هیچکدام از ما به هیچ نیستیم حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم. همه مطالب در درون و برون ماست که مانند قلههای بلند آتشفشان هستند؛ اما آرام و بیصدا، اگر به آنها توان حرکت بدهیم حتماً میدانید چه میشود، خاصه در جهت ارزشها و یا راه مستقیم باشد. میدانید تصاویر تولید و یا ظهور مییابند از درک به دورند اما چشمهای هستند که به بحری مانندند. ما آرزومندیم که همواره بهترین را انتخاب نمایند.
اکنون اگر در وادی اول یا همان وادی تفکر بهاندازه کافی و درست فکر کرده باشیم ممکن است برایمان روشن شده باشد که خیلی از چیزها را از دست دادهایم و یا در حال ازدستدادن آنها هستیم، این از دستدادنها ممکن است جسمی باشد یا روانی، مادی باشد و یا معنوی.
ممکن است با بعضی از واژهها مثل کینه، حسادت، ترس، حقارت، بیماری، بیمسئولیتی، خودخواهی و... آشنا باشیم، بههرحال فرقی نمیکند، چه باسواد باشیم و چه بیسواد، ثروتمند باشیم یا فقیر، پیر باشیم یا جوان، مرد باشیم یا زن.
چیزی که مهم است این است که ما در اثر تفکر غلط و یا حرکت در مسیر ضد ارزشها برای خود مشکلاتی را به وجود آوردهایم.
نکتهای که فوقالعاده مهم است این است که تفکرات غلط و یا حرکت در مسیر ضد ارزشها قطعاً میتواند بر روی ساختار جسم تخریبهای فراوانی را ایجاد نماید. حال ممکن است بعضی از ما در اثر ایجاد مشکلات و مسائل گوناگون و یا پیشرفت بیماری جسمی و روانی در وجودمان اینطور تصور کنند که همهچیزتمام شده و دیگر زندگی برای ما اهمیتی ندارد و یا اصلاً ما رقمی نیستیم، بیخود به این دنیا آمدهایم، ما را عوضی زاییدهاند و هزاران حرف دیگر که در وهله نخست این یک توجیه است برای خودمان برای فرورفتن بیشتر در ناامیدی و تاریکیها و نشان ازدستدادن اعتمادبهنفس ما است، ولی اگر به تمام هستی نگاه کنیم خواهیم دید امکان ندارد چیزی پیدا کنیم که به جهت بیهودگی پا به هستی گذاشته باشد.
اگر هم به مطالب و چیزهایی برسیم که تصور کنیم بیهوده پا به هستی گذاشتهاند باز هم باید مطمئن باشیم که این تصور و پندار نادرست ماست که نتوانستیم به هسته درونی یا فلسفه وجودی آن چیزها پی ببریم.
موقعی که انسان پا به هستی گذاشت نیروی مافوق یا قدرت هستی او را به یک دوراهی هدایت کرد. در این دوراهی یکی راه تاریکیهاست و دیگری راه روشناییها اگر انسان تاریکیها را تجربه میکند برای پیبردن به عظمت روشناییها اما موقعی که در تاریکیها فرورفت، بایستی از گذرگاههای بسیار سخت عبور نماید و اگر توانست از این گذرگاهها جان سالم به در برد آن وقت انسانی کارآزموده و رها خواهد شد.
نکته حائز اهمیت در اینجاست که ما در جهان هستیها بدون پشتیبان نیستیم و نیروی عظیم و شگفتانگیزی به نام قدرت مطلق وجود دارد که میتواند یاریرسان ما باشد و یا ما را مورد حمایت خودش قرار بدهد، ولی جلب حمایت این نیرو سازوکار خودش را دارد.
شرط اول آن دوری از ضد ارزشها و پرداختن به ارزشها و راهرفتن در مسیر و یا صراط مستقیم است. حال ممکن است هنوز بعضی از ما بگویند من به نیروی برتر اعتقادی ندارم که البته هر کس در چندوچون افکار و اندیشه خودش مختار است ولی بایستی به این نکته توجه کنیم که ما حتی ساختار کامل یک سلول از میلیاردها سلولی که جسم ما را تشکیل دادهاند را نمیشناسیم و اطلاع چندانی از عمق وجودی آنها نداریم. باز هم حتی نظارت و کنترل بر امور اداره جسم خودمان را هم نداریم. برای مثال کافی است یک مشکل بسیار کوچک در مسیر رگهای خونرسان قلب و یا مغز ما به وجود بیاید، فکر میکنید چه خواهد شد؟ پس بهتر است بهجای اینکه بگوییم این را قبول نداریم، آن را قبول نداریم، کمی تفکر کنیم و به فلسفه وجودی و حیات خود و دیگران ارزش و احترام بگذاریم و بدانیم که ما هم جهت بیهودگی و یا به طور تصادفی پا به حیات نگذاشتیم.
فلسفه وجودی ما و خلقت آنقدر عظیم و ادامهدار است که ما حتی به ذرهای از شناخت آن پی نبردهایم؛ ولی این امیدواری را بایستی داشته باشیم که یوسف گمگشته باز آید به کنعان غم مخور و باز هم این امیدواری را بایستی داشته باشیم که پایان شب سیاه سپید است.
حال برای اینکه تا زمانی که حیات داریم همچون فرد و یا فرمانروای لایق و با شهامتی باشیم که بر کشور وجودی خود یعنی جسم خود حکمرانی میکند بایستی بهآرامی سازندگی را در قسمت جسم خود و روان خود و جهانبینی خود به وجود آوریم و خوب بدانیم که هیچکدام از ما به هیچ نیستیم حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم.
منبع: کتاب عشق، چهارده وادی برای رسیدن به خود. کتاب چهارده مقاله
نویسنده: همسفر مریم مسافر نیکوتین رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون ویلیام وایت ۱)
رابط خبری: همسفر سحر مسافر نیکوتین رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون ویلیام وایت ۱)
ویراستار: همسفر شهرزاد رهجوی راهنما همسفر مرجان (لژیون پنجم)
ارسال: همسفر معصومه رهجوی راهنما همسفر راضیه (لژیون دهم)
همسفران نمایندگی ابوریحان
- تعداد بازدید از این مطلب :
113