اولین جلسه از دور دوم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره۶۰ ویژه مسافران با استادی راهنمای محترم مسافر جلال، نگهبانی مسافر داوود و دبیری مسافر محمدرضا با دستور جلسه " هفته راهنما " دوشنبه 10 اردیبهشت ۱۴۰۳ رأس ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.
سخنان استاد
خداوند را شاکرم که در این جایگاه قرار گرفتم تا خدمت کنم. هفته راهنما را به تمام راهنمایان کنگره۶۰ تبریک عرض میکنم. فکر میکردم که چه چیزی در وصف راهنما بگویم که واقعاً جملهای بهاندازه جبران محبت راهنما پیدا نکردم. وقتی انسان به دنیا میآید، خداوند نیروها و تواناییها را در وجود او قرار میدهد و آن تواناییها احساس، ایمان، درک و از این قبیل نیروها است و انسان برای حرکت، بقا و به تکامل رسیدن به این تواناییها نیاز دارد. بهواسطه اختیاری که خداوند در اختیار انسان قرار داده است، انسان همیشه بر سر یکدو راهی قرار میگیرد و معمولاً کوتاهترین راه را انتخاب میکند و بهواسطه سطح آگاهی کم وارد مسیر تاریکی میشود؛ ازاینرو تمام نیروهای کارساز و مثبت مصادره شده و از دسترس انسان خارج میشود و انسان نمیتواند برای تکامل از آن نیروها استفاده کند. اطرافیان هم میبینند که ذرهذره عزیزشان از بین میرود و کمکی هم از دست کسی برنمیآید و فرد به این نتیجه میرسد که دیگر همهچیزتمام شده است. تا زمانی که لطف خدا شامل حال فرد شده و بهطرف روشنایی هدایت شود. ما در کنگره به این روشنایی دست پیداکردهایم و این روشنایی در تمام جهات زندگی هرکدام از ما بهوضوح مشخص است و اگر میخواهید بدانید که ما به چه گوهری دست پیداکردهایم به دیگر کشورهای جهان نگاه کنید و ببینید چه تعداد انسان، از مصرف انواع مواد مخدر و مشروبات الکی رنج میبرند و هیچ راه درمانی را پیدا نمیکنند. ما باید قدردان متد کنگره، داروی کنگره، علم کنگره، وجود راهنمایان کنگره و تمام خدمتگزاران باشیم. در بدو ورود به کنگره برای مسافر تنوع حس به وجود میآید و در گام نخست از او میخواهند که راهنما را با حس درونی انتخاب کند و آن فرد را که تابهحال هرگز ندیده است؛ میشود خویش خویشتن او و همان فرد کمک میکند تا او از تاریکی خارج شود.
زمانی که من وارد کنگره شدم تا چند وقت فکر میکردم که راهنماها حقوق دریافت میکنند. میدیدم که راهنمای خودم درب مغازه خودش را میبندد و یک روز در میان در شعبه حضور دارد، CD مینویسد و حواس او بهکل رهجوهای لژیون است و مانند خانواده خودش از همه مراقبت میکند. بعد از گذشت مدتی که به یک تعادل نسبی رسیدم؛ از راهنما پرسیدم که واقعاً چگونه میتوانم زحمات شمارا جبران کنم، اوایل جواب من را نمیداد، ولی بعدها به من گفت که من به دنبال جبران شما یا شخص دیگری نیستم و حساب من با عشق است. معنی و مفهوم این کلمه را بعد از دو سال رهایی متوجه شدم که چه قدرتی و چه عشقی پشت این کلمه (حساب من با عشق است) قرار دارد و چگونه یک راهنما از تمام تعلقات زندگیاش میگذرد و میآید تا یک نفر را به رهایی و حال خوش برساند. در کنگره، رسمی تحت عنوان پاکت برای قدردانی وجود دارد؛ اما هدف چیست؛ هدف از این رسم، فراگرفتن رسم سپاسگزاری است. راهنما نیاز مادی به پاکت ندارد و هیچ چشمداشتی نیز به این پاکت ندارد و باید بدانیم که اینیک حرکت معنوی است و رهجو نیاز بیشتری به این سپاسگزاری دارد. در انتها برای تمام راهنمایان آرزوی موفقیت دارم.
برگزاری جلسه هماهنگی مرزبانی
تایپ: مسافر محسن
ویرایش و تنظیم : مسافر محمد
عکس : مرزبان خبری مسافر علیرضا
- تعداد بازدید از این مطلب :
230