English Version
English

عشق و مهربانی

عشق و مهربانی

چگونه بنویسم که لایق تو باشد؟ گاهی فقط به تو خیره می‌شوم، همیشه مقدمه‌ها برایم سخت بودند نمی‌دانم چگونه بگویم و از کجا شروع کنم؟ قدرت کلمات به‌اندازه‌ای نیستند که بتوانند تو را وصف کنند. تو زیباترین، قوی‌ترین، محکم‌ترین و مهربان‌ترین زنی هستی که می‌بینم. نه، این‌ها کم است یک کلمه دیگر باید باشد، کلمه‌ای که از محکم هم محکم‌تر است، از مهربان هم مهربان‌تر است، از قوی هم قوی‌تر باشد. تو مثل بوی خوشِ بهار هستی، مثل هوای تازه اول صبح که تا عمق وجودم می‌رود، مثل سایه آن درخت بزرگی که وقتی زیر آن هستیم از فرط آرامش چشم‌هایمان را می‌بندیم، تو مثل آن مزه دلنشین چایی هستی که در سرما می‌خوریم، مثل آن خیابان خلوتی که ساعت‌ها قدم می‌زنم. تو شبیه سفره گل‌دار مادربزرگ هستی که در ایوان پهن می‌کند، گاهی نمی‌توانم درکت کنم؛ چرا به من عشق می‌ورزی؟ چرا برای من وقت می‌گذاری؟ به چه رسیده‌ای که زمان زیادی را صرف آموزش من می‌کنی؟ گاهی خودم مراقب خودم نیستم، اما تو حواست جمع من است. واژه راهنما از وقتی روی تو گذاشته شد برای من مقدس شد، چون از دیدن و حرف‌زدنت، از نشستن کنارت، بغل‌کردنت و حتی بوئیدنت جان تازه می‌گیرم. فقط این موضوع به ذهنم می‌رسد که شاید ما خیلی نزدیک‌تر از نزدیک در حلقه‌های قبلی بودیم. چگونه بنویسم که لایق تو باشد؟

ویرایش: همسفر سپیده (خدمتگزار سایت)، همسفر عسل (خدمتگزار سایت)
ارسال: همسفر نازنین (خدمتگزار سایت)
همسفران نمایندگی اسبیکو (خرم‌آباد)

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .