آنچه باور است محبت است و آنچه نیست ظروف تهی است، دوستان تنها پیوند محبت است که ما را به یکدیگر متصل نگاه داشته است. دستور جلسه در مورد وادی دوم و تاثیر آن روی من، این دستور جلسه بسیار تا بسیار مرتبط با مسافرین است؛ چراکه ما مسافرین از خود وزندگی خود در صور پنهان ناامید بودیم، شاید صور آشکارش لذت بردن از دود سیگار و یا قلیان بود؛ اما در صور پنهان به دنبال آرامش بودیم. تصور غلط ما بر این امر استوار بود که با کشیدن قلیان و سیگار به آرامش میرسیم.
این همان نشانه ناامیدی بود، ناامیدی از خود و مسافری که او هم تاریکیها را تجربه کرده بود و با کشیدن سیگار و یا قلیان روی تمام مشکلاتمان درپوشی میگذاشتیم. حل نمیکردیم و حرکت نمیکردیم، هیچ اتفاقی هم در زندگی ما رخ نمیداد. ارمغان این پناه بردن چیزی جز منهدم نمودن جسم خودم نبود. در سی دی صلح چقدر زیبا گفته شد که باید از جسم استفاده کنیم. اگر جسم من سالم باشد من آرامش و آسایش دارم. من مصرفکننده سیگار و قلیان چه راههای غلطی را انتخاب میکردم برای اینکه از ناامیدی نجات پیدا کنم. درصورتیکه نقطه مقابل ناامیدی حرکت کردن است.
من یک انسان هستم؛ وقتی جناب مهندس میفرمایند؛ یک مورچه و یا یک پروانه معجزه هستند من انسان چقدر میتوانم شگفتانگیز باشم چرا ناامید باشم. من میتوانم در زندگی خود بهترین انتخاب را داشته باشم. از خوردن غذایی که انتخاب میکنم تا نوع تفریح و مسیر آرامش؛ چراکه خداوند به من قدرت انتخاب و اختیار داده است. من یک معجزهام و بر این باورم که در هستی قدرت و نیروهای زیادی وجود دارد. خداوند گنجهای زیادی را در درون من انسان به ودیعه گذاشته است، پس چرا برای اینکه زندگی را زندگی کنم در انتخابهایم دقت نکنم. من میتوانم امید، عشق، محبت را انتخاب کنم و بدانم که من به هیچ نیستم حتی اگر به هیچ فکرکنم.
انتخاب من در سفر ویلیام همین بود. عشق به خود، باور داشتن خود، اینکه اگر در هستی هستم رسالتی دارم. انتخابهای زیبایی داشته باشم، یکی از انتخابهای من آرامش بدون دود بود. آرامشی که جنسش نه از نوع دود بود نه از قرص بود. آرامشی که به قول آقای کوروش ساقیاش فقط خداست. باید به او تکیه کنیم. امیدوار به زندگی همچون چشمه جاری باشیم. ما انسانها بیهوده نیستیم که بگوییم جسم ارزشی ندارد و هر طور که دلم خواست زندگی میکنم. به قول استادان ما حیات باارزش است قدر کنگره ۶۰ را بدانیم که ما را به خودمان یادآور شد به من عزت داد، احترام و امید داد. از راهنمای توانمندم خانم جلالی عزیز که مرا در این سفر درونی همراهی کردند صمیمانه تشکر و قدردانی میکنم.
نویسنده و رابط خبری: راهنمای ویلیام وایت همسفر زهرا از نمایندگی رضا مشهد
ویراستاری و ارسال: راهنمای ویلیام وایت همسفر طاهره، نمایندگی البرز
گروه همسفران ویلیام وایت کنگره ۶۰
- تعداد بازدید از این مطلب :
167