سومین جلسه از دوره شصت و پنجم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی ابنسینا به استادی راهنما مسافر ایوب، نگهبانی مسافر علی و دبیری مسافر مجید با دستور جلسه " وادی دوم و تاثیر آن روی من " در روز چهارشنبه ۵ اردیبهشت ۱۴۰۳، ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.
سخنان استاد:
سلام دوستان ایوب هستم یک مسافر؛ ابتدا خدا را شکر میکنم که دوباره این افتخار نصیبم شد که در خدمت شما عزیزان باشم و از حضور شما و مشارکتهای شما عزیزان آموزش بگیرم. از آقای مهندس و خانواده محترمشان تشکر میکنم که همچین بستری را فراهم نمودند تا امروز بتوانیم بهراحتی از اعتیاد خارج شویم و به تعادل برسیم. آقای مهندس امروز کاملاً تأکید کردهاند که استاد جلسه بیشتر از پنج دقیقه نمیتواند صحبت نماید، امیدوارم که این پنج دقیقه را رعایت نماییم و از مشارکت دوستان استفاده نماییم. دستور جلسه در مورد وادی دوم است که میگوید: هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حیات نمی نهد، هیچکدام از ما به هیچ نیستیم، حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم، قبل از اینکه وادی دوم، وادی اول وادی تفکر است که میگوید: با تفکر ساختارها آغاز میگردد و بدون تفکر آنچه هست روبهزوال میرود، زمانی که میخواهیم عملی را به انجام برسانیم در قبالش تفکر میکنیم و ببینیم چطور بایستی این عمل را به نحو احسنت انجام بدهیم. تفکر یک حرکت درونی است که ترسیمکننده رفتارهای بیرونی است، اگر در درون خودمان یک تفکر خوب داشته باشیم میتوانیم آن را در بیرون کاربردی نماییم و آن کار را به نحو احسنت انجام بدهیم، تفکر یک حرکت از نقطه مجهول بهطرف نقطه معلوم و بالعکس هم می تواند باشد، کسی که تفکر مثبت داشته باشد مطمئناً که رفتار و کردار آن شخص مثبت میشود و آنکسی که تفکر منفی داشته باشد بالعکس این موضوع اتفاق میافتد. اما وادی دوم میگوید ما جهت بیهودگی قدم به حیات ننمودیم. اگر از تجربه خود بخواهم بگویم من کسی بودم که با آقا محمد در بیمارستان کار میکردیم و شیفت شب بودیم و ۲ ساعت استراحتی که داشتیم را در دستشویی بیمارستان مواد مصرف میکردیم، به جایی رسیده بودیم که بههیچعنوان امیدی به درمان نداشتیم، تا اینکه با کنگره ۶۰ آشنا شدیم. وادی دوم از امید صحبت مینماید که میگوید شما هر کارهای بودید و هر کاری نمودید، امروز یک مسیری است که میتوانید بهراحتی بیایید و به نتیجه برسید؛ زمانی که یک تازهوارد، وارد یک شعبه میشود اذن ورود این فرد صادر شده ولی متأسفانه یکسری ها هستند فقط اذن ورود پیدا میکنند و اذن درمان ندارند، اذن ورود دارند می آیند وارد کنگره میشوند و میخواهند درمانشان را انجام بدهند ولی منیت به آنها اجازه نمیدهد که بخواهند این کار را انجام بدهند دو ماه، سه ماه سفر میکنند، سفر نادرست انجام میدهند که نتیجه آن میشود خروج از درمان. کسی که وارد کنگره۶۰ می شود باید گوش به فرمان باشد و سعی کند تفکرش را مثبت کند به نتیجه خواهد رسید، اگر تفکر مثبت نباشد سفر بهدرستی انجام نمیشود و به نتیجه نمی رسد. امیدوارم در این جلسات بتوانیم آموزش کافی بگیریم و تغییر جهت در تفکر خودمان ایجاد کنیم و بدانیم چهکاری داریم انجام میدهیم و قرار است چه اتفاقی بی افتد. کسانی که درمان شدند، آنهایی که به رهایی رسیدند، آنهایی که به آسایش و آرامش رسیدند، میتوان از این عزیزان سوال پرسید و از تجربه شان استفاده کرد. من پنج دقیقه مشارکتم به اتمام رسید دوست دارم از مشارکت شما عزیزان استفاده نمایم، از اینکه به صحبتهای من گوش کردید از همه شما سپاسگزارم.
نگارنده و تایپ: همسفر علیرضا لژیون 7
عکس: مسافر رضا لژیون ۱۲
- تعداد بازدید از این مطلب :
110