مشارکت همسفر راضیه
سلام دوستان راضیه هستم همسفر
آقای مهندس در سیدی فاضلابهای جوشان میفرمایند؛ قدیم میگفتند در یک نیام دو شمشیر نشاید یعنی دو تا شمشیر را نمیشود در یک غلاف جا داد اینکه اگر من به کنگره میآیم باید از همه لحاظ کنگره را قبول داشته باشم، باید راهنمای خود را قبول داشتم باشم و فکر نکنم که هم میشود کنگره آمد و هم پیش روانپزشک رفت.
وقتی وارد کنگره شدم باید همه چیز را پشت در جا بگذارم هر شغل، سمت و جایگاهی که داشته باشم و هر اطلاعاتی را که دارم را باید فراموش کنم و به حرف راهنما گوش کنم تا بتوانم آموزش ببینم و به رهایی نزدیک شوم. به کسی گفتند پسر خود را نصیحت کن گفت اگر دیدم چشم.
یک رهجو باید به موقع در کنگره حضور داشته باشد و حداقل یک ربع قبل از شروع جلسه در کنگره حاضر باشد کنگره آموزش خودش را میدهد این من هستم که باید بتوانم بیاموزم و استفاده کنم و در ابتدا باید یک فرمانبردار خوبی باشم و کاملا مطیع کنگره تا بتوانم به یک فرمانده خوبی تبدیل شوم. جناب آقای مهندس می گویند دانستن تنهایی به درد نمیخورد من باید از دانستهها استفاده کنم اگر فقط بدانم ولی نتوانم از آنها استفاده کنم اصلا به درد نمیخورد میشود عالم بدون عمل.
مشارکت همسفر فاطمه
سلام دوستان فاطمه هستم همسفر
درابتدا سیدی منیت گفته شده, تکیه بر جای بزرگان نتوان زد به گزاف مگر اسباب بزرگی همه آماده کنی. منیت زمانی آغاز میشود که من یک توانایی داشته باشم و خودم را نسبت به دیگران بالاتر ببینم یعنی گاهی اوقات ما در زندگی جایگاه واقعی خودمان را از چیزی که باید باشد رفیع تر در نظر میگیریم آنجاست که دچار منیت میشویم و ضربه های زیادی در زندگی بر ما وارد میشود وقتی توانایی و استعداد کاری را داشته باشیم و مورد تعریف وتمجید دیگران باشیم توقع ما از دیگران زیاد میشود و احترامی که به یک دکتر میگذارند را ما میخواهیم که به ما داشته باشند و اگر این رفتار را با ما نداشته باشند از آنها دلگیر شده و دیواری از نفرت و خشم و تنفر و.... اطراف خود میکشیم و در لاک خود فرو میرویم چون هیچ کس را شایسته همنشینی خود نمیدانیم که همه اینها از ناآگاهی و جهل نشأت گرفته و نشاندهنده این است که به دانایی لازم نرسیدهایم ولی در کنگره ما با گرفتن آموزشهای لازم و کسب تجربههای خوب و همراه با تفکر و همراه شدن با راهنما به آن مرحله درک و آگاهی ناب و توانایی خواهیم رسید.
مشارکت همسفر لیلا
سلام دوستان لیلا هستم یک همسفر
در سیدی امید و ناامیدی استاد میپردازد به اندیشه انسان که میتواند اندیشه مثبت داشته باشد و یا منفی که اگر مثبت باشد سازنده است و اگر منفی باشد بسیار مخرب است.
اصولاً قدرت خیال یکی از شاهکارهای خلقت است بر مبنای آن ما برنامههایی را در ذهن خود متصور میشویم. اگر خیال کنیم که نمیتوانیم رها شویم پس حتماً رها نمیشویم اگر در خیال خود تصور کنیم حتماً در این مسیر موفق نمیشویم و رها نخواهیم شد هر چیزی بر مبنای خیال شروع میشود و نباید آن را دست کم گرفت اگر بگوییم میتوانیم و به آن با دید مثبت نگاه کنیم و یا نسبت به مسائل دید مثبت داشته باشیم این یعنی امید داریم و انسان امیدواری هستیم اگر دائما بگویم نمیتوانم، نمی شود این یعنی ناامیدی و کسانی که ناامید هستند و دائم همیشه شکوه و شکایت میکنند و دارای اندیشههای منفی هستند این ناامیدی باعث می شود انسان خورد و شکسته شود و کم کم در تاریکی فرو رود ناامیدی چشم را کور میکند، اندیشه را ذغال میکند تیره و تار میکند و با ناامیدی، امید دیگران را حتی با کلام خود از بین میبرد اما کسانی که امید وار هستند و هیچگاه امید خود را از دست نمیدهند و دارای اندیشه مثبت هستند همیشه در آرامش و آسایش قرار دارند.
پس مراقب کلام خود باشیم تا با کلام آینده شخص امیدوار را از بین نبریم باید آگاهی را بالا ببریم و بدانیم که خیر در آن چیزی است که اتفاق میفتد و تگر آگاهی بالا برود افکار منفی کمتر بر ذهن ما غلبه میکند.
در ناامیدی بسی امید است پایان شب سیه سفید است.
تایپ: همسفران لژیون نهم
تنظیم و ارسال: همسفر سمیرا (لژیون یکم)
همسفران نمایندگی باباطاهر همدان
- تعداد بازدید از این مطلب :
89