همسفر مریم؛
در کنگره ۶۰ راهنما، به معنای راهبلد و کسی است که مسیری را طی کرده و با سلامتی برگشته است. شخصی است که صراط مستقیم را، خود تجربه کرده است. جایگاه راهنمایی در کنگره، مانند معلم در آموزشوپرورش نمیباشد؛ معلمی یک شغل است که در یکرشته خاص، تخصص پیدا میکنید و به شاگردان تدریس میکنید و حقوق دریافت میکنید. راهنما کنگره ۶۰ در سفر دوم، یک مسیر آموزشی را در جایگاه خدمت راهنمایی تجربه میکند؛ که درواقع همان مسیر تزکیه و پالایش است. به قول جناب مهندس دژاکام، آموزش معنوی، همیشه سختتر از آموزش مادی میباشد؛ زیرا در این مسیر، راهنما باید از آسایش و آرامش خود بگذرد و ازخودگذشتگی و ایثار زیادی داشته باشد؛ به دلیل اینکه کوچکترین لغزش باعث سقوط خود و رجویانش میشود. راهنما راه و روش درست زندگی کردن را، به رهجو آموزش میدهد؛ بنابراین باید اول خودش، تسویه و پالایش شود. رفتار و کردار هر رهجویی، آیینهای از درون راهنما میباشد. به نظر من، بالاترین آموزش هر راهنما، با رهجویانی است که فرمانبردار نمیباشند و بافکر خودشان سفر میکنند. در این مرحله، میزان محبت و قدرت یک راهنما، برای تعادل یک رهجو بسیار مهم میباشد. راهنما بودن سخت است؛ چون باید تزکیه و پالایش شوید و آسان است؛ چون بند عشقی است، بین تو و قدرت مطلق الله که سختی آن را آسان مینمایاند؛ و تو هرروز، قدرتمندتر، با ظرفیتتر و بامحبتتر میشوید.
تایپ: همسفر سمیرا، راهنما همسفر زهرا (لژیون هفتم)
ویرایش و ارسال: همسفر هانیه، راهنما همسفر سپیده (لژیون ششم)
همسفران نمایندگی گیلان
- تعداد بازدید از این مطلب :
82