رب یعنی استاد و مربی، مربی و استاد دو عالم و کل هستی الله است.
در نماز می گوییم: «اَلحَمدُلله رَبِّ العالَمین». ما تصور میکنیم رب فقط خداوند است، ارباب و مربی همه رب هستند. خداوند که رب کل هستی است. آیا ما در مراتب پایینتر رب نداریم؟ «اِنَّ ربَّکَ لَبِالمِرصاد» همانا رب در کمین است. آیا فقط الله است که در کمین است؟ «اِنَّ اِلاِنسانَ لِرَبِّه لِکَنود» انسان به رب خویش بسیار ناسپاس است. آیا این فقط شامل الله می شود؟ البته که در مورد خداوند صادق است و در مراتب پایینتر هم صدق می کند. این تعریف اعتقاد شخصی من است و ممکن است دیگران به آن اعتقاد نداشته باشند.
هدف از بیان تفاوت این قضیه پرداختن به مقام والا و ارزشمند رب و استاد است. در پرداختن به تفاوت بین حیوان و انسان، باید گفت هر آنچه که انسان دارد حیوان نیز دارد. هر دو دارای پنج حس هستند، هر چند بعضی از حواس حیوانها به مراتب از انسانها قویتر و نیرومندتر است. بهطور مثال بینایی عقاب بسیار قویتر از بینایی انسان است، هر دو دارای غریزه هستند. بین انسان و حیوان صفات و ویژگیهای مشترکی وجود دارد.
به آن چیزی که تعیین موجودیت میکند در ظاهر و باطن نفس گفته میشود. نفس یک حیوان، حیوان را تعیین موجودیت میکند و نفس یک انسان، انسان را. در ظاهر همین است که احساس می کنیم و در باطن قسمتی است که در بطن ماست و یا در جهان دیگر میبینیم.
خداوند در قران کریم میفرماید؛ «زمانی که فرشتگان مرگ میآیند نفس را تحویل می گیرند.» در هیچ کجا نمیخوانیم فرشتگان روح را تحویل می گیرند یا قبض روح میکنند. نفس درانسان جاری است و تعیین موجودیت میکند. در زمان مرگ، فرشتگان مرگ جان انسان را میگیرند و نفس خارج شده و تحویل بُعد دیگر میشود و جسم متلاشی میگردد. این هم برای انسان است و هم برای حیوان. پس عامل حرکت نفس است نه روح. پس فرق بین انسان و حیوان چیست؟ خداوند در قرآن می فرماید : «یَسئلونَکَ عَنِ الرُّوح» از تو می پرسند از روح «قُل الرُّوح مِن اَمر رَبّی» این می تواند هم خطاب به پیامبر باشد و هم خطاب به هر انسان دیگری.
اگر سؤال کردند که روح چیست؟ بگو روح به امر رب و استاد من است. رب در بالاترین مرتبه الله است و در مراتب پایین به مطالب دیگری اطلاق می شود. روح، تنها تفاوتی است که بین انسان و حیوان وجود دارد.
خداوند می فرماید: «از روح خود در انسان دمیدم» این دمیدن آن دمیدنی نیست که عامل حرکت است اگر دمیدن روح عامل حرکت بود فرشتگان مرگ روح را تحویل میگرفتند. روح، چیزی است به فرمان استاد و عامل حرکت نیست. در حدود نوزده جا در قرآن راجعبه روح صحبت شده و هیچجا گفته نشده که روح در حیوان دمیده شده است. روح فقط در انسان دمیده شده است.
«و نَفسِ وَ مَا سَوَّاهَا فَاَلهَمَها فُجُورَهَا وَتَقوَاهَا». زمانی که نفس به مرحله سوَّاهَا، مرحله تسویه، اعتدال و آراستگی رسید آن زمان فجور و تقوا به او الهام میشود. «قَد اَفلَحَ مَن زَکَّاهَا وَ قَد خَابَ مَن دَسَّاهَا». اگر به طرف تزکیه برود به رستگاری میرسد و اگر به طرف گناه رود به بدبختی و فلاکت خواهد رسید. بنابراین در اینجا زمانی که نفس وَ ما سَوَّاها میشود الهام فقط برای انسان صورت میگیرد که فجور را انتخاب کند یا تقوا را. بنابراین گفته میشود این ویژگی فقط مختص انسان است.
اگر بخواهیم بدانیم که روح چیست؟ روح تمام صفاتی است که خداوند داراست و به انسان هم در مراتب ذرهای تفویض کرده است. اگر خداوند علیم است یعنی دارای کاملترین علم است و یا اگر میگوییم خداوند حکیم است یعنی آخر حکمت و کمال است. انسان هم میتواند علیم و حکیم و ... باشد.
«قُلِ اَلرُّوحُ مِن اَمرربّی وَمَااوتیتُم مِنَ العِلمُ اِلّا قَلیلا». گفته میشود روح به امر مربی و استاد است و ما از علم به شما ندادیم مگر اندکی. بهطور مثال، انیشتین فیزیکدان بزرگ فقط علم فیزیک را میداند و از طب و پزشکی و موسیقی چیزی نمیداند بنابراین این علم و آگاهی توسط استاد، معلم و مربی انتقال پیدا میکند و فقط این سیستم در بین انسانها وجود دارد که استاد از روح خویش در شاگرد میدمد و شاگرد را در فقه، پزشکی، ادبیات و ... به مرحله اعلا میرساند بنابراین معلم دارای مرتبه بسیار تا بسیار عظیمی است چون منتقلکننده علم و و دانش است.
اولین فرمانده جنگی که برای اولین بار کلاس سوادآموزی برای بزرگسالان برپا کرد تا جایی که ما میدانیم رسول خدا بود. درجنگ بدر زمانی که افراد طرف مقابل شکست میخوردند آنها باید یا فدیه (مال پرداختی برای رهایی اسیر) میدادند و یا ده نفر را سواد میآموختند تا آزاد شوند. امروزه ما در کنگره همین کار را انجام می دهیم و هر کس که به رهایی برسد باید فدیه و یا دیهاش را بدهد. یکی از راههای فدیه دادن، به پاکی رساندن افراد دیگر است بنابراین میبینیم در اینجا معلم و استاد چه مقام برجسته و والایی دارند و توسط آنهاست که تمام تکامل و اطلاعات انسان انجام میگیرد. معلمهای کنگره، راهنماها و کمک راهنماها هستند که این روز را در کنگره برای قدردانی از راهنمایان روز راهنما نامگذاری کردیم. تا در این روز از راهنمایان قدردانی شود. ما باید قدرشناسی و قدردانی را یاد بگیریم.
رب و مربی ما در مراتب بالا الله است و در مراتب پایینتر پدر، مادر، استاد، معلم و راهنمایان ما هستند. ما اگر نتوانیم از مخلوق تشکر و قدردانی کنیم چگونه می توانیم شاکر خالق خود باشیم.
نویسنده: همسفر مهین، راهنما همسفر ساناز (لژیون ششم)
ویرایش: رابط سایت همسفر محدثه، راهنما همسفر ساناز (لژیون ششم)
ارسال: همسفر فهیمه راهنما همسفر سلیمه (لژیون چهارم)
همسفران نمایندگی گنجعلیخان
- تعداد بازدید از این مطلب :
93