پنجمین جلسه از دور دوم کارگاه های آموزشی عمومی کنگره۶۰ نمایندگی آزادشهر با استادی دستیار محترم دیدبان مسافر الله قلی ، نگهبانی مسافر رضا و دبیری موقت مسافر رضا با دستورجلسه " وادی دوم و تاثیر آن روی من " روز پنجشنبه مورخ 6 اردیبهشت ماه 1403 راس ساعت 17برگزارشد.
خلاصه سخنان استاد :
سلام دوستان اللهقلی هستم یک مسافر. بسیار خوشحال هستم که امروز در جمع شما دوستان حضور دارم و سپاسگزارم از جناب آقای مهندس و خانواده محترمشان که این بستر را برای ما فراهم نمودند تا در کنار هم و بسوی بهترین ها زندگی کنیم.من امروز به عنوان دستیار دیدبان محترم آقای زرکش که دیدبان لژیون های سردار هستند در خدمت شما عزیزان هستم. قبل از ورود به دستورجلسه هفتگی باید بگویم این اتفاق در کنگره۶۰ که همیشه ساری و جاری هست و مرتبا به تعداد شعب اضافه می شود و اینکه کنگره در حال زایش هست باعث افتخار و بالندگی من است. خب ما هفته راهنما را درپیش داریم و من برحسب وظیفه این هفته قشنگ را در راُس به استاد راهنمای کنگره۶۰ جناب آقای مهندس دژاکام و خانواده محترمشان و دیدبانان محترم کنگره۶۰ و تمامی راهنماهای کنگره۶۰ به ویژه راهنمایان این نمایندگی تبریک و تهنیت عرض میکنم،هم در قسمت مسافران و هم در قسمت همسفران که جایگاه بسیار والایی در کنگره دارند.آقای مهندس بارها و بارها در خصوص اهمیت مقام و جایگاه راهنما صحبت کردند و تذکر دادهاند. از نظرخودمن راهنمای من رب من بود، راهنمای من مربی من بود، اگر بگویم که راهنمای من خدای من بود در درونم به این جملهای که میگویم ایمان دارم وافتخار میکنم، استغفرالله کمتر از خدا هم خدایی نکرده برای من، اگر راهنمای من نبود الان منم نبودم و معلوم نبود که در کجای ناکجا آباد بودم و در چه حال و وضعیتی بودم؛ الله و علم. پس من برای راهنمایم هرچه کنم کم کردم هیچ وقت نمیتوانم جایگاه راهنمایم را با پاکت و با زبان قدردانی کنم من که نتوانستم از پس اینکار بربیایم. انشالله که هفته آینده جشن خوب و درخور راهنماهای این شعبه در اینجا برگزار شود، انشالله بتوانیم با درست سفر کردن و درمسیر بودن و خدمت کردن و درست آموزش دیدن جایگاه راهنما را به جامعه خوب و دقیق معرفی کنیم.
خب دستور جلسه هفتگی وادی دوم و تاثیرآن بر روی من است.من از دستور جلسات،که هرسال برای منِ اللهقلی تکرار میشود سعی میکنم یک درس جدید بگیرم که برای من تکراری نباشد.من هر وقت که به این دستورجلسه میرسم ، یک فلش بک به گذشته خودم میزنم که در زمان مصرف مواد کجا بودم و حالا کجا هستم و فراموش نکنم که یک مصرف کننده بودم. شاید هم یک مصرف کننده بیمصرف بودم ولی امروز به خودم میبالم که با کنگره آشنا شدم و فهمیدم که مسیر راه را اشتباه رفته بودم.
من خودم هیچ وقت فکر نمیکردم که معتاد بشوم و جزو خانواده معتادین بشوم.اعتیاد یک غول بیشاخ و دم بود که من را گرفتار خودش کرد و فقط در کنگره۶۰ توانستم با آموزشهایی که گرفتم و با روش و متد آن به درمان و رهایی برسم و از دست این غول بیشاخ و دم رها بشوم. با توجه به مصرف چندین گرمی شیره و آنتی ایکسهای مختلفی که من قبلا مصرف میکردم فقط در این مکان امن و مقدس و بواسطه آموزشهایی که در کنگره گرفتم توانستم به خیلی چیزهایی که از دست داده بودم برسم. مهندس میگوید انسان فراموش کار است و ما همگی گذشته خود را فراموش میکنیم بخاطر همین است که ما باید شکرگزار کنگره و راهنمای خود بشویم و در هفته آینده از راهنمای خودمان به نحو احسنت تشکر و قدردانی کنیم.استاد گفتند من قبلا اصلا یاد نداشتم که خوب صحبت کنم و یاد نداشتم که صحبتهای خوبی بکنم ولی امروزه میبینید با آموزشهایی که در کنگره۶۰ گرفتم هم قادرم بخوبی صحبت کنم و هم حرفهای خوبی بزنم .خوشحالم که امروز با اعضای لژیون سردار این شعبه آشنا شدم و جلسه ای با هم داشتیم و امیدوارم که شما با همکاری هم و اعضای این لژیون نمایندگی خوب و قوی داشته باشیم. جناب مهندس مثلثی طراحی کردند در کنگره۶۰ که یک ضلع آن نیروی متخصص و یک ضلع آن پایه های مالی و ضلع سوم آن علم و دانش است و این سه ضلع باید بطور مساوی باهم رشد کنند تا کنگره۶۰ زایش داشته باشد.در آخر ممنونم که با سکوت خودتون به صحبتهای من توجه نمودید.
تهیه گزارش : مسافر محمدرضا (لژیون دوم)
ارسال : مسافر علی (لژیون یکم)
- تعداد بازدید از این مطلب :
180