English Version
English

همه چیز در درون و برون من است

همه چیز در درون و برون من است

جلسه‌ یکم از دوره‌ بیست‌و ششم کارگاه‌های آموزشی خصوصی مسافران کنگره ۶۰؛ نمایندگی اروند آبادان، با استادی مسافر حمید، نگهبانی مسافر امیر و دبیری مسافر هاشم با دستور جلسه « وادی دوم و تاثیر آن روی من » سه شنبه ۴ اردیبهشت ماه ۱۴۰۳ رأس ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.

سخنان استاد:

خداوند را سپاس که اجازه می‌دهد عضو کنگره ۶۰ باشیم و آموزش بگیریم از آقای مهندس و خانواده محتر‌م‌شان تشکر می‌کنم که این بستر را فراهم نمودند که ما بیاییم در کنگره باشیم و حال دل‌مان خوب شود و به هم نزدیک شویم از نگهبان و دبیر محترم‌شان تشکر و قدردانی می‌‌کنم‌، قبل از هر چیز پیشاپیش هفته راهنما را به همه عزیزان تبریک می‌گویم‌ و انشالله در این هفته بتوانیم حق مطلب را ادا کنیم. 

من در دوران مصرفم نمی‌توانستم خودم را تحمل کنم و حالا راهنما می‌آید و ۱۰ یا ۲۰ نفر مصرف کننده دورش جمع می‌شوند با انواع و اقسام مشکلات و مسائل و این دوستان با سعه‌صدر و کاملاً با خوشر‌ویی‌، برخورد مناسب‌ می‌کنند و این عزیزان را از ظلمت و تاریکی اعتیاد به سمت نور و رهایی حرکت می‌دهند. اگر یک سری در دادگاه خانواده زده باشید می‌بینید که چقدر از خانواده‌ها به خاطر اعتیاد از بین می‌روند. باورش خیلی سخت است و حتی در خانواده، ما به‌عنوان راهنما وقتی به کنگره می آییم، می‌گویند که چقدر حقوق به شما می‌دهند و آنجا ماهی چقدر پول می‌گیرید، مثلاً یک سفر به تهران یا بیرون شهر می‌روید می‌گویند که حق ماموریت می‌گیرید حتی خانواده خود ما که مصرف کننده بودیم و الان درمان شدیم باور ندارند چه برسد به بیرون.

در سی دی مجنون به قول آقای مهندس از بیرون فکر می‌کنند که ما دیوانه هستیم و مشکل عقلی داریم ولی ما بهشت را پیدا کردیم و راهنماها، بچه‌ها را به این بهشت معرفی می‌کنند و خودشان لذت می‌برند. می‌بینیم که راهنما چه زحماتی برای ما می‌کشد و انشالله بتوانیم از آنها تقدیر کنیم.

 در مسیر با بچه‌ها صحبت می‌کردم که وقتی شیطان از درگاه خداوند به خاطر آن اتفاق رانده شد یک چیز را به خداوند گفت که از جلو و عقب، از چپ و راست به بندگانت حمله می‌کنم و نمی‌گذارم سپاسگزار و شکرگزار باشند، نگفت که مال‌شان را از آنها می‌‌گیرم‌ نگفت بدبخت‌شان می‌کنم فقط گفت نمی‌گذارم سپاسگزار باشند، این را بروید و در قرآن بخوانید، سپاسگزاری کردن یعنی من بیشتر می‌خواهم، من حقم این است که بیشتر بگیرم، خداوندا من دیدم که این نعمت را به من دادی پس بیشتر به من بده. انشاالله حالا در وقت خودش بچه ها در مورد دستور جلسه هفته راهنما صحبت می کنند.

 در مورد وادی دوم هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حیات نمی‌نهد هیچ کدام از ما به هیچ نیستم حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم و تاثیر آن روی من. 

اگر دقت کرده باشید در دوران مصرف و دوران تاریکی به یک جا رسیدیم که گفتیم خدایا برای چی من را آفریدی و یا به پدر و مادر می‌گفتیم دلیل اینکه من را به این دنیا آوردید چه بود، آوردید که من را مسخره کنید، اذیتم کنید دلیلش چه بود، همین بود که انسان به این نقطه می‌رسد این نقطه خیلی حساسی است یا باعث می‌شود انسان صعود کند یا سقوط کند. خیلی مهم است آدم به این نقطه برسد و جوابی برای سوالاتش نداشته باشد.

جنا‌ب‌ مهندس در وادی اول به ما می‌گویند تفکر کنید فکر کنید ببینید می‌خواهید چه کار کنید. دلیل اینکه در این جایگاه هستید چیست.

 دلیلش این بود که درست فکر نکرده بودیم درست تصمیم نگرفته بودیم و نقشه درستی برای زندگی فراهم نکرده بودیم. جناب مهندس در وادی‌ها می‌گویند: اول باید فکر کنید، بعد درست حرکت کنید.

 چه زمانی ناامیدی سمت انسان می‌آید درست وقتی که می‌خواهد حرکت کند. در وادی اول کنگره آمدیم و در مسیر درمان دیدیم مسیر خوبی ‌است و مقداری فکر کردیم دیدیم با بقیه مسیرهای که رفتیم فرق‌ دارد دیدیم افراد درمان می‌شوند، نگاه کردم الان سفر دومی‌ها و راهنماها با ۱۰ سال و ۱۵ سال رهایی هستند و در لباس‌ پوشیدن در صحبت کردن فرق‌‌ کردند فهمیدیم که می‌شود و قدم اول را برداشتیم از تازه واردین رفتیم سر لژیون نشستیم

اینجا تا وارد می‌شوید، شیطان کارش را شروع می‌کند تا دیروز کاری نداشت آمدید کنگره یا نیامدید، شروع به القا و افکار منفی می‌کند که این مسیر بدرد نمی‌خورد و این مسیر هم مثل بقیه مسیر‌ها است و تو مسیر را بلد نیستی تو نمیتوانی، تخریب بیشتری داری می‌دانید می‌خواهم چه چیزی بگویم، اگر شما حرکت نکنید ناامیدی اصلا سراغ شما نمی‌آید چون دارید غرق می‌شوید کسی که در حال غرق شدن است دست پا می‌زند تا بتواند بالا بیاید ولی اگر ناٱمید باشد دست و پایی نمی‌زند، می‌گویند آب که از سر گذشت چه یک وجب چه صد وجب فرقی ندارد، من که دارم خفه می‌شوم بذار خفه بشوم، من که دارم هرو‌ئين مصرف می‌کنم بگذار تزریق هم بکنم، من که تریاک می‌کشم بگذار هرو‌ئين هم بکشم، اگر انسان به این مرتبه برسد نابود می‌شود و هیچ حرکتی از خودش انجام نمی‌دهد.

وادی دوم می‌گوید که تو بیهوده به این جهان نیامدی به طبیعت نگاه کنید زمستان که می‌شود همه درختان خشک می‌شوند بهار که می‌شود همه شکوفه می‌زنند، میوه می‌دهند و همه زنده می‌شوند به طبیعت نگاه کنید یک کرم، یک پشه، یک درخت، یک گیاه، همه یک وظیفه‌ای دارند ما همیشه کرکس و کفتار را بَد می‌بینیم یا همان سوسکِ حمام، اکثرا می‌گویند چقدر چندش آور و بد است ولی تمام باکتری‌های مضر برای انسان را سوسک می‌خورد و تبدیل به پروتئین می‌کند پس هرچیزی یک فایده‌ای دارد.

خدا گفت انسان اشرف مخلوقات است پس من بیهوده نیستم یک دلیلی دارد که هستم در نتیجه برای من چه اتفاقی افتاده است؟! من جایگا‌هم را گم کردم. یک حبه قند برای چای خوردن است جای آن هم در قندان است اگر از قندان پایین، روی خاک افتاد محکوم به فنا است محکوم به نابودی است از بین می‌رود؛ ما هم از جای خودمان خارج شده‌ایم و اگر به جایگاه خودمان بازگردیم همان انسان با کرامت می‌شویم، همین چیزی که کنگره ذره ذره به من آموزش می‌دهد که انجام بدهم به من می‌گوید همه چیز در درون تو است سیستم ایکس، بهترین مورفین، بهترین نئشگی درون خودت است بیرون دنبالش نگرد، می‌گوید:(همه چیز مانند قله‌ی آتشفشان است ) همه چیز در درون و برون من است هیچ جا دنبالش نگرد وقتی که بیرون دنبال چیزی نگردید و به خودتان تکیه کنید می‌بینید چه اتفاقاتی رخ خواهد داد. فکر کنید بچه‌ای خرج خودش را خودش می‌پردازد باید یک سقفی برای خودش جور کند، باید زندگی را خودش بچرخاند، باید دوستانش را خودش بیابد و در مقابل دشمنان از خود محافظت کند زندگی را چگونه می‌چیند، حرکت می‌کند و تلاش می‌کند ولی اگر بنشیند و بگوید که بقیه هستند یا بقیه باید انجام بدهند این بیخودی آمده است پس همه چیز مرتبط به خودمان است باید سعی و تلاش کنیم انشاالله بتوانیم جایگاه اصلی خودمان را به دست بیاوریم و از ناامیدی دوری کنیم چون ناامیدی آخرین حلقه‌ی شیطان است بتوانیم خودمان را پیدا کنیم مسیرمان را پیدا کنيم و چیزهایی که از دست دادیم به دست بیاوریم. آقای مهندس از مجری شبکه دو پرسیدند که از تاریکی‌ها چه چیزی را به ارمغان آوردید ببیند شاید ما دچار اعتیاد شده باشیم شاید ما دچار هزاران مسأله شده باشیم ولی اگر حل بشود ببینید چه انسانِ آزاد و رهایی هستیم چه مسائل و مشکلاتی را می‌توانید حل کنید. منِ حمید با بیست سال یا سی سال سن سر لژیون می‌نشینم و رهجو‌ی من با خانواده‌اش مشکل دارد و من آن مشکل و بدترین اعتیادها را حل می‌کنم چه کسی فکر می‌کرد من بتوانم همچین کاری کنم چون من توانستم اعتیاد را حل کنم و بقیه مسا‌ئلم حل شد چون توانستم از این اقیانوس رد شوم می‌توانم مشکلات را حل کنم، خداوند توان و انرژی به ما بدهد خیلی خوش حالم که در کنار شما عزیزان هستم، همیشه به نمایندگی اروند آبادان که می‌آیم واقعا حالم خوب می‌شود انشاالله توانسته باشم که حقم را ادا کنم باز‌ هم از همه‌ی عزیزان تشکر می‌کنم.

ممنونم از اینکه به صحبت‌های من گوش کردید.

تایپ: مسافر حسین لژیون چهارم، مسافر امین لژیون یازدهم، همسفر عرفان لژیون هشتم

ویرایش و ارسال مطلب: مسافر محمود لژیون هفتم 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .