English Version
English

همسو شدن با جریان زندگی

 همسو شدن با جریان زندگی

در ابتدا هفته راهنما را به اولین راهنما و بنیان کنگره60 تبریک می‌گویم. راهنمایان در کنگره‌60 چراغ راه سفر تاریکی هستند که رهجو در آن قرار دارد. رهجویان با اعتماد کامل به راهنما و انجام فرموده‌هایش می‌توانند در این سفر بهترین مسیرها را انتخاب کرده تا صحیح و سلامت به پایان نقطه نزدیک شوند و خط دیگری را آغاز کنند. به مناسبت هفته راهنما با همسفر هدی راهنمای لژیون هشتم آکادمی گفتگویی داشتیم که توجه شما را به آن جلب می‌کنیم.

لطفاً خودتان را به رسم کنگره معرفی کنید و بفرمابید چطور با کنگره آشنا شدید؟
سلام دوستان هدی هستم همسفر مجید. من ۹ ماه بعد از رهایی مسافرم به خاطر افسردگی شدیدی که داشتم به پیشنهاد مسافرم به کنگره آمدم.
در اواسط سفر مسافرم متوجه شدیم دختر ۳ ساله‌مان خیلی ناگهانی و بدون هیچ علتی با یک سرماخوردگی که تبش قطع نمی‌شد، دچار تومور مغزی شده است. ۶ ماه بعد از رهایی مسافرم، دخترم آسمانی شد و من در تاریکی عمیقی فرو رفتم. وقتی به کنگره آمدم با آموزش‌های کنگره و‌ راهنمایی‌های راهنمای عزیزم خانم زهره به‌آرامی نور وارد قلبم شد.

چه خدمت‌هایی تاکنون در کنگره داشتید و چه انگیزه‌ای شما را به سمت شرکت در آزمون و راهنما شدن سوق داد؟
اجازه و فرصت خدمت در جایگاه ورزشبان و دبیر بدمینتون، مسئول کارت عضویت، رابط خبری سایت، مسئول امتحانات، دبیر جلسات راهنمایان را داشتم و توفیق عضویت در لژیون سردار را هم دارم.
اوایل با این تفکر برای امتحان می‌خواندم که چون به من در اینجا کمک شده من هم باید بمانم و‌ خدمت کنم؛ اما در ادامه که لژیون گرفتم، متوجه شدم بیش‌ترین کمک و آموزش را خودم دریافت می‌کنم. من همیشه می‌گویم که راهنما شدن یک فرصت فوق‌العاده خوب برای خودسازی خود فرد است و‌ نباید این فرصت را از دست داد.

حضور در کنگره و خدماتی که در کنگره داشتید، چه تأثیر مثبتی در زندگی بیرون از کنگره شما گذاشته است؟
قطعاً تأثير بسیار مثبت و‌ خوبی داشته است. همانطور که آقای مهندس می‌فرمایند آدم‌ها خودشان را گم کرده‌اند و اینجا آدرس خودشان را به آنها می‌دهیم؛ من هم واقعاً خودم را گم کرده بودم و در این مکان مقدس و خدمت‌هایی که توفیق انجام‌شان را داشتم به خودم رسیدم و این بزرگ‌ترین دستاورد من بود.

ما در کنگره اصطلاح «هم سهل و هم سخت» را داریم، به نظر شما قسمت سهل و سخت راهنما بودن چیست؟
سهل هست؛ چون توسط نیروها حمایت می شوی، سخت است؛ چون هر آموزش و فرمانی که به رهجو می‌دهی خودت در زندگی با آنها مواجه می شوی. من چالش‌هایی که در دوران راهنمایی‌ دارم بسیار بیشتر از دورانی است که رهجو بودم؛ چون از طرف طبیعت مورد آزمایش قرار می‌گیری که آیا فقط حرف می‌زنی یا اهل عمل هم هستی.

با توجه به اینکه سابقه خدمت در بخش امتحانات را نیز داشته‌اید، برای کسانی که قصد شرکت در آزمون راهنمایی تیرماه را دارند چه توصیه هایی دارید؟
حتماً در آزمون‌های ماهانه شرکت کنند و به جای نمره‌گرا بودن به‌دنبال کسب تجربه در آزمون‌ها باشند. وقتی در آزمون شرکت می‌کنند، حتماً به سراغ پاسخنامه بروند و اشکالات کار خودشان را در بیاورند. هدف این آزمون‌ها کسب تجربه، بالا بردن دانش و آگاهی و پی بردن به نقاط ضعف در منابع است تا متوجه شوم کدام قسمت‌ها را باید بیشتر مطالعه کنم.
اگر من به جای پیگیری نقاط ضعفم از میزان دشوار بودن سؤالات شکایت کنم، هیچ‌وقت نمی‌توانم از آزمون تجربه به‌دست بیاورم و دانشم را بالا ببرم. ممکن است به جایی برسم که تصمیم بگیرم دیگر در آزمون‌ها شرکت نکنم و خودم را از این فرصت محروم کنم.

اکنون که در هفته راهنما هستیم، برای همسفرانی که به تازگی وارد کنگره شده‌اند چه توصیه‌ای دارید؟
برای تازه‌واردین یک مثال از طبیعت می‌زنم. یک درخت وقتی در سایه قرار می‌گیرد و ‌از نور محروم می‌شود، خودش را خم می‌کند تا نور را جست‌وجو کند. آیا من انسان از یک درخت کمتر هستم؟
پس من هم وقتی در تاریکی قرار می‌گیرم و هیچ روزنه‌ای از نور و امید نمی‌بینم، باید و‌ حتماً جست‌وجوگر نور باشم و خودم را هر طور که هست به نور برسانم. کنگره۶۰ مثل همان روزنه نوری است که در تاریکی اعتیاد بر ما تابیده شده است. حالا من می‌توانم تصمیم بگیرم که به سمت این نور حرکت کنم و به منبع نور برسم یا می‌توانم در مقابل دشواری‌ها و چالش‌های سفر اول ناامید شوم، جلوی این روزنه نور را بگیرم، ‌بگویم فایده‌ای ندارد و این روزنه را هم ببندم و در تاریکی بمانم. برای اینکه
تاریکی از بین برود باید نور وارد شود. تاریکی به خودی خود از بین نمی‌رود؛ پس حرکت من در جهت نور و استقامتم در این مسیر بسیار مهم است.

از اینکه وقتتان را در اختیار ما گذاشتید از شما سپاسگزاریم. در آخر چه صحبتی با مخاطبان این گفت‌وگو دارید؟ ممنون از شما که به من این وقت را دادید تا تجربه‌ام را به اشتراک بگذارم. در آخر می‌خواهم بگویم که با جریان زندگی همسو شویم. وقتی طبیعت اتفاقی را به سوی زندگی‌ام روانه می‌کند به جای جنگیدن و مقاومت با این تجربه؛ به این فکر کنم که طبیعت با این تجربه و‌ اتفاق چه درسی می‌خواهد به من بدهد؟ من عمیقاً به این جمله باور دارم که اتفاقات زندگی بر علیه من نمی‌افتند؛ بلکه به‌خاطر من و برای من اتفاق می‌افتند. طبیعت دوست‌دار و خواهان رشد من است؛ پس شایسته است که به آن اعتماد کنم و با آن همراه شوم. خیلی از شما و تیم بسیار خوب سایت که خالصانه و صادقانه تلاش و‌ خدمت می کنند، سپاسگزارم.

مصاحبه شونده: همسفر هدی راهنمای لژیون هشتم
مصاحبه‌کننده: همسفر پرستو لژیون راهنما همسفر اسرین (لژیون بیست‌وسوم)
ارسال: همسفر سمیه لژیون راهنما همسفر فخری (لژیون بیست‌‌وپنجم)
همسفران نمایندگی آکادمی

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .