English Version
English

یکی از صفت‌های تاریکی عدم مسئولیت پذیری است

یکی از صفت‌های تاریکی عدم مسئولیت پذیری است

اولین جلسه از دوره اول لژیون سردار، لژیون بروجن به استادی راهنمای محترم مسافر محمد و نگهبانی پهلوان محترم مسافر سعید و دبیری مسافر محمد با دستور جلسه "وفای به عهد" در روز یک‌شنبه مورخ ۹ اردیبهشت‌ماه ١۴۰٣ راس ساعت ۱۴:۳۰ آغاز بکار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

سلام دوستان محمد هستم مسافر 

خدا را شکر می‌کنم که برای اولین بار لژیون سردار در بروجن برگزار شد.

 دستور جلسه امروز وفای به عهد است؛ جلسات لژیون سردار همانند جلسات کنگره ۶۰ هدفی را دنبال می‌کند، طبیعی‌است که ما وقتی به وفای به عهد می‌رسیم یک سری از افراد یک سری از صحبت‌ها را کردن و یک سری از مسئولیت ها را برای خودشان متوجه شدند.

در کنگره ما یاد می‌گیریم که یکی از میوه‌های تاریکی یا یکی از نتیجه‌های اعتیاد همان عدم انجام تعهدهایمان است؛یعنی برای حرف خودمان هیچ ارزشی قائل نیستیم از مسئولیت‌های خودمان سر باز می‌زنیم یا از مسئولیت‌های خودمان فراری هستیم. وقتی که می‌آییم در مسیر درمان قرار می‌گیریم که در وادی دهم به این اشاره شده؛ زمانی در شما درمان اتفاق می‌افتد که صفت گذشته در تو تغییر کند، یعنی وقتی با همان صفات قبلی بخواهی به سمت روشنایی‌ها بروی،هیچ اتفاقی برای شما نمی‌افتد. این هیچ به این معنی است که؛ یک وقتی انسان می‌خواهد مواد را کنار بگذارد که به اصطلاح می‌گويد ترک کردم. این یک هدف است، یعنی آمدم یکی از ضد ارزش‌هایی را که بدم می‌آید کنار بگذارم،در این حالت جای این ضد ارزش خالی می‌ماند و مجبورم یک چیزی را جایگزین آن کنم پس نمی‌شود شما چیزی را کنار بگذارید و جای آن خالی بماند باید یک جایگزین برای آن در نظر بگیریم ولی ما در کنگره می‌گوییم آمده‌ایم که درمان شویم، وقتی می‌گوییم درمان یعنی؛من یک ضد ارزشی دارم می‌خواهم آن را درست کنم، حالا وقتی می‌خواهم این ضد ارزش را درست کنم باید صفت من تغییر کند، چون در اثر تاریکی‌ها یک موج فرستنده و گیرنده‌ای از خودم ساطح می‌کنم و دریافت می‌کنم که این موج با کشیدن مواد و با کشیدن سیگار و خیلی از تاریکی‌های من همخوانی دارد حالم را خوب می‌کند ولی وقتی قرار است درمان شوی بایستی امواج فرستنده‌ و گیرنده تو هم باید درست شود یعنی این صفت اگر صفت قبلی باشد یعنی همچنان من بخواهم با دروغگویی و خیلی از صفت‌های ضد ارزش دیگر پیش بروم این ارزشی ندارد و همخوانی ندارد یعنی من کم می‌آورم و حالم خوب نمی‌شود. یکی از چیزهایی که حال ما را خوب می‌کند آن سطح انرژی است که ما داریم پس وقتی در مسیری حرکت می‌کنم که دریافت‌ها و پرداخت‌هایم از یک جای دیگری باشند و در استخر هم آبی نباشد طبیعی است که حالم خراب می‌شود. ریشه درمان اعتیاد و تاریکی‌ها تغییر صفت است اگر صفت تغییر نکند هیچ درمانی اتفاق نمی‌افتد. یکی از صفت‌های تاریکی هم عدم مسئولیت پذیری است افرادی که از مسئولیت‌های خودشان سر باز می‌زنند که در وادی سوم به این موضوع اشاره شده که اینقدر مهم است که می‌گوید؛ که تفکر باید به سمتی باشد که مسئولیت زندگیتان را خودتان قبول کنید تفکرت جوری باشد که مسئولیت همه اعمال و رفتارت را خودت بپذیری و برای ما ثابت شده که، افرادی که در سفر اول مسئولیت می‌گیرند درمانشان هم خیلی بهتر و راحت‌تر صورت می‌گیرد. افرادی هم هستند که در گوشه‌ای ایستاده‌اند و هیچ مسئولیتی را گردن نمی‌گیرند و فکر می‌کنند خیلی زرنگ هستند و می‌گویند بگذار من هیچ مسئولیتی نگیرم. این عدم مسئولیت پذیری به منزله‌ی همان صفتی است که با خودش داشته است می‌خواهد با خودش حمل کند یعنی این شخص همان شخصی است که می‌خواهد تاریکی را داشته باشد و هم می‌خواهد روشنایی را داشته باشد این‌ها هیچ موقع با هم جور در نمی‌آیند. پله اول مسئولیت پذیری است از آن سخت‌تر از آن بالاتر در مسئولیت‌ها کوتاهی کردن است، یکی اصلاً مسئولیت را نمی‌پذیرد و اصلاً از مرحله پرت است ما با آن کاری نداریم، یکی دیگر هست مسئولیت را قبول می‌کند ولی دبه در می‌آورد اما می‌پیچاند و از بار مسئولیت خودش فرار می‌کند و بار مسئولیت را به گردن دیگران می‌اندازد اینجا در قرآن در سوره اسرا آمده است که می‌گوید؛ از شما می‌پرسند در مورد وفای به عهد وفای به پیمان که تو چه کار کردی آیا چیزی را که پذیرفتی انجام دادی آیا آن حرفی که زدی را عمل کردی یا نه بعضی وقت‌ها من یک میلیون ۱۰ میلیون ۶ میلیون یا ۱۰۰ میلیون را قبول می‌کنم که بپردازم ولی برایم مشکل پیش می‌آید ولی در این صورت هم باید تلاشم را بکنم که آن وفای به عهد را انجام بدهم. حالا یه موقعی هست مسئولیتی را قبول می‌کنی و آن را انجام نمیدهی و به تو نمی‌گویند که چرا آن کار را انجام ندادی؟ تو پیش خودت می‌گویی:ولش کن یادشان رفته یا اینکه حالا که اصلاً خبری نیست، من یک‌چیزی گفتم. در اینجا در تعامل با دیگران مشکل پیدا می‌کنم.تصور خودش اینه که من دستو زدم رفته اما نمی‌دونه که زمین گرده و برمی‌گردی به همون افراد بر میخوری و اون ها روی تو یه برداشت دیگه‌ای می‌کنند.

