دلنوشته همسفر ندا:
💚🧡هفته راهنما را در راس خدمت استاد راهنمای کنگره جناب مهندس، خانواده محترمشان و تمام راهنمایان عاشق تبریک و شادباش عرض مینمایم.
جشن راهنما بهانهای شد که من کمی به گذشته خود برگردم؛ آن روزها که با دست تهی از هر گونه آگاهی نسبت به شرایط زندگی و اطرافم با حالی حتی به مراتب خرابتر از مسافرم به کنگره آمدم آن روزها آغوش پر محبت راهنما عزیزم خانم مرضیه برایم شد امنترین جای دنیا برای گفتن آنچه بر من گذشته بود که حتی قادر به گفتنش با نزدیکترین افراد زندگیم نبودم.
هر چه پیش رفتم نقش راهنما را پررنگتر دیدم دیگر برایم فقط سنگ صبور نبود بلکه مانند کوزهگری داشت با آرامش گل وجودی من را شکلی دیگر میداد. این آرامش برایم پر از شگفتی بود چطور میتوان این چنین آرام و متین پیش رفت در جایی که گاهی رهجو ناآرام و بیطاقت میشود در برابرت؟
در مسیر سفر اول راهنما عزیزم انگشت اشاره شد برای بازپسگیری خودم از تاریکی مصرف نیکوتین که وارد لژیون ویلیام شدم.
راهنما درمان نیکوتین خانم جلالی بزرگوار چراغ راه درمان نیکوتین من شدند و آموختم که چگونه باید حرکت کنم تا همگام با هم ضدارزشها را کنار بگذارم.
در ادامه وارد لژیون سوم شدم در کنار راهنما مهربان و صبورم خانم زهرا قرار گرفتم از ایشان عملکرد درست و دقت نظر را یادگرفتم و همیشه از کلام شیوا و گویای ایشان درس میگیرم. در لژیون جونز اعلام حضور کردم و از راهنما خوبم خانم لیلا فراوان آموزش گرفتم که چگونه به خودم و سلول به سلول بدنم عشق بورزم و از حالاتم آگاه باشم.
و در تمام این مدت راهنماهای عزیزم را چون فرشتگانی دیدم که تنها در دستشان عشق بود که توشه راه خود کرده بودند و بدون هیچ طلبی میبخشیدن از وجود خود تا من به حال خوش برسم.
بسیار شنیدم که میگویند راهنمایان نبض تپنده کنگره هستند و این عین حقیقت است؛ زیرا آنان هستند که با حرکت خود نیرو و انرژی مضاعف وارد رگهای کنگره میکنند.
قدردان یکایک این عزیزان و خانم آرزو خلجی اولین راهنما همسفری شعب قم هستم و دستشان را با عشق میفشارم.
🍀🧡🧡🍀
تایپ و نگارش: همسفر ندا، راهنما همسفر زهرا (لژیون سوم)
عکس: همسفر فاطمه، راهنما همسفر لیلا (لژیون دوم)
ویرایش و ارسال: همسفر زهرا، راهنما همسفر لیلا (لژیون دوم)
همسفران نمایندگی صادق قم
- تعداد بازدید از این مطلب :
103