من در کنگره معنی زندگی و عشق و محبت را آموختم

 سلام دوستان مهدی هستم یک مسافر.
بنام خالق هستی. در تفکراتم جستجو می کردم چرا خداوند من را آفریده! درتفکراتم می خواستم بفهمم چگونه می شود یکی در پایین ترین درجه بندگی باشد و یکی در بالاترین درجه.
اما آن کسی که در پایین ترین درجه قرار دارد چه کرده و آن که به بالا ترین درجه رسیده چه کرده است؟
سوالات در ذهنم می چرخید که در مسیر کنگره قرار گرفتم. آمدم و آموختم که من بیهوده خلق نشده ام امیدوار شدم زندگی برایم معنای دیگری پیدا کرد.
وقتی به این نتیجه رسیدم متوجه شدم کسی که در پایین ترین درجه است خودش خواسته و آن کس که در بالا ترین درجه نیز رسیده هم  خودش خواسته، این موضوع زندگی ام را متحول کرد.
من در کنگره آموختم معنی زندگی را، معنی عشق و محبت را، معنی باور و امیدواری را این ها را مدیون چراغ راهم هستم مدیون راهنمایی هستم که به زیباترین شکل ممکن به من آموخت ارزش چیست و ضدارزش چیست.
انگشت اشاره ای شد در دوراهی های زندگی ام و امروز با سربلندی می‌گویم من مهدی هستم یک مسافر عشق.
راهنما را دیدم که وقتی رهجو به سلامت به رهایی می‌رسد به همراه رهجوی خود اشک شوق می ریزد چه بی منت زحمت می‌کشند این افراد.
به چشمانم دیدم وقتی رهجویی سفر خود را به آخر نمی رساند راهنما چه افسوسی می خورد و غمگین می‌شود.
در آخر: هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق.
روزت مبارک راهنمای عزیزم
مسافر مهدی لژیون پنجم راهنما مسافر علیرضا