انسان‌ها به صورت جمعی می‌توانند زندگی کنند به صورت انفرادی نمی‌توانند زندگی کنند اگر حواسشون به وفای به عهدشون نباشه آسیب می‌بینند، شاید تو در مقابل من پیمان شکنی کردی یا در مقابل کنگره ۶۰ پیمان شکنی کردی پیش خودتم تفکر کردی اون یه شخصه یه جاست حالا ولش کن بزار بپیچونم و برم ولی در هستی چون ما یه عمل داریم یه عکس‌العمل در هستی هیچ کس به تو اعتماد نمی‌کنه و تو هم نمی‌تونی به دیگرلن اعتماد کنی وقتی پیمان شکنی وقتی وفای به عهد بلد نیستی وقتی یک شخص هم به تو یه حرفی زد به هیچ وجه قبولش نمی‌کنی.

 پس به این شکل است که کم کم از گروه جدا می‌شوی چون پیمان شکن بودی اینجاست که مجبور می‌شوی انفرادی زندگی کنی اینجاست که هیچ تبادله انرژی با دیگران انجام نمی‌گیرد و همیشه حالت خرابه است دقیقاً مثل شخص پولداری که نمیتواندخرید کند نه می‌تواند فروش کند. امیدوارم هر کسی به میزان ظرفیت خودش مسئولیت قبول کند.

وقتی که مسئولیت را قبول کردیم بتوانیم نسبت به آن مسئولیت پیمانی که می‌بندیم مسئولیت پذیر باشیم و تا اونجایی که می‌توانیم پیمان شکنی نکنیم تا اونجایی که می‌توانیم مسئولیت خودمان را به بهترین نحو ممکن انجام بدهیم که خدایی نکرده آسیبش را خودمان نبینیم.

از اینکه به صحبت‌های بنده گوش کردید ممنون و سپاسگزارم.

تایپ:مسافر اسماعیل 

ویراستار:مسافر رامین 

تنظیم و ارسال:مسئول سایت مسافر رسول 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .