مسافر: رامین، راهنما: آقا محمدرضا لژیون دوم
قلم را به دست میگیرم و با تمام وجود به توصیف زیباییهای کرامت میپردازم اما گویا قلم هم مانند من در برابر خوبیها و زیباییهایت قاصر و مات میماند مروری بر خاطرات میکنم و برگههای زندگیام را ورق میزنم. شبها و روزهایم تاریک بود و به زندگی هیچ امیدی نداشتم در چنین حالی تو آمدی و با آمدنت چراغی در دست گرفتی و مرا به سرزمین نور، عشق و ایمان هدایت کردی و امید را دوباره به زندگیام هدیه دادی همچون شمع سوختی تا من ساخته شوم؛ مانند آموزگار، عشق را سرمشق زندگیام کردی و به من آموختی چگونه زندگی کنم. تو آمدی و با آمدنت روح تازهای در جان من دمید.
همسفر: محمد ملک محمدی نام راهنما: استاد عزیزم آقا محمدرضا، لژیون دوم نمایندگی الوند
استاد عزیزم وجود شما تنها هدیه گرانبهایی است
که خداوند من را لایق دانست که به کنگره بیایم
و هدیه من به شما نازنین قلب عاشقی است که فقط برای وجود شما میتپد.
پاینده و پیروز در پناه خداوند باشید.
* استاد با عشق*
مسافر: احمد، راهنما: حسین آقا لژیون ششم الوند
ایام میآید تا به شما مبارک شود
ایام را مبارک باد از شما
انسان مظروف ظرف ایام است مبارکی ایام به وجود انسانهای پربرکت است ایامی مبارک است که اعمال نیک، نیات خیر و گفتههای پسندیده در آن مجال ظهور و بروز پیدا کند.
روز راهنما مبارک
مسافر: وحید کاظمی، راهنما: استاد آقا محمدرضا لژیون دوم شعبه الوند
استاد عزیزم
وجود تو تنها هدیه گرانبهایی است
که خداوند من را لایق آن دانست
و هدیه من به تو نازنین، قلب عاشقی است که فقط برای وجود تو میتپد استاد عزیزم یاد شما نور امیدی است در قلب و وجود من.
پاینده و پیروز در پناه خداوند متعال باشی عاشقتم.
مسافر: ابراهیم، راهنما آقا محمدرضا لژیون دوم الوند
درود و سلام بر بزرگ استاد کنگره 60
آقای مهندس دژاکام
و سلام بر تمام راهنمایان کنگره 60 هفتهی پر از مهرو محبتتان مبارک.
مسافر: رضا، راهنما: آقا محمدرضا لژیون دوم الوند
تقدیم به کسی که عشق را در وجودم دمید
راهنمای عزیزم آقا محمدرضا
شما باکرامتی مانند خورشید زمین دل من را روشن کردید و با صبر و حوصله خود خمیرمایه وجودم را دوباره بازسازی نمودید و عاشقانه به من درس عشق محبت دادید. من امروز این حال خوش خودم را مدیون تلاشها و آموزشهای جنابعالی هستم و تازندهام، سپاسگزارتان هستم چونکه سرآغاز تولد دوباره من هستید عمرتان جاودان، تنتان سلامت و در پناه حق باشید.
مسافر: فرشاد، راهنما: آقا وحید لژیون هفتم شعبه الوند
اعتیاد و دربهدری میراثی بود که از جامعه به من به ارث رسید.
همراهم، راهی را که ناخواسته در آن قدم گذاشتم بهجز فلاکت و محرومیت و حسرت چیزی نبود بهراستی با این کولهبار سنگین کجا میتوانستم بروم بهجز کنج خرابها و ندامتگاهها
و اینک، من کدامین آرزو را، آرزو دارم زمانی که همه پرندگان در آسمان این زندان دست در دست راهنمایش بدون بالوپر همیشه در پروازند.
مسافر: مجید، راهنما: آقا محمدرضا لژیون دوم الوند
هرکس بهاندازهی دلهایی که آرام میکند آرام میشود. شکر خدا را که هست و خدای ماست.
معنای کلمهی راهنما و بزرگی آن جایگاه و قدرت نفوذ بر دلهای ما حقیقتاً کاره سختی است و قابلبیان نیست، من تا زمانی که قدم در این راه نگذاشته بودم خیال میکردم که دنیا تمامشده و محبت و عشق وجود ندارد، اما حالا که به راهنمای خودم، جناب مهندس و دیگر استادان کنگره آشنا شدم میفهم که آنچه باور است محبت است و آنچه نیست ظروف تهی است.
مسافر: ماهان، راهنما: آقا امیر لژیون نهم الوند
من از سال 99 در کنگره 60 هستم، خودم نخواستم که درمان نشدم. ولی امسال خیلی خوشحالم و به کنگره و درمان و راهنمای خود ایمان و اعتقاد کامل دارم. من راهنماهای زیادی عوض کرد ولی تا قبل از امسال که درست سفر میکنم، به راهنمای خود ایمان و اعتقاد کامل نداشتم. تازه بعدازاین مدتی که در کنگره هستم معنی واقعی راهنما را متوجه شدهام و بابت همین موضوع از خدایی خود سپاس گذارم و دست راهنمایی خود را میبوسم و این هفتهی زیبا را به آقای مهندس و راهنمای خود تبریک میگویم.
مسافر: حسن چراغی، راهنما: آقا رضا لژیون یکم الوند
استادان در را باز میکنند، اما این تویی که باید وارد شوی، فقط یک راهنمای توانا مانند شما میتواند به ما کمک کند تا درد تلخ شکست را به طعم شیرین پیروزی تبدیل کنیم.
راهنمای عزیزم متشکرم
مسافر: حسین، راهنما: آقا رضا لژیون یکم الوند
سلام و درود فراوان به راهنمای خوب و مهربانم آقا رضا که مرا از تاریکیها به روشناییها هدایت میکنید، از زحمات شما کمال تشکر و قدردانی رادارم
مسافر: محمدحسین، راهنما: حسین آقا لژیون ششم الوند
بهپاس عاطفه سرشارت که در این برهوت بدگمانی و شک چون شبچراغی میدرخشید و نمایانگر مسیر گمشده زندگیام گشتهاید، مسیری که سالها در ظلمت و تاریکی سپریشده بود و با حضور پررنگ شما، رنگ روشنایی به خود گرفته است. راهنمای عزیزم روزت مبارک، هفتهات پرمهر و سالت سرشار از نیکی و برکت
مسافر: فرهاد، راهنما حمید آقا لژیون هشتم الوند
با عرض سلام و ادب و احترام، خدمت استاد عزیزم آقا حمید، نمیتوانم صفایی بالاتر از تقدیر و تشکر بر زبانم جاری سازم و سپاس خود را در وصف استاد عزیزم آشکار نمایم که هر چه بگویم و بسرایم کم گفتهام. استاد ارجمند و گرامی، قدردان زحمات شما هستم
با احترام و سپاس فراوان
مسافر: مجید، راهنما امیر آقا لژیون سوم الوند
خدا را شکر میکنم که دروازهای برایم باز شد که نامش کنگره ۶۰ است! خدا را شکر میکنم که راهنمایی چون آقا امیر غلامی دارم و بابت تمام زحماتی که برای من و کسانی که از درد بیماری اعتیاد، بیرون از این دانشگاه در حال از بین رفتن هستند و با دستان گرم عشق و بامحبتی که گرمای خود را دارد ما را به سمت روشناییها هدایت مکنید، ممنون و سپاسگزارم.
امیدوارم همانگونه که راهنما عشق بلاعوض به شاگردانش را دارد ما نیز رهجویی بالیاقت باشیم
گروه سایت الوند
- تعداد بازدید از این مطلب :
315