English Version
English

ناامیدانه به زندگی تکراری ادامه می‌دادم...

ناامیدانه به زندگی تکراری ادامه می‌دادم...

انجام‌ها انجام می‌گیرند، در حرکت هیچ تردیدی به خود راه ندهید که مسافرین دیگر در تکمیل سقف‌های مرفوع با شما هم‌نوا خواهند شد‌، شما در انوار الهی تولد یافتید.

اعتیاد به مواد مخدر، این بلای خانمان سوز بیست‌و‌سه سال زندگی مرا درگیر خود کرده و غم و رنج، وجودم را فرا گرفته بود. اوایل زندگی متوجه اعتیاد مسافرم شدم، چون هیچ‌گونه شناختی از مواد مخدر نداشتم، بعدها متوجه شدم که چه بلایی سر زندگی‌ام آماده است، کاری از دستم ساخته نبود، می‌سوختم و می‌ساختم و نا‌امیدانه به زندگی تکراری و تاریک خود ادامه می‌دادم. 

سال‌ها گذشت و معضل اعتیاد جزء زندگی مسافرم شده بود و امری عادی برای من، چون ایشان تا مواد مخدر مصرف نمی‌کردند توانایی انجام هیچ کاری را نداشتند، حتی برای رفتن به مهمانی اکثراً من و فرزندانم تنها می‌رفتیم و همیشه باید پاسخ‌گوی غیبت مسافرم می‌بودم و این مسئله مرا خیلی آزرده خاطر می‌کرد و باعث می‌شد که از رفتن به خیلی مهمانی‌ها صرف نظر کنم.

قبل از اینکه وارد کنگره شویم، به هر دری زده بودم که مسافرم بتواند به زندگی برگردد، اما موفق نمی‌شدم و به در بسته می‌خوردم اما همیشه به خداوند امیدوارم بودم و ایمان قلبی داشتم که خداوند حتماً یک راهی در مسیر زندگی ما قرار خواهد داد تا مسافرم درمان شود، تا اینکه بعد از چندین سال، برادر همسرم کنگره را به ما معرفی کردند و راه برای مسافرم نمایان و اذن ورود به کنگره برایمان صادر شد، ولی باز مسافرم قصد درمان نداشت، اوایل ورودم به کنگره به دلیل نا‌آگاهی فکر می‌کردم که من به خاطر مسافرم در این مکان حضور دارم تا به او کمک کنم که بتواند از دست این غول بی‌شاخ و دم خلاص شود، ولی با قرار گرفتن در مسیر کنگره، فرا گرفتن آموزش‌ها و راهنمایی راهنما‌های خوبم متوجه شدم که اشتباه می‌کردم و این من هستم که باید به خودم کمک کنم و نیاز به آموزش‌های ناب کنگره را دارم تا به آرامش برسم.

حال نمی‌دانم که چطور حس و حال امروزم را بیان نمایم که بعد از سال‌ها طعم زیبای حال خوش و رهایی از ظلمات و تاریکی‌ها را چشیدم. آری من امروز به آرزو و خواسته‌ام رسیدم و خداوند را هزاران بار شکر و سپاس می‌گویم. این پایان را در آغازی نو به مسافرم تبریک می‌گویم و امیدوارم در آغاز سفر دوم با خدمت کردن و ماندن در مسیر کنگره این رهایی را پایدار نگه داریم و اگر لایق بوده و توفیق آن را داشته باشیم، با خدمت کردن در هر جایگاهی، انسانی را از بند اعتیاد رها سازیم.

در آخر از بزرگ‌مرد کنگره ۶۰ آقای مهندس و خانواده محترمشان سپاسگزارم که این بستر را فراهم کردند تا انسان‌های در بند اعتیاد و تاریکی، از این تاریکی نجات پیدا کنند. از خداوند متعال می‌خواهم راه کنگره ۶۰ را برای مصرف کنندگان و خانواده‌هایشان که در هر جایی از کره زمین زندگی می‌کنند، نمایان سازد تا زندگی شاد و سالمی در کنار هم داشته باشند.

نویسنده: همسفر معصومه، راهنما همسفر منیره (لژیون ششم)

ویرایش و ارسال: همسفر معصومه، راهنما همسفر پریا (لژیون سوم)

همسفران نمایندگی صائب تبریزی

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .