با نام و یاد ایزد دانا
آغاز به سخن که میکنید از لابهلای کلماتتان طنین صدای انبیاء به گوش میرسد.
تبار این کلمهها به اندیشههایی میرسند که خزانهدارشان لقمان حکیم بود.
شما میراثدار گنجینههای حکمت هستید. آغاز به سخن که میکنید،
کلمهها به پرواز درمیآیند و بالا میروند و میپیوندند با کانون هرچه «کلمه طیبه» است.
سخن بگویید تا چشمها، از خواب ندانستن برخیزند،
تا قدمهای خشکیده توانی تازه بگیرند،
تا حرفها و گفتهها، مهمانمان کنند در لحظاتی چند.
سخن بگویید تا حروف الفبا دانهدانه بر زمین باران ندیده جانمان ببارند.
خوشه خوشه حدیث زندگی از وجودمان بروید.
نیست بر لوح دلم جز الف قامت یار
چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم
تو صمیمیتر از آنی که دلم میپنداشت
دل تو با همه آینهها نسبت داشت
این خدا بود که از روز ازل بر دل تو
آیهٔ روشنی از عاطفه و عشق گذاشت
تو همان سادهٔ سرسبز نجیبی
که خدا در بین دل پاکت صدف آینه کاشت
ای پریوار ترین
ارچه خداوند تو را با همهٔ پاک؛ ولی جز ملائک نگذاشت.
راهنمای عزیزتر از جانم:
شما روشناییبخش تاریکی جان هستید و ظلمت اندیشه را نور میبخشید.
چگونه سپاس گویم، مهربانی و لطف شما را که سرشار از عشق و یقین است.
چگونه سپاس گویم، تأثیر علمآموزی شما را
که چراغ روشن هدایت را بر کلبهٔ محقر وجودم فروزان ساخته است.
راهنمای گرامی؛
سپاسگزار شما در زندگی خود هستم که
اندیشیدن را به من آموختید نه اندیشهها را.
در دل تاریکی، در ظلمت اعتیاد مسافرم که غول اعتیاد بیرحمانه دام خود را برای سرنگونی زندگی من مهیا کرده بود به پیشگاهت آمدم، چه مهربانانه دست برسرم کشیدی و نور را نشانم دادی. گفتی نترس و بایست محکم و استوار که قامت بلند امید در همین نزدیکیها روزی تو را در آغوش خواهد گرفت.
اکنون آتشی که سالها وجودم را بازبانه هایش می سوزاند، کم کم با مهری که شما در دلم نهادی، رو به خاکستر شدن میرود و جوانههای عشق در دلم شکوفا شدهاند.
چه بگویم از خوبیهایت که هرچه بگویم، اندک است؛ فقط بدان که بینهایت دوستت دارم. دست شما و تکتک راهنمایان عزیز را به گرمی میفشارم و هرلحظه دعاگوی شما هستم.
هفته راهنما فرخنده باد.
همسفر سودابه لژیون هشتم
ویراستاری: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر مرضیه (لژیون هشتم)
ثبت و ارسال:همسفر فائزه رهجوی راهنما همسفر فاطمه(لژیون چهارم)
همسفران نمایندگی تخت جمشید
- تعداد بازدید از این مطلب :
284