حرکت می‌کند هدف راهنمایی و خدمت کردن در کنگره است.

آقای مهندس در صحبت‌های روز چهارشنبه اعلام کردند که رهجوها باید از راهنمای شال نارنجی، راهنمای لژیون تغذیه، راهنمای ویلیام، راهنمای موسیقی و راهنمای تازه‌واردین قدردانی و تشکر را حتماً داشته باشند. در آخر هم تشکر می‌کنم از راهنمای خوب خودم خانم زری عزیز که در این مسیر من را خیلی راهنمایی کردند و من به کمک ایشان توانستم در این مسیر حضورداشته باشم؛ ان‌شاءالله که بتوانم در این مسیر طوری حرکت کنم تا بتوانم لبخندی بر لب‌هایشان بنشانم.

در ادامه مراسم تقدیر از راهنمایان گروه خانواده برگزار شد. تصاویر این روز زیبا تقدیم نگاه مهربان شما:

مرزبانان کشیک: همسفر آزاده و مسافر منوچهر
تایپ: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر کبری (لژیون دوم) و همسفر زهره رهجوی راهنما همسفر مرضیه (لژیون اول)
ویراستار: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر کبری (لژیون دوم)
عکس: همسفر شهناز، مرزبان خبری
ارسال: همسفر زینب رهجوی راهنما همسفر کبری (لژیون دوم)
همسفران نمایندگی چرمهین

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .