جلسه هشتم از دوره اول جلسات لژیون سردار همسفران کنگره ۶۰، ویژه نمایندگی پرند به استادی راهنما همسفر مرضیه و نگهبانی همسفر فاطمه و دبیری راهنما همسفر الهه با دستورجلسه "وفای به عهد و قول و قرار" روز سهشنبه به تاریخ ۴ اردبهشت ماه ۱۴۰۳ راس ساعت ۱۴ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
خدا را شاکر هستم که توفیق خدمت کردن در لژیون سردار را به من دادند و هر جایگاهی را که تجربه میکنم همیشه و همیشه گفتم، مدیون آقای مهندس و خانواده محترمشان و همچنین راهنماهای خودم خانم اکبری و خانم ضابطی هستم. انشاءالله که بتوانم خدمتگزار خوبی برای لژیون باشم و بتوانیم از همدیگر آموزش بگیریم. از خانم سمانه بابت هفت جلسه دبیری تشکر میکنم و جایگاه خانم الهه عزیز را به ایشان تبریک میگویم و امیدوارم در جایگاههای بالاتر در کنگره قرار بگیرند و از خانم فاطمه نگهبان لژیون سردار هم تشکر میکنم که استادی لژیون را به من واگذار کرد تا بتوانم خدمت بکنم.
ما در آیات قرآن همیشه خداوند درباره وفای به عهد و اینکه عهد و پیمانی که میبندیم در آیههای قرآن آمده که میفرمایند: "یُحِبُ اّلمُومِنِینَ الوَفا بِالمِواعید" بر فرد با ایمان لازم است که به پیمان خودش عمل بکند و در سوره مائده آیه یک قرآن کریم میفرمایند: "یا اَیُهَا الُذینَ آمَنُو اوفِو بِالعُقود" ای کسانی که ایمان آوردهاید به پیمانهای خودتان وفا بکنید؛ وقتی که خداوند در قرآن وفای به عهد و قول و قرارهایی که ما در زندگیهایمان میدهیم را به ما متذکر میشود، اولین کسی که فکر میکنم قول و قرارهای خودش را به عنوان یک خالق برتر انجام میدهند خودشان هستند و ما هم که به عنوان حالا، کسانی هستیم که صفات خداوند در ما نهادینه شده است و ما داریم از خداوند الگو میگیریم که چگونه باید عمل بکنیم و نگاه میکنیم به خداوند که به همه عهد و پیمانهایی که به انسان داده قطعاً عمل کرده و ما هم باید مثل خداوند باشیم. قطعاً این عهد و پیمانی را که در زندگیهایمان میخواهیم انجام بدهیم را باید پرداخت بکنیم.
به نظر من این دستورجلسه سه تا بخش دارد. یکی اینکه قول و قراری است که من با خودم دارم و یکسری عهدها و پیمانهایی من خودم دارم و من باید چگونه پرورش بدهم، من چگونه باید به خودم متعهد باشم، چگونه باید از پس خودم بر بیایم و چگونه باید همان جز کوچکی از خداوند بودن را در خودم داشته باشم؟ یکی قول و قرارهایی هم است که با خداوند دارم. حالا اگر نگاه بکنم در زندگی خودم میبینم که خیلی وقتها قول و قرارهایی را با خداوند میگذارم و شاید انجامش نمیدهم و از آنها میگذرم و یکسری هم قول و قرارهایی است که به دیگران دادهایم من در جایگاه مادر بودن یکسری قول و قرارهایی به فرزندانم میدهم یا در جایگاه همسر بودن یکسری قول و قرارهایی و وفای به عهدهایی به همسرم دارم یا در کنار خانواده بودن هر کدام یا جامعه، فرقی نمیکند هر جایی که در آن زندگی میکنم قول و قرارهایی دارم که باید حتماً به آنها متعهد باشم و آنها را انجامشان بدهم؛ اگر میخواهم یک فرد باایمانی باشم، باید کلام خداوند را در خودم جاری بکنم و این اتفاق بیفتد که آن قول و قرارهایی که با خودم و با خدای خودم بستهام و به دیگران دارم حتماً باید نسبت به آنها متعهد باشم.
شاید همه ما تجربه کردهایم که یک جاهایی قول و قرارهایی میگذاریم؛ ولی تعهدمان و وفای به عهدمان را انجام نمیدهیم و وقتی چند سال دیگر میگذرد متوجه میشویم که یک جاها حرکتی که انجام دادهایم در یک جای دیگر به خودمان برگشت خورده است و اینها همه برمیگردد به اینکه ما کارهای زندگی خودمان و تمام چیزهایی که داشتهایم را انجام میدهیم در همین بعد پس میدهیم و هیچ اتفاق دیگری نخواهد افتاد؛ اگر بخواهیم نگاه بکنیم در لژیون سردار، خیلی از ما به صورت تعهدی وارد لژیون سردار شدهایم و شاید برایمان سخت باشد. حالا شرایط زندگیها سخت است و میدانم که خیلی از ما به سختی وارد لژیون سردار شده باشیم؛ ولی وقتی که وارد لژیون سردار که میشوند من قرار است که متعهد باشم به لژیون سردار و قرار است که این خدمت مالی را که میخواهم انجام بدهم با جان و دل انجام بدهم و چیزی که است باید به این نتیجه برسم که یا وارد لژیون سردار نشوم یا تعهدی را پرداخت نکنم یا اگر آمدم تعهدی وارد لژیون سردار شدم قطعاً باید تعهد خودم را تا زمان مقرری که برایم مشخص کردهاند حتماً باید انجامش بدهم که بتوانم حرفی برای گفتن داشته باشم و بتوانم به دیگران هم این آموزش را انتقال بدهم که من وفای به عهد کردم و عهد به پیمانی را که بستهام و بخواهم عضو کوچکی از سردار باشم را در همان زمانی که مقرر شده بود را انجامش دادم.
