ابتدا هفته راهنما را به معلم بزرگوار جناب آقای مهندس دژاکام و تمام راهنمایان کنگره۶۰ شعبه خلیجفارس بوشهر همچنین به راهنمای خودم خانم فاطمه تبریک فراوان میگویم.
راهنما از کلمه رب و مربی گرفته شده است و این جشن هم زمان با هفته معلم میباشد این جشنها در حقیقت فرصتى برای قدردانى میباشند انسان همیشه باید به یاد داشته باشد که روز اول کجا بوده و اینک به کجا رسیده است؟ زمانی که وارد کنگره شدیم چه کسی و چگونه ما را از منجلاب بیرون کشید؟ اگر این مسئله را فراموش نکنیم همیشه شکرگزار خواهیم بود خود را در نظر میگیرم که وقتی وارد کنگره شدیم و شروع به سفر نمودیم وجود ما مانند ظروف تهی و خالی بود به قول جناب مهندس اسم خودمان هم نمیتوانستیم بگوییم ولی راهنماها وقت، انرژی و زندگی خود را صرف آموزش به ما نمودند تا به آرامش، آسایش، حالخوش و رهایی برسیم حال چگونه میتوان ناسپاس بود؟ برای راهنما شدن باید چه مراحلی طی شود؟ در سفر اول مسافران به همراه همسفران بعد از گذشت ده الی یازده ماه به رهایی میرسند و وارد سفر دوم میشوند در این مرحله برای امتحان کمک راهنمایی خود را آماده میکنند و آموزش میگیرند و اگر قبول شوند خدمت میگیرند و شال راهنما یا راهنمای تازهواردین را دریافت میکنند، وقتی راهنما شال نارنجی کمک راهنمایی را میگیرد و تشکیل لژیون میدهد آن وقت حس و حال و آموزشها را رایگان و بدون هیچ مزد و منت در اختیار رهجو میگذارد.
در کنگره باید قدردان و شکرگزار کسانی که به ما آموزش میدهند یا کاری برای ما انجام میدهند باشیم معلمان مدرسه و استادان دانشگاه بابت تدریس و آموزش حقوق دریافت میکنند اما در کنگره اینگونه نیست، راهنماها بدون هیچ مزدی به ما آموزش میدهند و تجربیات خود را رایگان در اختیار ما میگذارند همچنین مرزبانان زحمتهای زیادی برای ما میکشند و تمام خدمتهایی که میگیرند همه را بدون پاداش انجام میدهند و ما باید شکرگزار باشیم.
باید شکرگزاری به همه را بیبیآموزیم مثلاً در منزل از پدر و مادر، در محل کار از همکار و تمام کسانی که برای ما کاری انجام میدهند قدردانی نمائیم اگر پدر و مادر از فرزند خود تشکر کنند فرزندان هم سپاسگزاری را میآموزند و اگر بزرگترها تشکر کردن را بلد نباشند کوچکترها هم یاد نمیگیرند.
قدردانی میتواند بصورت زبانی و مادی باشد ولی فرقی نمیکند مهم این است که آن را انجام دهیم من از همینجا دستان خانم فاطمه را بابت تمام زحماتی که برای من کشیدند میبوسم چون واقعاً من روز اول که به اینجا آمدم هیچ حرفی نمیتوانستم بزنم و اصلاً نمیدانستم چیکار کنم مات و مبهوت مانده بودم ولی خانم فاطمه از دل من خبر داشت چون خودش هم همین راه را قبلاً رفته بود و با من صحبت کردند و به من اصرار کردند که اگر شده حتی در حد دو کلام مشارکت کنم و باعث شدند من مشارکت کردن را یاد بگیرم، من حتی بیرون که میخوام با یک نفر صحبت کنم با خیال راحت بدون هیچ ترس، استرس و نگرانی صحبت میکنم و نظرم را میگویم اما قبلاً وقتی میخواستم صحبت کنم میترسیدم و میگفتم نکند من اشتباهی صحبتی کرده یا حرف نامربوطی زده باشم که خجالت زده شوم ولی الان بدون خجالت صحبت میکنم، من واقعاً این را مدیون راهنمام هستم و از ایشان ممنونم و تشکر میکنم انشاالله که بتوانم به اندازه کوچکی هم که شده زحماتشان را جبران کنم، چگونه میتوانیم زحمات راهنمای خود را جبران کنیم؟ با خدمت کردن در کنگره و فرمانبرداری کردن میتوانیم آن زحمات را جبران کنیم.
نگارش: همسفر اعظم، راهنما همسفر فاطمه (لژیون پنجم)
ویرایش:همسفر نرجس، راهنما همسفر فاطمه( لژیون پنجم)
ثبت: همسفر مهدیه (خدمتگزار سایت)
- تعداد بازدید از این مطلب :
57