English Version
English

گروه خانواده - وادی دوم به وادی امیدواری معروف است

گروه خانواده - وادی دوم به وادی امیدواری معروف است

هشتمین جلسه از دوره دوم سری کارگاه‌های آموزشی خصوصی همسفران نمایندگی صبا به استادی راهنما همسفر زهرا، نگهبانی همسفر نیاز و دبیری همسفر شهلا با دستور جلسه «وادی دوم و تأثیر آن روی من» روز سه‌شنبه ۴ اردیبهشت ماه، سال ۱۴۰۳ راس ساعت ۱۶ آغاز به کار کرد.

 سخنان استاد

در ابتدای وادی دوم در مورد جنگ نرم صحبت شده است؛ می‌گوید ما الان در درون جنگ نرمی هستیم، جنگ نرم به نظر من همان افکار و اندیشه‌‌های منفی ما است چون ما چه مسافر چه همسفر سال‌ها دچار تخریب شدیم فرقی نمی‌کند، افکار و اندیشه‌ای که داشتیم حتی به جسم‌مان هم آسیب رسیده است ولی افکار بیشتر آسیب می‌بیند. برای این‌که بتوانیم به آن صلح و آرامش برسیم در ابتدا باید افکارمان را درست کنیم. در وادی اول در مورد تفکر صحبت شد و در این وادی می‌گوید با انتخاب راه درست می‌توانیم راهمان را پیدا کنیم و از آن تاریکی‌ها آرام آرام به سمت روشنایی‌ها برویم چون تفکرات غلط ما باعث شده است در مشکلاتی گیر کنیم که پیش خودمان فکر کنیم که من اصلا به درد نمی‌خورم و من الکی در این دنیا هستم و وجود من بیهوده است که همه این‌ها بر اثر ناامیدی است و این مشکلاتی که داشتیم ما را آن‌قدر به قعر ناامیدی‌ها برده که به این اعتقاد رسیدم که کلا به درد نمی‌خورم و وجود من در این دنیا ارزشی ندارد و این نا‌امیدی یکی از بزرگ‌ترین نیروهای بازدارنده است که برای انسان بوجود می‌آید.

 

وادی دوم به وادی امیدواری معروف است که هیچ چیزی حتی کوچک‌ترین ذرات‌، بی‌دلیل به این دنیا نیامده‌اند و خداوند برای خلق تمام این جامدات، گیاهان و نباتات یک دلیلی داشته است و حال من باید هدف و رسالت خود را پیداکنم و ببینم برای چه بوجود آمده‌ام ، طوری می‌توانم این را پیدا کنم که راهم درست باشد و اول از همه باید تفکراتم تفکر سالمی باشد تا بتوانم راه و هدف خود را پیدا کنم.
مانند مدارس استعدادیابی که یک‌سری خانواده‌ها فرزندان خود را می‌فرستند که با تست و آزمون مشخص شود استعداد فرزند آن‌ها در چیست که در آن راه حمایت شود و به هدفش برسد. حالا من هم همین‌طور اگر بنشینم، درست تفکر کنم باید ببینم کجا می‌توانم، مفیدتر باشم شاید رسالت من این بود که باید وارد کنگره می‌شدم و با آن حال خرابی که داشتم اصلا راهم عوض شود و از آن تاریکی که در آن بودم به طرف روشنایی‌ها بروم و حال خودم را خوب کنم و وقتی به حال خوش رسیدم شاید رسالتم این باشد که حال یک نفر دیگر مثل خودم را هم خوب  کنم. پس اولین راه این است که من مسیرم را پیدا کنم و از مسیر ضد‌ارزش‌ها بیرون بیایم  و به طرف ارزش‌ها بروم .
یک موضوع دیگر که من به آن اعتقاد دارم این است که به سمت نور و روشنایی‌ها باشم و کارهای درست را انجام بدهم مطمئنا خدا هم به من کمک می‌کند و واقعا هم تجربه شخصی من نشان داده است که واقعا اگر در مسیر درست باشیم خدا کمک می‌کند و یک‌سری چیزها را القا می‌کند. در جایی می‌خواندم یک موزیسین اتریشی به قدری استعداد داشت که نت‌های موسیقی به او الهام می‌شد و چون مسیرش را درست انتخاب کرده بود و به سمت موسیقی رفته بود خداوند القائاتی برایش بوجود آورد که با سن خیلی کم قطعات موسیقی می‌نواخت که اصلا باور کردنی نبود اگر در مسیر درست باشیم برای تک تک ما اتفاق می‌افتد و آن استعدادی که گفتم برای همه ما شکوفا می‌شود .
امیدوارم این اتفاق برای همه ما رخ دهد و بتوانیم در مسیر و راه درست قرار گیریم و بعد هم بتوانیم به آن هدفی که می‌خواهیم؛ برسیم و وقتی این اتفاق‌ها بیفتد به این نتیجه می‌رسیم که هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حیات نگذاشته است و هیچ‌کدام از ما به هیچ نیستیم حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم.

 

تایپ: همسفر مریم لژیون راهنما همسفر نرگس (لژیون یکم)

ویراستاری و ارسال: همسفر نسرین

همسفران نمایندگی صبا

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .