یازدهمین جلسه از دوره سوم سری جلسات خصوصی لژیون سردار همسفران آقا، نمایندگی پرستار؛ به استادی راهنما همسفر سجاد، نگهبانی همسفر مهرداد و دبیری همسفر دانیال با دستور جلسه «دنور» پنجشنبه ۶ اردیبهشت ۱۴۰۳،ساعت۱۲:۳۰ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان سجاد هستم همسفر.
دستور جلسه دنور است و برای من پیام خوبی دارد؛ زیرا در اسفندماه انگشتر دنوریام را از آقای مهندس دریافت نمودم. چند روز پیش کلیپ همسفر جعفر را دیدم که در سن ۹۵ سالگی، تمام پساندازش را برای جناب مهندس آورده بود. بیاختیار گریه میکردم و دقیقاً آن چیزی که در پیام لژیون سردار بیان میشود که کسی را ندیدهام که از سرمایهاش دل بکند ولی آن پیرمرد ۹۵ ساله این کار را کرده بود. در ابتدای آن کلیپ، جناب مهندس او را در آغوش میگیرد و به او میگویند: آرام باش! این جمله جناب مهندس برای من پیام خوبی داشت؛ گویی که در آن پیرمرد نوعی رهایی شکل گرفته که خود جناب مهندس او را به آرامش دعوت میکند. وقتی این کلیپ را دیدم متوجه شدم که من اصلاً در جایگاه خاصی قرار نگرفتهام که بتوانم این مراحل را بگذرانم.
اگر انسان را مانند سوار و سوارکار در نظر بگیریم که نفس، سوارکار باشد و جسم، اسب باشد آن موانعی که در مسابقه پرشبااسب وجود دارد برای من تشبیهی از جایگاههای لژیون سردار است. به این صورت که آیا میتوانی از جایگاه دنوری بپری یا هنوز در ۶ میلیون تومان گیر کردهای؟ البته مبلغ هم مهم نیست بلکه مهم آن است که با چه میزان از توان وارد لژیون شدهای؟ کاری که آن پیرمرد ۹۵ ساله کرد این بود که تمام پساندازش را درون گود آورد و مشارکت کرد. این موضوع پیامی برای من دارد که خیلی با آن نقطه فاصله دارم که بتوانم از تمام سرمایهام بگذرم.
بقول مولانا:
خُنُک آن قماربازی که بباخت آنچه بودش
به نماند هیچش الّا هوس قمار دیگر
این جایگاههایی که جناب مهندس در لژیون سردار تعریف میکنند به شال و انگشتر و غیره نیست بلکه به این است که جایگاه درونیات تغییر کند و از درون به جایگاه دنوری یا پهلوانی برسی. این تغییر جایگاه درونی با آگاهی شکل میگیرد؛ یعنی پول دادن بدون آگاهی هیچ تأثیر درونیای برای من نخواهد داشت. ممکن است کسی در خیابان از ما کمکی بخواهد درحالیکه میدانیم نیازی به آن پول ندارد. امّا آیا میتوانیم از پول خودمان بگذریم یا حالمان خراب میشود؟ رسیدن به آن مرحله هم سخت است که با تمرین در لژیون سردار میتوان به آن درجه رسید.
طبق جزوه جهانبینی پول همتراز باانرژی است و تا زمانی که جهان مادّه پابرجاست، ما به پول نیاز خواهیم داشت؛ زیرا بعد از جسم تنها وسیلهای است که میتوانیم بهوسیلهی آن با جهان هستی ارتباط برقرار کنیم؛ یعنی تا زمانی که جهان مادّی باشد، نیاز به پول هم خواهیم داشت. حتی کنگره هم در لژیون سردارش میگوید که برای تحقیقات، کشفیات، درمان بیماریها و ... به پول نیاز داریم. در لژیون سردار اتفاقی که باید بیفتد این است که با پول دادن باید به آرامشی برسی که تعلقی به آن پول نداشته باشی.
بالن برای بالاتر رفتن از یک سطحی میبایست کیسههای سنگینی که دورتادور آن بستهاند را یکییکی باز کنند تا بالن سبکتر شود و بالاتر برود. انسان را اگر مانند بالن فرض بگیریم باید برای ارتقا نفسش، خواستهها و بندهای مادّیاش را باز کند تا بالا برود. ممکن است این خواستهها و کیسهها اگر به تو بسته باشند بهظاهر خوب باشد ولی آسیب آنها بیشتر است. مُشتی که بسته است، نه میشود از آن پول برداشت و نه میشود در آن پول گذاشت! یعنی اگر تو یکسری کارها نکنی و خرجها را انجام ندهی و بخشش نکنی سیستم خلقت بهگونهای است که نمیتواند به تو پولی را هم برساند!
بارها به من ثابت شده است که اگر پولت را خرج نکنی و همیشه برای خودت نگهداری، هستی بهگونهای عمل میکند که آن پول را از تو بگیرد. البته که پسانداز آنقدر مهم است که جناب مهندس در مراحل تزکیه وادی پنجم آورده و به نظرم هیچ تضادی با لژیون سردار ندارد. امّا اگر همیشه و خیلی محکم دو دوتا چهارتا کنی و از خرج کردم پول برای خودت و دیگران پرهیز کنی و سخت بگیری، سیستم آنقدر باهوش است که اتفاقی را رقم میزند تا مجبور به خرج کردن آن پول شوی. آن پولی که بهاجبار خرج میکنی اصلاً لذّتی ندارد و سطح انرژی درونت جابجا نمیشود امّا وقتی داوطلبانه پولی را در لژیون سردار میدهی سطح انرژی درونیات جابجا میشود، تغییر جایگاه درونی اتفاق میافتد و میتوانی سرداری، دنوری، پهلوانی یا نشانی در بینشانی را بچشی.
ممنون که به صحبتهایم گوش دادید.
تایپ، ویراستاری و بارگذاری: خدمتگذاران سایت همسفران آقا- شعبه پرستار
- تعداد بازدید از این مطلب :
170