English Version
English

حال خوب رهجو برای راهنما، بهترین حس دنیا است

حال خوب رهجو برای راهنما، بهترین حس دنیا است

سلام دوستان لیلا هستم یک همسفر (لژیون چهارم):

آمده‌ام که بگویم: چقدر به دانستن نیازمندم و شما تنها فردی هستید که می‌توانید، دانایی را به من هدیه بدهید. همان‌گونه که از اسم راهنما مشخص است؛ راهنما، به معنی نشان‌دهنده راه است.
راهنما؛ همانند معلم است، با این تفاوت که معلم از آموخته‌های خود به شاگردانش می‌آموزد؛ اما راهنمایان کنگره۶۰ نه‌تنها علمشان؛ بلکه مهم‌تر از آن، تجربه خود را نیز به رهجویان می‌آموزند و به گفته بزرگان:
هر سخن کز دل برآید، لاجرم بر دل نشیند. راهنما، بسیار صبور و مهربان است. اکثر همسفرانی که سفر اول هستند، با حالی خراب وارد لژیون می‌شوند؛ اما رب یا راهنما، آن‌قدر با خوشرویی و صبوری از آن‌ها استقبال می‌کند که گویی قسم خورده است که باید این رهجوها را به رهایی و یا به جهان‌بینی صحیح برساند. یک راهنما؛ با وجود آن‌که از همان ابتدا می‌داند، رهجو با انجام چه کارهایی می‌تواند، حال خراب خود را خوب کند؛ اما صبر می‌کند تا او خود، ذره‌ذره با دریافت آموزش‌ها و گذشت زمان، راه را بیابد. تمام معلم‌ها در قبال آموزش دادن، دستمزد دریافت می‌کنند؛ اما راهنمایان کنگره۶۰ بدون هیچ‌ توقعی این کار را انجام می‌دهند؛ گویی آن‌ها آمده‌اند تا به خلق خدا خدمت کنند و آرزویشان، تنها نجات آن‌ها از غم‌ و اندوه بوده و در این راه از هیچ تلاشی نیز، کوتاهی نمی‌کنند.
امام علی (ع) فرمودند: هرکس کلمه‌ای به من بیاموزد، من بنده او هستم. آری راهنما؛ همانند فرشته‌ای است که آمده تا همسفران را نجات بدهد. راهنما به دلیل مسیر سختی که در کنگره طی کرده است و همچنین داشتن تجربه کافی، بهترین مربی برای رهجویان است.
خانم طیبه عزیزم، از شما بسیار سپاس‌گزارم، قدر‌دان زحمات شما هستم، دست شما را در قلبم می‌بوسم و روز راهنما را خدمت شما راهنمای عزیزم، تبریک عرض می‌کنم.

سلام دوستان اکرم هستم یک همسفر (لژیون نهم):

راهنما؛ فردی است که مسیر حرکت از تاریکی به روشنایی، از نفرت به عشق و از غم به شادی و آرامش را به ما نشان می‌دهد.
به رسم ادب، هفته راهنما را ابتدا به استاد بزرگ خانواده کنگره۶۰؛ آقای مهندس دژاکام، خانواده محترم ایشان، استاد جهان‌بینی؛ آقای امین، خانم آنی عزیز و همچنین خدمت راهنمای عزیزم خانم مرضیه که با صبر و شکیبایی، من را با کوله‌باری از ناامیدی و خستگی تحمل کرده و چراغ راه من شدند، تبریک عرض می‌کنم. با تمام وجودم برای همه راهنمایان کنگره، به‌‌ویژه خانم مرضیه عزیزم، آرزوی شادی و آرامش دارم و دعای خیر من، همواره بدرقه راه ایشان است.
محبت راهنما را هیچ‌گاه نمی‌توان جبران کرد؛ زیرا او بدون هیچ‌ توقعی، چراغی در دست دارد و رهجو را به سرزمین عشق و نور هدایت می‌کند.
یک راهنما صبر، گذشت و مهربانی را به رهجو می‌آموزد و ناامیدی او را تبدیل به دنیایی از امید و حرکت می‌کند. راهنما، محرم اسرار و سنگ صبور رهجو است و حال خوب رهجو برایش، بهترین حس دنیا است.
اگر راهنما نبود و بر مبنای عمل سالم و معرفت، درس عشق و محبت را به ما نمی‌داد؛ هیچ‌گاه نمی‌توانستیم از عمق تاریکی‌ها بیرون آمده و به تعادل لازم برسیم.
با هیچ چیزی نمی‌توان قدردان زحمات راهنما بود. راهنمای عزیزم؛ مانند یک مادر و شاید حتی دلسوزتر، بدون هیچ توقعی من را به طرف آرامش، راهنمایی کرد. من، حال خوب امروز خود را مدیون ایشان هستم و فراموش نکرده‌ام که من را با کوله‌باری از ناامیدی پذیرفتند و با صبوری، راه مستقیم را نشانم دادند و گفتند: ایمان خود را قوی‌تر کن و من با آموزش‌های ایشان، جانی تازه گرفتم و روح و قلبم جلا پیدا کرد.
فرشته زمینی، استاد گرامی روزت مبارک.

سلام دوستان زهرا هستم یک همسفر (لژیون دوازدهم):

ابتدا، هفته راهنما را به معلم بزرگمان؛ جناب مهندس دژاکام، تمامی راهنمایان و خانواده بزرگ کنگره۶۰، تبریک عرض می‌کنم.
انسانی که یک نفس را احیاء می‌کند؛ گویی تمام نفس‌ها را احیاء کرده است. در کنگره۶۰ افرادی هستند که در سطوح مختلف، خدمت می‌کنند که یکی از آن‌ها خدمت راهنمایی است. اگر بخواهم تک‌تک واژه‌های راهنما را معنی کنم؛
ر: رفتن و رسیدن
ا: آموزش دادن و آموزش دیدن
ه: هدایت انسان‌های دربند
ن: نمایش قدرت و صلابت
م: منبع نور و روشنایی
ا: آرامش.
جایگاه راهنما از ابتدای خلقت وجود داشته است تا دیگران را راهنمایی کرده و راه را به آن‌ها نشان بدهد. راهنمایان کنگره۶۰ نیز مسیری را طی کرده‌اند تا از تاریکی به روشنایی رسیده‌اند و سپس آن راه را هموار ساختند و چراغی شدند تا من رهجو از تاریکی، خارج بشوم. راهنمایان، آینه تمام قد ما هستند؛ بنابراین ما نیز باید به سخنان ایشان عمل کرده و دنباله‌رو راه آن‌ها باشیم؛ زیرا یک راهنما این مسیر را طی کرده و با پستی و بلندی‌های آن آشناست.
راهنمایان؛ عاشقانه و بدون هیچ‌ توقعی خدمت می‌کنند و می‌خواهند، آن چیزی را که خود، دریافت کرده‌اند به بقیه نیز انتقال بدهند.
به گفته جناب مهندس: خروج از ظلمت اعتیاد و تاریکی‌های دیگر، کاری والا و ارزشمند است. زمانی‌که راهنما به رهجویانش آموزش می‌دهد خود نیز، آموزش می‌گیرد.
شاید ما، بسیار با واژه بخشش روبرو شده باشیم. بخشش واژه بسیار زیبایی است. انسان‌های زیادی هستند که در ظاهر، بخشنده‌اند؛ اما در عمل، تنها خود را می‌بینند و همه چیز را برای خودشان می‌خواهند. انسان‌های اندکی هستند که حاضرند؛ آنچه را که دریافت می‌کنند، در اختیار همنوع خود قرار بدهند، بدون هیچ توقعی؛ حتی انتظار یک تشکر را نیز ندارند.
البته این صحبت من، به این معنا نیست که ما نباید از راهنمایان خود قدردانی کنیم، قطعاً باید این‌کار را انجام بدهیم. زمانی‌که یک انسان آنچه را که دریافت می‌کند، در اختیار همنوع خود قرار می‌دهد؛ آن هم مشتاقانه و از روی اخلاص و محبت، انسان آگاهی بوده و از مقام والای انسانی برخوردار است.
ما علوم فراوانی داریم؛ اما شاید سخت‌ترین آن‌ها، علم مربوط به شناخت انسان‌ باشد؛ زیرا تغییر انسان‌ها کار ساده‌ای نیست.
ما، در کنگره۶۰ آموزش می‌گیریم که تشکر کنیم و از فرصتی که آقای مهندس برای ما فراهم نموده‌اند، حداکثر استفاده را بکنیم. همان‌گونه که ایشان گفته‌اند به ۳ روش می‌توان تشکر کرد:
۱- قلب
۲- زبان
۳- عمل
ایشان بر تمام اعضای کنگره، واجب دانسته‌اند که از راهنمای خود قدردانی کنند. هر شخصی باید مبلغی هر چند اندک را هدیه بدهد تا هم راه و رسم تشکر کردن را یاد بگیرد و هم این کار توسط اعضای کنگره در خانواده‌ها و جامعه، رواج پیدا کند.
زمانی‌که وارد کنگره شدم، آغوش راهنمایم برای من، امن‌ترین نقطه جهان بود، هست و خواهد بود.
در پایان از راهنمای خوبم، خانم زهره عزیز بسیار تشکر می‌کنم، راهنمایی که لژیونش لبریز از عشق، محبت و بخشش است. امیدوارم که من نیز روزی بتوانم از آموزش‌هایی که گرفته‌ام، برای نجات همنوعان و همدردهای خود، استفاده کرده و در بالا بردن مقام انسانی سهمی داشته باشم.

