در ابتدا هفته راهنما را به جناب آقای مهندس دژاکام و سرکار خانم آنی و استاد جهانبینی استاد امین دژاکام و آقا میلاد راهنمای مسافرم و خانم سهیلا و خانم مرضیه و تمام راهنماهای کنگره ۶۰ تبریک عرض میکنم و برای این عزیزان از خداوند بهترین را خواستارم.
ما در نوشتارهای کنگره ۶۰ میخوانیم، بر اساس اصل پذیرفته شده کمک یک فرد رها شده از دام اعتیاد به فرد در حال مصرف مواد مخدر یا اعتیاد میباشد. به شخصی که به عنوان کمککننده به مصرفکننده مواد مخدر یا معتاد را راهنما میگویند. اولین شرط برای رسیدن به این جایگاه رسیدن به رهایی و درمان با متدDST است. نه به روشهای دیگری مثل URD، سقوط آزاد، شلاق درمانی، ابوالفضل درمانی، سمزدایی یا هر روش غیر اصولی دیگر؛ زیرا در کنگره شخصی که درمان میشود جسم، روان و جهانبینی او هم درمان میشود و هر سه ضلع به تعادل میرسند.
در روشDST به صورت پلهای و تدریجی مواد مصرفکننده، تیپر میشود تا به صفر برسد و هر کسی با هر مصرفی وارد کنگره میشود، درمان آن فقط با شربت اپیوم تینکچر یا همان شربتOT انجام میشود و در کنار آن جهانبینی فرد هم با حضور در جلسات و لژیون به تعادل میرسد. به مصرفکنندهها در همان روز اول که مشاوره میشوند این آموزش را میدهند که شما یک روزه معتاد نشدهاید که یک روزه درمان شوید. راهنمای تازهواردین خیلی به زیبایی و با علم و آگاهی زیاد به تازهوارد این آموزش را میدهد که باید در مسیر کنگره چشمهایت را ببندی و مثل نابینا دست در دست راهنمای خود بگذاری تا بتوانی از گذرگاههای سخت، صعبالعبور و پرتگاههای خطرناک و منطقه ۶۰ درجه زیر صفر به راحتی عبور کنید.
حالا اگر رهجویی آمد و این گفتهها را کاربردی کرد، مسلماً به سلامت و بدون هیچ تردیدی بعد از گذشت ۱۰ ماه به رهایی از اعتیاد میرسد؛ اما اگر رهجو به سر خودش جلو برود، قطعاً با سختیها و عذابهای زیادی در مسیر روبرو میشود و هرگز تا زمانیکه فرمانبردار خوبی نباشد به مقصد و هدف اصلی خود که همان رهایی است نمیرسد؛ حتی گاهی اوقات؛ اگر رهجو گوش به فرمان راهنما نباشد به راحتی بدون اینکه متوجه شود شوت میشود و از مسیر خارج میگردد و معلوم نیست کجا و چه بلایی بر سرش میآید.
کسی که در کنگره ۶۰ به جایگاه راهنمایی میرسد قطعاً از فیلترهای جناب مهندس گذشته است. حال فرقی نمیکند راهنمای مسافران باشد یا راهنمای همسفران. در کنگره ۶۰ تمام آموزشها سراسری است و یک مسافر و همسفر با هم آموزشها را میگیرند، حتی آزمون راهنمایی هم یکپارچه و سراسری است. کسی که میخواهد در جایگاه راهنمایی خدمت کند باید عشق ناب و عشق بلاعوض داشته باشد و مبنای کارش محبت باشد؛ زیرا راهنماها در کنگره ۶۰ هیچ حقوقی دریافت نمیکنند و اگر این کارشان از روی عشق و محبت نباشد هرگز نمیتوانند در این مسیر موفق باشند.
یک راهنما ممکن است کیلومترها مسیر را طی کند تا به شعبهای برود تا آموزش بدهد و آموزش ببیند و قطعاً این جز عشق چیز دیگری نیست. شغل معلمی شغل انبیاست و حضرت علی میفرمایند: هرکسی به من یک کلمه آموزش دهد معلم و آموزگار من است و شغل راهنمایی فراتر از شغل معلمی است؛ چرا که در کنگره ۶۰ انسانها احیا میشوند و بدترین انسانها به بهترین انسانها تبدیل میشوند.
من بارها و بارها دیدهام تازهواردین که وارد شعبه میشوند واقعاً یک مرده متحرک هستند. آنقدر کالبد این افراد منجمد است که به خوبی میشود این را در چهره آنها مشاهده کرد؛ پس در کنگره ۶۰ انسانها احیا میشوند و چه چیزی از این زیباتر و بالاتر و این عمل به دستان پر مهر و عشق راهنماها انجام میگیرد که آنها هم شاگردهای اسطوره عشق جناب مهندس دژاکام هستند. بارها در نوشتارها کنگره آمده است که ما برای آموزش و خدمت کردن قدم به حیات و هستی نهادهایم که برای این امر، ابتدا باید آموزش درست بگیریم تا در ادامه بتوانیم خدمتی که بر مبنای عمل سالم است را به اجرا درآوریم. وجود علم در کنار عشق است که راهنما بدون چشمداشتی خدمت میکند تا یک مصرفکنندهای را که حتی گاهی اوقات پدر، مادر، همسر، فرزندانش و جامعه هم او را قبول نداشت را با جان و دل میپذیرد و با آموزشها و عشق ناب این مصرفکننده را به سرمقصد منزل که همان رهایی است، میرساند.
حالا من چگونه قدردان این زحمت و عشق بلاعوض باشم؟! من خوب میدانم که اگر قدردان نعمتی نباشم قطعاً آن نعمت از من گرفته میشود؛ چون این جمله معروف است که؛
شکر نعمت نعمتت افزون کند
کفر نعمت از کفت بیرون کند
پس وظیفه من رهجو این است که به بهترین شکل ممکن از راهنمای خودم تشکر و قدردانی کنم. تشکر و قدردانی معمولا به سه شکل انجام میشود. تشکر و قدردانی قلبی، زبانی، عملی که با بخشش و گذشت انجام میپذیرد.
این بستگی به دانایی و آگاهی ما دارد که چگونه قدردانی کنیم و این را باید خوب بدانیم که انجام این عمل هم بازتاب دنیوی و هم بازتاب اخروی دارد. یک راهنما هفتهای چهار ساعت در لژیون وقت میگذارد و آموزش میدهد؛ حتی گاهی اوقات بیشتر از این هم وقت میگذارند تا ما را به آرامش و اگاهی برسانند و هیچ کجای دنیا ما چنین مکانی را نداریم. خدا را هزاران بار شکر که من هم انتخاب شدم تا در این حلقه عاشقی هم آموزش بگیرم و هم به انسانهای دردمندی همچون خودم خدمت کنم؛ بابت انجام این عمل عظیم شکر شکر شکر
نویسنده و تایپ: همسفر شیوا رهجوی راهنما همسفر مرضیه (لژیون اول)
ارسال: همسفر زلیخا مرزبان خبری
همسفران نمایندگی پرند
- تعداد بازدید از این مطلب :
153