سیزدهمین جلسه از دوره دوم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ لژیون الیگودرز با دستور جلسه 《هفته راهنما》به استادی راهنمای تازهواردین مسافر نعمت و نگهبانی مسافر محمدرضا و دبیری مسافر حسین در روز یکشنبه نهم اردیبهشت ماه ۱۴۰۳ رأس ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.
سخنان استاد
خداوند را سپاسگزارم که یک بار دیگر به من فرصت داده شد که در کنگره باشم آموزش بگیرم و خدمت کنم از خدمتگزاران لژیون سوم تشکر میکنم که این شرایط را برای من فراهم کردند که خدمت کنم و با کسب اجازه از آقای نگهبان و خدا قوت به دبیر عزیز.
هفتهی راهنما است، در ابتدا این هفته قشنگ را خدمت استاد راهنمای بزرگ، اقای مهندس، دیدهبانان محترم و همه راهنمایان سراسر کشور به ویژه راهنمایان لژیون الیگودرز تبریک عرض میکنم امیدوارم زحمتهایی که میکشند خیر و برکتشان به زندگیشان برگردد.
دستور جلساتی که در کنگره عنوان میشود قرار است یک سری صفاتی که بر اثر مصرف مواد مخدر در من شکل گرفته تغییر کنند، هفته پیش وادی دوم را دستور جلسه داشتیم که وادی امید بود که بر اثر مصرف مواد مخدر و انباشته شدن مشکلات و کارهای عقب افتاده باعث حس پرقدرت ناامیدی در من شد و این حس، کارخانههای انرژی درون من را خاموش کرده بود، که با عبور از این وادی امیدواری در من شکل گرفت.
دستور جلسه این هفته، که هفته راهنما است قرار است روی منیت من کار کند که آیا میتوانم از این صفت عبور کنم و تشکر کردن را یاد بگیرم.
منیت چگونه در من شکل گرفت؟ بر اثر مصرف مواد مخدر سطح انرژی آزاد شده در بدن از نرمال ۱۰۰٪ به ۱۱۰٪ افزایش پیدا کرد و بین جسم و صور پنهان من، اختلاف پتانسیل ایجاد کرد که باعث خود بینی، خودخواهی و منیت شد.
قرار است این صفتها را تغییر بدهم چگونه؟ با حضور در این جلسات، پرداختن به موضوع دستور جلسه و جستجو و جمعآوری مطالب از سایت و منابع کنگره جهت مشارکت و تبدیل به گفتار که در نهایت تبدیل به عمل خواهد شد.
یادم است استادم آقای علی میگفت؛ اگر میخواهی با حال خوب از اینجا بیرون بروی سعی کن مشارکت کنی، چون حضور در کارگاه و مشارکت مانند موج در دریا اما در لژیون مانند قطره در دریا است.
من وقتی به کنگره میآیم باید ظرفم خالی باشد یعنی هر تخصصی دارم باید پشت در بگذارم و گرسنه جهانبینی باشم تا بتوانم سیر و با حال خوش از اینجا بیرون بروم.
معلم بزرگ استاد سردار در کتاب ۶۰ درجه میفرمایند؛ ما برای آموزش گرفتن و خدمت کردن به این حیات پا گذاشتهایم، یعنی اول آموزش بعد خدمت، اگر من از صبح تا شب خدمت کنم، کف اینجا را بشویم اما آموزش گرفتن را حذف کنم، کار درست را انجام ندادهام و نبض زندگی را از دست دادهام.
در حوزه اعتیاد خیلیها فعالیت میکنند مانند کلینیکها و یا گروهای دیگر، اما با توجه به میدان وسیع اعتیاد و دامنه مغناطیس جذب آن، میبینیم افراد این حوزه، خودشان درگیر اعتیاد میشوند اما یک راهنما به دلیل وجود خودش در این میدان و با سلاح تعادل و راهاندازی سیستم x به جنگ این میدان میرود.
یک راهنما خودش درگیر اعتیاد بوده و وارد سفر اول میشود (از مصرف مواد مخدر تا قطع آن) بعد وارد سفر دوم میشود (از قطع مواد مخدر تا قطع آن) خدمتهای متفاوت انجام میدهد در آزمون شرکت میکند و نمره مورد قبول کسب کرده و از همه مهمتر به تعادل رسیده که بتواند افراد را به تعادل برساند.
وقتی صحبت از عمر میشود همیشه به طول زندگی نگاه میکنیم به عمق زندگی یا عرض آن نگاه نمیکنیم، مثلاً فلانی ۱۰۸ سال عمر کرد یا ۸۰ سال عمر کرد بزرگانی ما داریم که زیر چهل سال عمر کردند مانند مریم میرزاخانی، پروین اعتصامی، اما هنوز اسمشان در تاریخ است و چقدر تاثیر گذار بودند.
نیاز نیست که من کتاب بنویسم مقاله داشته باشم اما در کنگره که هستم میتوانم با تشکر کردن و کمک به کنگره تاثیر گذار باشم. در این هفته ظرف من معلوم میشود که چقدر آموزش دریافت کردهام و چگونه از راهنمایم تشکر میکنم آیا قدر دان بودن را یاد گرفتهام؟
امیدوارم در جشن تجلیل از راهنما بتوانم همانطوری که از گوهر وجودش در اختیار من گذاشته، من هم با بهترین پاکت از ایشان قدردانی کنم و از ایشان تا هستی هست سپاسگزار باشم.
تایپ: مسافر محسن
ویرایش: مسافر نعمت
عکس: مسافر مصطفی
تنظیم و ارائه: مسافر احمد
مسافران لژیون الیگودرز
- تعداد بازدید از این مطلب :
113