سلام دوستان خدیجه هستم یک همسفر (لژیون نوزدهم):
راهنما؛ یعنی فردی که راه را نمایان می‌کند.
راهنمایان؛ از روی عشق و بدون هیچ‌ توقعی به ما کمک می‌کنند تا راه بهتر زندگی کردن را بیاموزیم. ما باید به عنوان یک رهجو، قدرشناس بوده و ارزش زحمات راهنما را بدانیم. بهترین راه سپاس‌گزاری از راهنما، رهجو بودن به معنای واقعی است؛ یعنی فرمان‌بردار خوبی باشیم؛ نه اینکه تنها اسم راهنما را به یدک بکشیم و بگوییم که ما راهنما داریم؛ اما از توصیه‌ها و سخنان او بهره لازم را نبریم.
راهنمای مهربانم؛ واژه سپاس در برابر از خود گذشتگی‌ها و زحمات شما ذره‌ای بیش نیست. تنها دارایی من برای شما، دعای خیری است که به پاس تمام زحمات شما بدرقه راهتان می‌کنم تا پایدار باشید و بمانید برای من و برای هزاران انسان؛ مانند من. حال امروز و آرامش زندگی خود را از شما دارم.
زمانی‌که وارد کنگره شدم از همه چیز و همه کس ناامید بودم؛ اما این شما بودید که به من امید دادید تا بتوانم به زندگی خود ادامه بدهم، از مشکلاتم بگذرم و به آرامش نسبی برسم. تنها روشی که من می‌توانم از راهنمای خود تشکر کنم، این است که به سخنان ایشان گوش داده و آموزش بگیرم تا بتوانم با رهایی خود، بهترین هدیه را به ایشان و خود بدهم. توفیق الهی، سلامتی و طول عمری با عزت را برای تمام راهنمایان عزیز آرزو می‌کنم. راهنمای خوبم، از شما ممنونم که از زندگی و زمان گران‌بهای خود می‌گذرید تا من آموزش بگیرم. من از شما یاد گرفتم که چگونه زندگی کنم. بی‌نهایت از شما سپاس‌گزارم...
ای راهنما، تو را سپاس
ای آغاز بی پایان، تو را سپاس
ای والا مقام، تو را سپاس
ای که همچون باران، بر کویر خشک اندیشه‌ام باریدی....

نویسندگان: همسفران لژیون‌های چهارم، نهم، دوازدهم، نوزدهم
ویراستاری: همسفر عاطفه رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون دوم)
تنظیم و ارسال: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر فرزانه (لژیون بیستم)
همسفران نمایندگی خواجو

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .