English Version
English

رهسپاری به سوی نور؛ نتیجه ایمان به خدا

رهسپاری به سوی نور؛ نتیجه ایمان به خدا

همیشه می‌دانستم که خداوند مخلوقات خود را بیهوده نیافریده است؛ همچنان که در وادی دوم آمده است، هیچ مخلوقی بی‌جهت پا به عرصه حیات نگذاشته است، ما به هیچ نیستیم حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم؛ اما با این‌ همه حجم سنگین تلخی‌ها و از بین رفتن همه آرزوهایی که برای مسافر خود داشتم، دیگر مسیر خود را گم‌کرده و به‌سوی تاریکی‌ها و ناامیدی‌ها رهسپار و کم‌کم رسالت خود را به فراموشی سپردم. اینکه هر شخصی به دلیلی آفریده‌شده است و انسان‌ها حتی در مشکلات نیز، نباید خودشان را فراموش کنند. من در این مسیر سخت، بارها و بارها زمین‌خورده و بلند شده‌ام، اما در آخر بعد از افتادن، توان بلند شدن را نداشتم.

هر بار که در کنگره و در لژیون، تحت آموزش قرار گرفتم؛ امید در دلم جوانه می‌زد. تصمیم گرفته‌ام، امیدوار باشم و در جا نزنم و به سمت جلو حرکت کنم. ناامیدی‌ها را پشت سر بگذارم و از هر نقطه که نوری بتابد، به‌طرف آن بروم؛ چون مثل همیشه بعد از پایان تاریکی‌های شب، روشنایی روز هست. اگر من امیدوار باشم، درمان مسافرم زودتر و بهتر انجام می‌شود. زندگی زیباتر از آن چیزی که هست دیده می‌شود. حتی اگر بدترین اتفاق هم بیفتد؛ دلم قرص است که خداوند هستند و در این مسیر، من تنها نیستم. باید بیشتر سطح دانایی خود را بالا ببرم. باید بال پرواز مسافرم باشم، نه بار پرواز او. باید تلاش و کوشش کنم تا مشکلات یکی‌یکی حل بشود. باید شهر وجودی خودم را آباد کنم. من اولین گام را برداشته‌ام؛ به امید خدا، با آموزش‌هایی که در کنگره 60 و در لژیون، از راهنما محترم خود دریافت می‌کنم، قدم‌های دیگر را نیز با موفقیت، خواهم برداشت.

نویسنده: همسفر ماهرخ، راهنما همسفر زهرا ( لژیون دهم )
ثبت و ارسال: همسفر هانیه، راهنما همسفر سپیده ( لژیون ششم )
همسفران نمایندگی گیلان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .