جلسه چهارم از دوره اول کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی محمدیپور قم، با استادی راهنما مسافر مجید، نگهبانی مسافر حامد و دبیری مسافر علی با دستور جلسه "وادی دوم و تاثیر آن روی من" روز سهشنبه مورخ ۴ اردیبشهتماه ۱۴۰۳ راس ساعت ۱۷ آغاز بکار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
خدا را شکر میکنم که در کنگره حضور دارم، از راهنمای محترم آقا هادی، ایجنت محترم و گروه مرزبانی تشکر میکنم که اجازه دادند در این جایگاه حضور داشتهباشم و آموزش بگیرم، تشکر میکنم از راهنمای محترم درمانم آقای مهران که حال خوش امروزم را مدیون آموزشهای ایشان هستم.
در ابتدا خداقوت عرض میکنم خدمت اعضای سایت شعبه محمدیپور که در صور پنهان فعالیت میکنند و سایت شعبه فعالشده و دوستانی که در جلسه حضور نداشتند میتوانند با جستجو کلمه شعبه محمدیپور کنگره ۶۰ از مطالب و دستور جلسه بهره ببرند.
در وادی اول آقای مهندس درباره تفکر صحبت میکنند که انسان باید برای هر مسئلهای تفکر داشتهباشد و مبدأ و مقصد هر مسئلهای همراه با هدف را در نظر بگیرد و اینکه کار موردنظر آیا شدنی هست و آیا در انتها نتیجه مطلوبی دارد یا ندارد. تفکر در هر مسئلهای انجام میشود، تفکر در ساختارهای کوچک مثل خرید از سوپرمارکت و یا در ساختارهای بزرگتر مثل تصمیمگیری برای تحصیل که ۱۰ الی ۲۰ سال زمان میبرد و یا ازدواج که ۲۰ الی ۳۰ سال و بیشتر ادامه دارد وجود دارد، پس تفکر کردن خیلی مهم است، ولی یکسری مواقع مشکلاتی در زندگی بوجود میآید که به این معنی هست که من مجید درست فکر نکردهام، این مشکلات میتواند جسمی و صدمه زدن به جسم باشد و یا مشکلات روانی باشد که ذهن انسان را درگیر کند و وقتی انسان در مشکلاتی قرار میگیرد درصدد حل مشکلات برمیآید و یک موقع به این دلیل که من مجید تفکر کردن را بلد نیستم و پشت سر هم راههای مختلفی را میروم و با شکست روبرو میشوم باعث سرخوردگی و ناامیدی میشود، که استاد امین میفرمایند؛ ناامیدی از شکستهای پیدرپی به وجود میآید و شخص ناامید در زندانی محصور است که دیوار و نردههای آن نامرئی است، یعنی خود انسان در ذهن خود، خودش را محکوم کرده به بیچارگی و بدبختی و شکست و همهی فکرش این است که از من گذشت و از من دیگر کاری برنمیآید، اصلاً اشتباه بوده که من به دنیا آمدهام و این دنیا برای من نیست و برای کسانی دیگر ساخته شده است و خیلی گزینههای دیگر. . . .
در وادی دوم آقای مهندس مطلبی را بیان میکنند و در تیتر وادی بهصراحت اشاره شدهاست که هیچ مخلوقی جهت بیهودگی قدم به حیات نمینهد، صحبت از مخلوق میکنند و نمیفرمایند انسان، وقتی یک مخلوق حتی کوچکترین مخلوق مثل یکدانه شن بیابانی و یا یک بوته خار بیابانی در هستی برای یک کاری آفریده شده حالا یک انسان که بسیار بزرگ هست و توان زیادی دارد، انسانی که در طی ۴۰۰_۵۰۰ سال بعد از قرونوسطی توانستهاست اینهمه اختراع و اکتشافات داشتهباشد آیا با اینوجود انسان برای هیچ به دنیا آمدهاست؟، که فقط ۵۰_۶۰ سالی زنده باشد و زندگی کند و برود و بقایی در کار نیست؟. این وادی امیدی به من میدهد که تو مجید هم که به دنیا آمدی حتماً کاری از تو برمیآید، حتی اگر خودم بر آن واقف نباشم و حتی بخواهم زندگی خودم را خراب کنم و در گوشهای ساکت بنشینم. جملهی زیبایی است که میفرمایند؛ خداوند بهاندازه ظرفیت هر شخصی مسائل و مشکلات را پیش پای او میگذارد و اگر من یک مشکلی برایم پیش میآید حتماً قدرت اینرا دارم که از پس آن مشکل بربیایم، یعنی سنگی جلوی پای من نمیگذراند که من از پس آن برنیایم و فقط باید راه حل درست را انتخاب کنم، اگر یک انسان بتواند از مشکلات عبور کند قوی میشود، همانگونه که آقای مهندس در CD اشراق هم فرمودند؛ غم بزرگ یا دو پله انسان را سقوط میدهد یا آنرا به بالاترین مقام انسانی میرساند، من مجید اگر در اعتیاد دستوپا بزنم و خود را محکوم کنم که من لبم خورد به وافور و تا پیچ آخر قبرستان و تا لحظهی مرگ با من هست این دقیقاً میشود دو پله سقوط برای من ولی اگر حرکت بکنم به جایی میرسم که فکرش را هم نمیتوانم بکنم، برای مثال آقای مهندس که در مدت کمتر از ۳۰ سال رسیدند به بالاترین درجات علم و بالاترین علوم دنیا را به پروفسورهای دنیا میآموزند و این مصداق بزرگ امیدواری هست و اینکه انسان موجودی بیهوده نیست.
بحث اعتیاد هست و باید گفت ناامیدی قویترین سلاح نیروهای منفی و شیطان است، و یکی از بزرگترین و کارآمدترین ابزارها برای فروبردن انسان در ناامیدی اعتیاد است زیرا اعتیاد یک اسم است اما هزار و یک بند با خودش با ارمغان میآرود، ازجمله نفرت، حسرت، بدبینی، تهمت، غیبت، دروغگویی، حقارت و خیلی صفات دیگر را با خودش به همراه میآورد، من مجید که در اعتیاد درگیر میشوم فقط جسم من درگیر نیست و کلیه افکار و ذهن و زندگی من را درگیر میکند و یکی از بزرگترین ابزارهای قوی نیروهای اهریمنی است. در وادی میفرمایند از ذرات جرقه میشود به روشنایی وسیعی رسید، وقتی جرقه و کورسویی نور و امید از کنگره ۶۰ برای من مجید روشنشده باید در مسیر حرکت کنم زیرا حتماً به منبع نور میرسم، زیرا نمونههای بارز و قدرتمند امیدواری سندهای بدون نقص و زندهای است که در کنگره۶۰ حضور دارند.
تهیه و تنظیم: گروه وبلاگ مسافران محمدیپور قم
- تعداد بازدید از این مطلب :
165