English Version
English

راهنمایان باران بی‌منت هستند

راهنمایان باران بی‌منت هستند

به نام خدایی که محبت، عشق، سخاوت و ایثار را آفرید.
سلام دوستان مهدی هستم یک مسافر تخریب بیش از ۱۸ سال با آنتی ایکس‌های شیره و تریاک، روش درمان DST، داروی درمان شربت OT، مدت سفر ۱۰ ماه و ۲۳ روز، در حال حاضر به لطف خدا و دستان پرمهر آقای مهندس و کمک‌های بی‌دریغ حمیدآقا مدت ۴۰ روز است که آزاد و رها هستم. 
گاهی؛ نه بیشتر از گاهیِ لحظه‌ها و ثانیه‌ای، ثانیه زندگی ام را می‌شمارم، در پس این اوقات ریز، چقدر اتلاف وقت و خسارت داشتم، روز و شب‌هایم تار بودند، پناهی نداشتم و فقط خودم را در آغوش مصرف مواد مخدر می‌دیدم که به زعم خودم از مادر مهربان‌تر بود.
نمی‌دانستم که اگر مرا نکشد روزی مادرم را خواهد کشت. جنگ افکار به سراغم می‌آمد، می‌گفتم: چرا من حس می‌کردم که نفس‌های آخر زندگیم را می‌کشم و دنیا به چشمان بی‌سویم تار شده بود و باز حسی ناخوشایندتری که در مرداب تاریکی غرق شده بودم.
آنگاه آمدی و آغاز بی پایانم شدی، ای وجود بیکران! آمدی و برایم از کلام فراتر شدی، خوش آمدی که همچون باران بر کویر خشک اندیشه‌ام باریدی.
آمدی و سپاسگزاری را که یادگار نیاکان است یادم دادی. پاس اول پندار نیک، پاس دوم گفتار نیک و پاس سوم کردار نیک.
سپاسگزارم راهنمای عزیز، سخنانت دلنشین شد چنانکه به قول شاعر: "سخنی که از دل برآید لاجرم بر دل نشیند."
شنیده‌اید که می‌گویند: آدم‌ها مانند کتاب هستند. از روی بعضی‌ها باید مشق نوشت و آموخت، از روی بعضی‌ها باید جریمه نوشت و عبرت گرفت و بعضی‌ها را باید نخوانده کنار گذاشت و بعضی‌ها را باید چند بار خواند تا معنی‌شان را فهمید.
راهنمای عزیزم کتاب تمام عیار زندگی ام شدی، مشقم دادی و آموختی آموختنی‌های زندگی را.
هر بار که خواندمت به دانایی موثر و فرمان عقل نزدیک‌تر شدم و امید در وجودم جوانه زد و به زندگی دلگرم شدم که آن را پر از پیچ و خم می‌دیدم.
آموزگارم شدی درسم دادی و در پایان امتحان گرفتی، مانند روزگار بی‌رحم نبودی که اول امتحان می‌گیرد و بعد درس می‌دهد.
از من خواستی که گوش کنم و بنویسم حرف‌های پیر خرابات مهندس عزیز را، اما از هرچه بگذریم سخن دوست بهتر از پیغام آشناست.
به قول دانشمند بزرگ و پزشک عالیقدر ابوعلی سینا: «آنجا رسید دانش من؛ که بدانم همی که نادانم.»
سخن کوتاه؛ هفته راهنما را به کلیه مسافران و همسفران کنگره ۶۰ در ایران زمین شادباش گفته و از همه راهنمایان گروه مسافران و همسفران که باعث شدند سراب زندگی مسافران و همسفران به خواست قدرت مطلق و مهربانی این عزیزان به پایان برسد و صدای زنده شدن و پر آب شدن آبشار زندگی‌شان را بشنوند صمیمانه سپاسگزارم.
شما راهنمایان عزیز باران بی‌منت هستید و همه را سیراب می‌کنید و جان دوباره می‌بخشید همیشه بی دلیل بخندید و شاد باشید.
راهنمای عزیزم جناب آقای حمید محمدیان؛ در سپیده دم ازل، آن زمانی که سازندگی کائنات آغاز گردید و کتاب تکوین گشوده می‌شد، نخستین کلمه‌ای که با قلم تقدیر بر دیباچه قاموس هستی نقش بست، واژه زیبای استاد بود و سرفصل این کتاب کهن، به تعلیم و تربیت اختصاص یافت.
همیشه و در همه چیز استاد من هستید. مسافر مهدی

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .