قبل از هر سخنی هفته راهنما را به جناب مهندس، بنیان کنگره ۶۰ و تمامی راهنماها تبریک عرض میکنم بهخصوص راهنمای عزیز خودم که زحمات زیادی برای بنده کشیدهاند. یک روز تابستانی در ماه مبارک رمضان وقتی دلم از تمام دنیا گرفته بود و غم تمام وجودم را احاطه کرده بود به اصرار عمه عزیزم راهی یک مکان مقدس شدم و همانجا بود که خداوند دری را به روی من گشود به اسم کنگره ۶۰. حرفهای راهنمای عزیزم بود که باعث شد از تاریکیها خارج و به سوی روشناییها حرکت کنم. خانم اکرم جان، چگونه باید محبت بیدریغ شما را جبران کنم که بدون هیچ منت و چشمداشتی به ما آموزش دادید؟ یک راهنما چشمداشتی به رهجوی خود ندارد یا اینکه برای یک راهنما تفاوتی ندارد که رهجوی او چند ساله است؟ شغل او چیست؟ مذهب او چیست؟ هدف یک راهنما رهایی رهجو از بند اعتیاد است. یک راهنما تمام هدفش این است که یک سفر اولی دوباره به زندگی خود بازگردد. یک جملهای که خیلی به دلم نشست این بود که یکی از دستیار دیدهبانها به شعبه ما آمده بود و خیلی کلامش برای من جالب بود، ایشان گفتند؛ راهنماشدن خیلی صور پنهان دارد و نوبت همه پیش خدا محفوظ است و همچنین گفتند؛ کار شما واقعاً سخت است؛ چون یک راهنما علاوه بر رهایی رهجو، تمام افکارش را نیز عوض میکند.
تو راهنمایی؛ راهنمای تاریکی به نور، غم به شادی، نفرت به عشق، راهنمای رسیدن به آرامش و راهنمای راه بهشت؛ عاشقترین موجود خداوند، با چه کلامی از تو سپاسگزاری کنم؟! دوستت دارم.
به قلم: راهنما همسفر روزیتا (لژیون هفدهم)
ویرایش: همسفر ناهید، راهنما همسفر معصومه (لژیون یازدهم)
ارسال: همسفر معصومه، راهنما همسفر الهام (لژیون سوم)
همسفران نمایندگی نیمایوشیج بهشهر
- تعداد بازدید از این مطلب :
116