وجود انسان مانند حوضی است که میتواند گاهی تمیز و گاهی کثیف و پر از لجن باشد. انسانها بدی دیگران را میبینند ولی بدی خودشان را نمیبینند؛ کسانی که خُلق خوبی ندارند، مانند حوضی کثیف هستند و کسانی که یکدنده و خود بینند، مانند حوضی پر از لجن هستند؛ زیرا کسی که خُلق نیکو دارد با همه خوب و مهربان است و همه انسانها را دوست دارد.
ما برای اینکه انسانها را دوست داشتهباشیم؛ بایستی فهم، شعور، دانایی و آگاهی بالایی داشتهباشیم تا بتوانیم انسانها را درک کنیم. آنها را تنبیه نکرده و از نقطهضعفشان سوءاستفاده نکنیم؛ چراکه تنبیه آنها، باعث تخریب بالایی میشود. زمانی که آگاهی و دانایی پیدا میکنیم، میبینیم که اشتباه کردن جزء سرشت آدمی است و باید اینقدر اشتباه بکند تا از این مرحله بگذرد.
دروغگویی مادر تمام جنایتها، خلافها و زشتیهاست. چرا دروغگویی، تقلب و قضاوت بیجا و کمفروشی گناه است؟ چون وجود این موارد ما را خراب میکند و تخریب آن به خودمان برمیگردد. وقتی تخلفی انجام میدهیم خودمان را نابود میکنیم و نمیفهمیم چه ضربه بزرگی به خودمان میزنیم. تقلب، کمفروشی، ناامیدی، وسواس و تمام صفات بدانسان را تبدیل به حوضی میکند که پر از لجن و آبهای کثیف است.
در کنگره من در هر مقامی که باشم چه در جایگاه سفر اولی، راهنما، مرزبان و یا ایجنت هرچه هستم، مهمترین مسئله خُلق نیکوست؛ زیرا وقتی خُلق انسان درست نباشد و درونش پر از لجن باشد، مانند فرد عریان حرکاتش مشخص است پس اگر پاک و زلال باشیم، همه ما را خواهند دید و متوجه رفتار ما خواهند شد.
باید خلقوخوی خوب داشته باشیم، زود قضاوت نکنیم؛ چراکه یکی از بزرگترین مشکلات ما این است که زود قضاوت میکنیم و خودمان را قاضی میدانیم، فکر میکنیم که همهچیز را میدانیم و حکم صادر میکنیم. ما در جهان زیرین و در تاریکی هستیم و با تزکیه و پالایش میتوانیم به جهان بالاتر برویم که در آنهمه نور و روشنایی است. اگر بخواهیم به آسایش و آرامش برسیم باید حوض وجودمان روان، زلال و تمیز باشد؛ همچنین بایستی به دنبال حق برویم، چون فرامین الهی در راستی و درستی است و همه به دنبال حقیقت هستند. حتی کسانی که خداوند را قبول ندارند؛ دزدی، دروغ گفتن، قضاوت نادرست و خیانت را نمیپسندند؛ پس ما طبق فرامین عمل میکنیم؛ دروغ نمیگوییم، تقلب و فساد نمیکنیم تا مطلوبترین مسیر به ما داده شود؛ اگر چنین مسیری را بخواهیم بایستی در صراط مستقیم باشیم.
همیشه راه نمایان و آنچه حق بوده نام آن جاودان شده است. راه درمان اعتیاد نامشخص است، اما راه درست زندگی کردن و صراط مستقیم مشخص است.
آنچه ناحق باشد به نیروهای شیطانی میپیوندد. اگر اخلاق ما با دیگران بد باشد، یواشیواش به نیروهای شیطانی میپیوندیم و عاقبت جز کسانی میشویم که راه را گمکردهاند و از مسیر خارج میگردیم.
انسانهایی که جز خواص هستند در مسیر، حتی از اعضای بدن، وقت، مال و انرژی خود میدهند؛ چراکه مسیر صراط مستقیم را درک کردهاند. هرچه بکاریم همان برداشت میکنیم؛ جو بکاریم جو برداشت میکنیم؛ نمیشود جو بکاریم و انتظار داشتهباشیم برنج دروکنیم. هر چیزی بر مبنای ضد آن شناخته میشود؛ نور در مقابل تاریکی، راستی در مقابل دروغ و ...
همهچیز دارای دو قطب است؛ جهانی که ما در آن زندگی میکنیم قطب منفی و مثبت دارد و انسان هم به همین صورت است. غم و شادی، زشت و زیبا، خیانت و جنایت. برای همین است که انسان آزموده میشود تا درستی و پاکی را انتخاب کند. غم و اندوه میتواند انسان را به پایینترین یا به بالاترین درجه برساند.
بدانیم که گنج درون ویرانههاست؛ هیچ گنجی در باغ و جاهای درست نیست پس در نقاط تاریکی است که انسان میتواند به جاهای بالاتر و بهتر برسد. علت مهم نیست؛ مهم این است که یک مشکل میتواند باعث پیشرفت ما بشود. از تفکرات منفی باید فاصله گرفت و بگوییم که خواست خداوند این بوده و به تقدیر کاری نداشته باشیم.
زمان، مثل شبنمی است بر روی برگ گل؛ بسیار زود میگذرد و تمام میشود. چیزهای زیادی در اختیار انسان قرار دارد که قدر آنها را نمیداند. بایستی همیشه شاکر دادهها و ندادههای خداوند باشیم؛ همچنین حرکت کنیم و جلو برویم تقدیر کار خود را میکند و زندگی پیش میرود و درست میشود.
در پایان از آقای مهندس و همه اعضای کنگره۶۰ تشکر میکنم و برای جهانیشدن علم کنگره همه سعی و تلاشم را میکنم. طبق همان شعار کنگره که میگوید: بیاید این آتش ویرانگر را مهار کنیم؛ دست در دست هم برای دنیایی بهتر میکوشیم.
نویسنده: همسفر صدیقه لژیون راهنما همسفر صفورا (لژیون ششم)
ویراستار: همسفر سمیه مرزبان خبری
ارسال مطلب: همسفر فهیمه خدمتگزار سایت لژیون
همسفران نمایندگی علیرضا
- تعداد بازدید از این مطلب :
533