دوستان جمع عشق و محبت، نگاه مهربانتان را به خواندن دل نوشته صمیمی و آموزنده همسفر وجیهه عزیز ( لژیون سوم) دعوت مینماییم.
سلام دوستان وجیهه هستم یک همسفر:
قلم در دست گرفتم تا بنگارم آنچه در زندگی گذشته و امروزم در حال گذر است ... .
از کجا بگویم از چه بنویسم، میدانم که اگر قلمم را در دست بگیرم حرفهای زیادی در سینهام نهفته است که نمیتوانم آنها را بیان کنم، فقط میدانم روزی که من در عمق تاریکیهای پرفرازونشیب بودم و حیران و سرگردان و نمیدانستم به چه کسی پناه ببرم و حرف دل را به چه کسی بگویم، درحالیکه راهم را گمکرده بودم، با فرشتهای مهربان و دلسوز آشنا شدم. فرشتهای از جنس مادر که همچون گلی در وجودم ریشه کرد ... .
راهنمای خوبم، نمیدانم چه بنامم تو را که لایق بهترینهایی، اگر نبودی من در تاریکیها به سر میبردم و هیچ نشانی برای راه درست زیستن و روشناییها نداشتم... .
اینها هدایایی بود که بدون هیچ چشمداشتی با صبر و حوصله و در هر شرایطی به من هدیه دادید، چقدر از وقت باارزشت برایم مایه گذاشتی، در هر شرایطی از راه دور آمدید و مرا همچون کودکی در آغوشتان پرورش دادید ... .
ای مادر، ای همه جان و هستی من، ای همراه و هم دل من، در یککلام ای عشق مطلق با چه زبانی تو را سپاس گویم ... .
راهنمای خوبم از خداوند سپاسگزارم که شمارا در سر راه من قرارداد و باوجود نازنین شما آشنا شدم، سپاس که این راه روشن را به من نشان دادی، با همه وجودم دوستت دارم ... .
نویسنده:همسفر وجیهه رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون سوم)
تایپ و ویراستاری:همسفر نجمه رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون دوم)
ارسال خبر: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون دوم)
همسفران نمایندگی زال پارس
- تعداد بازدید از این مطلب :
56