English Version
English

راهنما؛ اسطوره عشق

راهنما؛ اسطوره عشق

اولین جلسه از دور دوم  کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره۶۰ ویژه مسافران  وهمسفران با استادی ایجنت محترم مسافر رضا، نگهبانی مسافر علی و دبیری مسافر جعفر با دستور جلسه "هفته راهنما"   شنبه 8 اردیبهشت۱۴۰۳ ساعت ۱۷  آغاز به کارکرد.

سخنان استاد
خداوند را شاکرم که بار دیگر فرصت حضور در این جایگاه به من داده شد تا خدمت کنم. دستور جلسه هفته راهنما است. این هفته را در ابتدا به بنیان کنگره و سپس به تمام راهنمایان کنگره۶۰ و راهنمایان نمایندگی صفادشت تبریک عرض می‌کنم. در ابتدا باید بدانیم که راهنما در کنگره چه‌کاری انجام می‌دهد‌. یک راهنما نیز به‌واسطه مصرف مواد مخدر وارد کنگره شده است، سپس به درمان رسیده و در سفر دوم آزمون‌های لازم را طی کرده و مراحل مختلفی را پشت سر گذاشته است و شال خود را برای راهنمایی دریافت کرده است. راهنما کار درمان را به زیبایی بلد است و می‌تواند به‌درستی یک فرد را راهنمایی کند و به درمان برساند. فردی که راهنما می‌شود، قبل از ورود به کنگره تاریکی‌ها را تجربه کرده است و بعد از رهایی با آموزش‌هایی که دریافت کرده کارآزموده شده و به عظمت روشنایی پی برده است، اکنون آن فرد در حال راهنمایی به رهجویان خواستار رهایی است و هیچ‌گونه مزایایی تحت عنوان حقوق ندارد و پولی را دریافت نمی‌کند؛ یک راهنما با بند عشقی که در وجودش قرارگرفته است به هر آن‌که دنبال راه است کمک می‌کند و چشم‌داشتی هم ندارد. چه عشقی در وجود یک راهنما قرار دارد که از مال، از وقت، از انرژی، از خانواده و از استراحت خودش می‌گذرد و می‌آید تا یک دردمند به درمان برسد. بند عشقی که بین یک راهنما باقدرت مطلق برقرارشده است را با هیچ مبلغی نمی‌توان قیمت‌گذاری کرد.

راهنما با یک نیرو مافوق به‌طرف کنگره هدایت می‌شود و در نوشتارها آمده است که شخصی که در مسیر ارزش‌ها و تقوا باشد به‌طرف روشنایی هدایت می‌شود و اگر فردی به دنبال فسق و فجور باشد به‌طرف تاریکی‌ها راهنمایی می‌شود. ما باید قدردان راهنماها باشیم مخصوصاً عزیزان در سفر اول باید خیلی قدرشناس باشند؛ حتی عزیزان در سفر دوم بیشتر از فردی که در حال سفر است می‌توانند حال امروز خودشان را با گذشته مقایسه کنند و بیشتر باید قدر راهنمایی که شدند را بدانند. فردی که درمان می‌شود و می‌رود، بند عشق بین او و قدرت مطلق برقرار نشده است و مطمئناً اگر این بند عشق برقرار می‌شد در کنگره خدمتگزار می‌شدند. باید ببینیم که کنگره چه چیزی را به ما داده است؛ آیا خدمتی که در کنگره به من شد را می‌توان با میلیاردها تومان پول مقایسه کرد؛ من که نمی‌توانم آن را مقایسه کنم. هرچقدر در کنگره جلوتر می‌رویم می‌بینیم که دریافتی ما از کنگره بیشتر است. اگر آرامشی در زندگی من است آن را از کنگره دریافت کرده‌ام. درگذشته، نزدیک به مرگ بوده‌ام؛ اگر امروز سالم و سلامت زندگی می‌کنم مدیون کنگره هستم. همه ما در کنگره رهجو هستیم و همه ما در کنگره راهنما داریم و هیچ فردی بدون راهنما نیست و وظیفه ماست که از راهنمای خودمان به شایستگی تقدیر و تشکر کنیم.

ورود به سفر دوم مسافران محسن و یعقوب لژیون چهار

تایپ: مسافر محسن 

ویرایش و تنظیم: مسافر محمد 

عکس: مرزبان خبری مسافر علیرضا

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .