سلام دوستان بهروز هستم مسافر
شاکر خداوندم که اجازه حضور در چنین جمعی را دارم. پیشاپیش هفته راهنما رو تبریک میگویم، اول به راهنمای راستین کنگره ۶۰ جناب مهندس و استاد امین و کلیه راهنمایان محترم تبریک عرض میکنم.
الحمدالله ربالعالمین که چه به خواست، چه به تقدیر و چه خوش باشد که طبق فرمان دورهم جمع شدیم، با احساسی متفاوت در سینه که قابلستایش است. اگر تمام کره خاکی رو بگردیم و سینهها رو بشکافیم این احساس گیر نیاید، نمیشود به ایشان ایراد گرفت، چون آنها مهندس حسین دژاکام ندارند.
یک تشکر هم باید از آقای سلامی بکنم که همه هم و غم و تلاششان اصفهان است که تابهحال اصفهان بهترین بوده و بعدازاین هم انشا الله بهترین خواهد بود و یک تشکر از آقای زرکش به دلیل نقطه تفکری که ایجاد کردهاند. من داشتم به ایجنت شعبه میگفتم چه احساس قشنگی هست، دورهم جمع میشویم و بچههای قدیمی میآیند و همدیگر را میبینند و شاید این برمیگردد به همان بلد و شهری که استاد امین میگفتند: وقتی مردمانش آگاه باشند لایق جشن هستند و همیشه لبهایشان خندان است.
چیزی که این روزها خیلی مهم است و آقای زرکش به آن اشاره میکنند مثلث کنگره ۶۰ است که به کنگره ۶۰ جان میدهد یک ضلعش علم، یک ضلع نیروی انسانی و ضلع دیگر منابع مالی است که آقای زرکش میفرمایند: آن دو ضلع بهسرعت دارد رشد میکند مبادا ضلع مالی جا بماند و منابع مالی به قد آن دو ضلع دیگر رشد نکند و این دوره هم جمع شدنها منباب این موضوع است و فکر میکنم اگر من کمک کنم به اندازه و به بیشتر شدن این ضلع و شاید در مکان این اتفاق بیفتد ولی چگونه بگویم که در جهان چنین فرصتی نیست؛ که میگوید کنگره ۶۰ آغازی را شروع نموده است که پایانی در کار نیست، چون فرمان حرکت خود را از مبدأ آفرینش گرفته است. خیلی اتفاق عظیم و بزرگی است و جای شکر دارد و این وسط خوشا به حالآنکه خودش را با علم کنگره هماهنگ میکند و در مقوله انسانی هم هست راهنما و خدمتگزار است و خوشا به حال کسی که در سومین ضلع نیز خدمت میکند من به رهجویم میگویم و رهجویم به رهجویش میگوید و دبیر، نگهبان و خزانهدار لژیون سردار نیز میتوانند در این ضلعی که فرمان خویش را از مبدأ آفرینش گرفته است دست داشته باشند روی مکان و لامکان حساب باز میکند که من میخواهم بگویم زبانم و احساساتم یاری نمیکند و دوباره میگویم: کنگره ۶۰ آغازی را شروع نمود که پایانی در کار نیست چون فرمان حرکت خویش را از مبدأ آفرینش گرفته است و این کنگره که فرمان حرکت خویش را از مبدأ آفرینش گرفته روی شاخ یک مثلث میپرد آقای مهندس، منابع انسانی، ایجنتها و خدمتگزاران و ضلع مالی.
ما امروز دورهم جمع شدهایم که بتوانیم ضلع مالی را قوت ببخشیم، این علم تا دانشگاه هاروارد رفته و این کم چیزی نیست. آنجا که میگوید نگهبانان ماورا به آنچه در زمین اتفاق میافتند نیازمندند، آدم در ابتدا فکر میکند که این یک جمله کلیشهای است ولی چیزی که در اینجا مهم است آن قصهگو و راوی است همه اعضای کنگره ۶۰ بهخصوص ایجنتها، خدمتگزاران و همه اعضای کنگره ۶۰ بهخصوص دبیر نگهبان خزانهدار لژیون سردار قصهگوی لژیون سردار هستند و از همین ابتدا بحث متفاوت میگردد.
پول یا آن ضلع یا مبدأ آفرینش اینکه قصهگو چقدر مطلع باشد چقدر ایمان داشته باشد چقدر باور داشته باشد چقدر همه خودش را بگذارد میبینید این روزها تعاریف از لژیون سردار در نمایندگیها فرق میکند بحث شش تومان و بحث مالی یک بحث دیگری است و بحث اینکه کنگره فرمان حرکت خودش را از مبدأ آفرینش گرفته است بحث دیگری است.
قصهگو و راوی خیلی مهم است ما از این به بعد دورهم جمع میشویم برای این ضلع؛ که مثلثی را تشکیل میدهد که فرمان حرکت خود را از مبدأ آفرینش گرفته است. آن موقع است که نگاهها متفاوت میشود و رهجو میگوید که من باید نقشی در این ضلع داشته باشم و اگر رهجوی من نقشی در این ضلع داشته باشد من هم در این ضلع نقشی دارم اگر یک مشارکت من نقشی در این ضلع داشته باشد من هم در این ضلع نقشی دارم چرا من از این فرصت استفاده نکنم و اینکه میگویند به آنچه در زمین میگذرد به آن نیازمندند چرا از این فرصت استفاده نکنم این چه بازی و چه فرصتی است؟
هرکسی در بحث بخشش توانسته باشد رضایت روح درونش را جلب کند جنس اتفاقات زندگیاش که چه عرض کنم حتی جنس خوابهای او نیز فرق میکند و این نکته خیلی مهم است؛ که من بدانم وقتی دارم وارد بازی بخشش میشوم با روح درونم وارد این بازی میشوم و یا اینکه از اضافاتم میبخشم.
وقتی وارد این بازی میشوم و میخواهم به تعهدات خودم عمل کنم آیا طرف راست من به من فرمان میدهد یا طرف چپ من؛ الهه است یا شیطان که به من فرمان میدهد و درنهایت من تعهدم را میدهم ولی درون من کی برای من دست میزند و اینجاست که میگوید شیطان به زیباترین شکل ممکن با ظاهری بسیار فریبنده و باطنی بسیار وحشت آلود.
من حس بخشندگی را درون خودم دارم و پول را هم دادهام ولی آخرش آنطرف برای من دست میزند. ما دورهم جمع میشویم که بتوانیم اینها را در نمایندگیهایمان بگوییم بتوانیم رهجویمان را به ضلع مالی وصل کنیم. به خاطر همین نیاز به سفر دومی داریم به خاطر اینکه معانی تعالی در کنگره دارد عوض میشود شاید الآن وقتش است که من بنشینم با خودم فکر کنم کجا من وارد سرزمین رهایی بشوم؟ کجا در سرزمین رهایی اقامت بگیرم؟ کجا به من میگویند یک سفر دومی؟ من این را از خودم میپرسم و وقتی دست رهجویم را میگیرم و به پیش آقای مهندس میروم وقتی ایجنت هستم و نمایندگی را میچرخانم این را از خودم میپرسم که به چه کسی سفر دومی میگویند و چه کسی در چه سرزمینی رها میشود و چه کسی حق شهروندی میگیرد.
دوستان ما افراد خواهان رهایی از دام اعتیاد در حال عبور از تاریکیها بهطرف روشناییها هستیم سفری است از قهر به مهر، از ترس به شجاعت، از کفر به ایمان و درنهایت از نفرت بهطرف عشق، عشق، عشق که تعریف دارد.
عشق یعنی بدهیم و انتظار پس گرفتن نداشته باشیم؛ در عشق میگوید دستهایی که کمک میکنند مقدستر از لبهایی هستند که دعا میخوانند و این جمله شما را یاد کدام لژیون از نمایندگیتان میاندازد و آنجایی که میگوید آنجا تو را پاداشی است و آن پاداش بند عشقی است که بین تو و قدرت مطلق الله برقرار خواهد شد دوباره عشق و دوباره عشق.
بسمالله الرحمن الرحیم؛ خداوندِ بخشنده و مهربان خداوند اول بخشنده شد و بعد بخشید و بعد عشق ترویج پیدا کرد. به قول آقای زرکش که فرمودند عشق و محبت فرزند بخشش است اگر بخشش نبود من نبودم زمین نبود اول خداوند بخشید و بعد عشق پیدا شد. بعد از بخشش آقای مهندس پروتکل دی اس تی به وجود آمد بعد از بخشش آقای مهندس درمان بعضی از بیماریها پیدا شد بعد از بخشش آقای مهندس من اینجا نشستهام و ماها دور همدیگر هستیم و احساسی در سینههایمان داریم که میخواهیم به همدیگر تزریق کنیم غریبههای آشنا هستیم که همدیگر را دوست داریم و این از کجا منشأ گرفته است از بخشش آقای مهندس. تعابیری که عاقبت من و رهجویم را ختم به خیر میکند؛ و آن آخرش عشق خداوند است.
قبلاً ما تعلل میکردیم ولی الآن دیگر نمیشود گفت که لژیون سردار با لژیونهای دیگر یکی است اگر این را بگویم لژیون سردار دلش از من میگیرد اگر من این را بگویم وادی ۱۴ به من ایراد میگیرد. چیزی که مهم است قصهگو و راوی مطلع است که همان نگهبان، دبیر و خزانهدار لژیون سردار میباشند ایجنت و خدمتگزاران بچههای قدیمی لژیون سردار میباشند، مثل کاروان راهیان نور است که آدمها را به جایی میبرند که دلشان آرام بگیرد و آدمها را میتوانیم به جایی ببریم که باید ببریم و این وسط من فکر میکنم که احساس و ایمان خیلی مهم است؛ راوی و قصهگو خیلی مهم است.
اینکه نگهبان، دبیر و خزانهدار لژیون سردار قصه را چگونه تعریف میکنند؟ وقتی من در لژیونم مینشینم چگونه تعریف میکنم؟ اصلاً تعریف میکنم؟ آقای مهندس پیک است؛ پیک حق است، صاحب مثلث عدالت، معرفت و عمل سالم هستند رحمت هستند معرفت هستند؛ هر چیز خوبی که بگویی هستند. خدمتگزارانی که از ایشان تبعیت میکنند و حرف ایشان را گوش میدهند نعمت، رحمت و سلامتی برای نمایندگیشان میبرند.
در یک دوره ۱۴ ماهه دبیر، نگهبان و خزانهدار لژیون سردار و یا یک دوره ۴ ساله ایجنتی، میبینی یک نمایندگی شکوفا شد سروصدا کرد بیماریهایشان هم بیشتر حل شد اتفاقات خوشایند بیشتری برایشان اتفاق افتاد چون فقط حرف آقای مهندس را گوش کردند و ایشان چهارشنبهها یا در سیدیها چیزی که میگویند فقط ترویج بخشندگی و صداقت و انجام عمل سالم است. ایشان وقت محدودی دارند کسی که آنقدر برای زمان ارزش و برای همهچیز این روزها ارزش قائل هستند، مثلاً همینکه در سیدی آخر میگویند: خواص کسانی هستند که از جان و مال و هستیشان میبخشند. چون بهفرمان هستند و یا آنجا که از کابوس مینالند استاد میگوید که من خودم کابوس را آوردم خیلی دستوبالشان باز است کسانی که چرخ کنگره را میچرخانند و اساتید کنگرهاند انگار خیلی استاد هستند، در حلقههای آفرینش پس شش تومان من تکلیفش چیست و چرا یک معلم آسمانی و یک پیک حق آنقدر باید به بحث انفاق تأکید کنند، بینیاز هستند و خودشان نیز پولدارند.
در شعبه سلمان فارسی گفتم یکی از بچهها رتبه ۲ و ۳ کنکور شده و هر روز میآید پیش ما پز میدهد آی از نروژ برایم دعوتنامه آمده ماهی ۱۳ هزار دلار ماهی ۱۴ هزار دلار.
حال شما حساب کنید هر بار که آقای مهندس ایمیلشان را باز میکنند از چند کشور معتبر برایشان دعوتنامه آمده است دیگر نمیشود گفت که لژیون سردار هم مثل لژیونهای دیگر یک لژیون معمولی است پس پاداش سفر اولیهای من چی؟ پس پاداش رهجوهای من چی؟ آنجا بند عشقی است که بین تو و قدرت مطلق الله برقرار میشود چی؟
تجربه اینگونه نشان داده است که لژیون سردار هم کاتالیزور است و هم حی میکند، احیا میکند شماها هم شنیدید و تازگیها پا فراتر هم گذاشتهاند طرف نمیتواند سفر سیگار کند میگویند رفتم لژیون سردار مشکلم حل شد طرف ۵ سال قرص میخورده نمیتوانسته است سفر کند میگوید رفتم لژیون سردار؛ بیماری خاص داشته است میگوید رفتم لژیون سردار؛
اینجا قصهگوی لژیون سردار خیلی مهم است که از لژیون سردار چگونه تعریف شود؟ وقتی اسم لژیون سردار میآید من احساسم چه چیزی است؟ در نمایندگی من احساس چگونه است؟ اصلاً نمیشود گفت که لژیون سردار مثل لژیونهای دیگر نمایندگی است در یک نمایندگی میبینی که یک نفر عضو لژیون سردار بیشتر دارد و این باعث میشود که اوضاعشان فرق کند و این دورهمی ها برای همین موضوع است که آقای مهندس ما را تشویق به بخشندگی و انفاق میکنند وقتی توجه میکنیم به نوشتارهای کنگره ۶۰ و به کاری که من باید بکنم میبینیم که همهجا ته کار با عشق بستهشده است و من نمیتوانم پشتم را به عشق بکنم و من نمیتوانم پشت رهجوهایم را و پشت نمایندگیام را به عشق بکنم و این خیلی مهم است از بخشندگی مهمتر ترویج بخشندگی بااقتدار است و این روزها انگار فرصت طلایی است که من شفیع خودم باشم. مرسی که به صحبتهای من گوش دادید.
سخنان دیدبان آقای اصغر منصوری:
سلام دوستان اصغر هستم یک مسافر،
خداوند را سپاسگزارم که اجاره داد امروز در جمع دوستان باشم و هفته راهنما را خدمت راهنمایان محترم تبریک میگویم،
همه افراد کنگره 60 در حال خدمت در یک دایره هستند مانند دانههای تسبیح و مشخص نیست جایگاه چه کسی نزد خداوند بالاتر است و خدمت کردن نباید باعث تکبر ما شود و همینطور باعث قضاوت در مورد جایگاه اشخاص زیرا که ما دانایی لازم برای این قضاوت را نداریم،
پهلوان و دنور و سردار و راهنما و...کسانی هستند که به همنوع خود خیر برسانند،
آقای مهندس علم را آورد و خدمتگزاران کنگره ابزاری برای انتقال این علم به تمام درماندگان بهطور مثال هدفهای ما بزرگتر از ساخت شعبه هستند در آوا میخوانیم که خداوندا دریا و آسمان و دشت پوشیده از رقصندگان آسمانی است، روح ناآرام ما خواستار رهایی نه از خلاصی بلکه دیدار معشوق است زیرا ما میخواهیم به هدف والای انسانی برسیم و ما برای تکامل باید این علم را به همه جهان گسترش دهیم آنگاه میتوانیم بگوییم کاری را انجام دادهایم که موردپسند خداوند بوده و این گسترش نیاز به ضلع انسانی و مالی دارد هم در امتحان کمک راهنمایی باید شرکت کرد و هم در انجام کارهای درست تلاش کرد و دعا میکنم من هم بتوانم نشان پهلوانی را از آقای مهندس دریافت کنم،
ممنون که به صحبتهای بنده گوش کردید.
ارسال مطلب مسافر رسول
- تعداد بازدید از این مطلب :
1799