ما یک شعبه تازه تاسیس هستیم خدا را شکر توانستیم حالا به آن اندازهای که باید در لژیون سردار عضو میگرفتیم و خدا را شکر شماها وارد شدید و عضو لژیون سردار شدید یکسری از سفر اولیها بودند که وارد لژیون سردار میخواستند بشوند حالا یکسری از سفراولیها تعهد کردند و تعهدشان را پرداخت کردند و یکسری سفر اولیها بودند که آمدند و تعهد کردند که وارد لژیون سردار بشوند و پرداختیهایشان را انجام بدهند؛ اما انجام نشد و ما طبق قانونی که داریم باید حداقل شش ماه از حضور یک همسفر در لژیونها گذشته باشد و تعهد خودش را حداقل دو میلیون اولیهاش را پرداخت کرده باشد تا ما بتوانیم جزء لژیون سردار عضوش بکنیم.
من با توجه به اینکه یکسری از همسفرها تعهدهایشان پرداخت نشد، من هم نتوانستم آنها را عضو لژیون سردار بکنم و من چون خزانهدار لژیون سردار هستم، اعلام میکنیم هر که چهقدر از تعهدهایمان باقی مانده است و مبلغ زیادی از تعهدمان هنوز باقی مانده است که باید وفای به عهد خودمان را ثابت بکنیم و تعهد خودمان را هر چه زودتر انجام بدهیم؛ چون ما از برج چهار دوباره لژیون سردار برای سال جدید عضو میپذیرد و ما باید واریزیهایمان را انجام بدهیم و این چرخه، چرخهای است که اگر کاری را از نظر مالی انجام میدهد مطمئن هستیم که کجا خرج میشود.
خیلی از ماها بیرون خیلی کارها را انجام میدهیم و خیلی از پولمان، مالمان و جانمان میگذریم و نسبت به دیگران یکسری تعهدهایی را انجام میدهیم؛ اما آخر آن را که نگاه میکنیم، متوجه نیستیم که این پولی را که پرداخت کردهام، این قول و قراری را که انجام دادهام جای درستش هزینه شده یا نشده؟ اما در کنگره ۶۰ وقتی آقای مهندس این گامهای بزرگی را که برداشتهاند و افتخاراتی را که برای من در کنگره ۱۲، ۱۳ سال در اینجا نفس میکشم و یادم است که چگونه و چه اتفاقهایی افتاده که ما الان به راحتی اینجا نشستهایم و نفس میکشیم و از این صندلیها استفاده میکنیم؛ پس این قول و قراری را که من دادهام باید نسبت به آن متعهد باشم و چه خوب است، این پولی را که در اینجا پرداخت میشود و ما داریم پرداخت میکنیم بخاطر چه چیزی است؟
بخاطر کسانی است که در بند اعتیاد هستند و خودمان با تمام وجودمان لمس کردهایم، با تمام سلولهای وجودمان درک کردهایم که چقدر سخت بود چه اتفاقهای سنگینی با اعتیاد در زندگیهای ما تجربه شد که ما نمیتوانستیم از پس آن بر بیائیم؛ اما به کنگره آمدیم و آرامش و آسایشی را که در زندگیهایمان اتفاق افتاده، بهایش خیلی بالاتر است، خیلی از آن چیزی که من پرداخت میکنم.
من مرضیهای که به عنوان عضو کوچک سردار دارم و شش میلیون تومان پرداخت میکنم و بهایش باید خیلی بیشتر از اینها پرداخت بشود و امیدوارم که همه ما به این نتیجه برسیم که تا زمانیکه در کنگره نفس میکشیم، سعی بکنیم در این چرخه عشق و محبت قرار بگیریم و حتماً به این نتیجه برسیم که تعهدهایی که از آن صحبت میکنیم، خودمان با تمام توانمان پیگیرش باشیم که تعهدهایمان را به موقع پرداخت بکنیم و قطعاً؛ وقتی که پرداخت میکنیم مطمئن هستیم که از جاهای دیگری حتماً خداوند روزی را برای ما باز میکند و الان هم که آقای مهندس نشانی از بینشانی را بعد از واژه پهلوان گذاشتهاند که مبلغی را تعیین نکردهاند که چقدر متعهد میشویم و پرداخت میکنیم و چه خوب است که خداوند از خزانه غیب خودش آنقدر به ما ببخشد که ما بتوانیم یک روزی این نشان بی نشانی را تجربه بکنیم و لذت ببریم که اگر پولی داشتیم و هزینهای کردهایم برای کسانی هزینه میکنیم که با این علم کنگرهای که دارد حالا در جوامع بینالمللی حرفی برای گفتن دارد که تحقیقات علمی که آقای مهندس انجامش میدهند و قرار است روی سرطانهای مختلف این کار عملی بشود و خیلیها درگیر آن هستند.
ما هم افتخار میکنیم که عضو کوچکی از این سیستم بودهایم و وفای به عهد کردهایم و عهدمان را به کنگره پرداخت کردهایم و قول و قراری که با خداوند گذاشتهایم تا زمانیکه زنده هستم بتوانم خدمت کوچکی را در کنگره انجام بدهم.
تایپ: همسفر خدیجه رهجوی راهنما همسفر مرضیه (لژیون اول)
عکاس خبری و ارسال: همسفر زلیخا مرزبان خبری
همسفران نمایندگی پرند
- تعداد بازدید از این مطلب :
98