جلسه دوم از دورنوزدهم سری کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ نمایندگی بیستون کرمانشاه به استادی راهنمای محترم مسافر رضا، نگهبانی مسافراکبر و دبیری مسافر مجتبی با دستور جلسه << وادی دوم و تاثیر آن روی من>> در روز سه شنبه مورخ 04 اردیبهشت ماه ۱۴۰3 رأس ساعت 17:00 آغاز به کار نمود.
سخنان استاد :
خداوند راشاکر و سپاسگزارم که در این جایگاه قرار گرفتم، در ابتدا از ایجنت محترم ،گروه مرزبانی تشکر میکنم که به من اجازه خدمت در این جایگاه را دادند. در اینجا بنده این دستور جلسه را در مورد وادی دوم هست چهار سوال مطرح میکنم و با این چهار سوال دستور جلسه را جلو می بریم. وادی دوم حرکت از سمت ناامیدی به امیدواری را بیان میکند و اینجا مبحث ناامیدی مطرح میشود و ما اگر بخواهیم در مورد ناامیدی صحبت کنیم باید آنرا بشناسیم ، اصلا خود ناامیدی چیست؟ و ناامیدی چگونه به وجود میآید؟ ناامیدی چگونه در زندگی ما پیدا میشود و به وجود میآید؟ و در نهایت چه کار باید بکنیم که ناامیدی از بین برود؟ ما شاید بگوییم این همه تکرار در آموزشهای کنگره وجود دارد برای چیست؟ حرفها تکراری نیستند، بلکه این تکرارها موجب میشود که آموزش را به خوبی یاد بگیریم.
طبق تعریفهای کنگره ناامیدی سنگینی بار غمی است که نمیتوان آن را زمین گذاشت و نه به دوش کشید، یک مشکلی است که نمیشه با خودمان حملش کنیم و نه از شرش راحت بشیم ،کسانی که دچار ناامیدی میشوند مانند این است که در یک چاه قرار گرفتهاند و نمیتوانند حرکت کنند، بدی کسانی که در چاه قرار گرفتن این است که به هر سمتی که میخواهند بروند نمیتوانندبروندو این توسط دیگران مشاهده نمیشود و این حق را به شخص ناامید نمیدهند که این دچار یک مشکل شده است و نمیتواند کارهای خود را انجام بدهد. کار اصلی ناامیدی این است که نمیگذارد دانایی شکل بگیرد، در مسئله ناامیدی دو حالت اتفاق می افتد : یکی مواد شب افیونی بدن است وقتی مواد شبه افیونی بدن تعادل خود را از دست می دهند ، سرتونین و دوپامین در بدن کم ترشح میشود و حتی دیگر ترشح نمی کند و شخص به یک جایی دست به خودکشی میزند ، حتی این خودکشی برای افراد صاحب نام هم رخ میدهد و به پوچی و ناامیدی می رسند و حتی حس اینکه احساس کنند به یک دردی میخورند در اینها خاموش میشود. این یک طرف قضیه است، یک طرف دیگر قضیه این است که به خاطر مصرف مواد مخدر ناامیدی به وجود میآید، وقتی گفته میشود که فرماندهی جسم از انسان گرفته میشود یعنی چه : یعنی من که مشغول مصرف مواد مخدر هستم فرماندهی کامل جسمم دست مواد مخدر می افتد ودر همه مسائل زندگی مواد مخدر است که به ما دستور میدهد و هیچ وقت نمیگذارد تصمیمات ما عملی شود و یه کاری را که حتی یک هفته پیش و یک ماه پیش قصد انجام آن را داشتهایم نمیتوانیم انجام بدهیم، چرا که ما دچار ناامیدی شده ایم و نقطه کور درمان که در خارج از کنگره به آن نرسیدهاند و جناب مهندس در کنگره خیلی واضح آن را بیان کرده است بحث عکس العملهای پنهان است،
من یک زمانی بود که مواد مخدر را کنار میگذاشتم و فقط از لحاظ جسمی این اتفاق می افتاد و هیچ توجهی به عکسالعملهای پنهان نمیکردم و حتی بعضی مواقع گریه میکردم و فکر میکردم که خیلی به خدا نزدیک شدم و فکر میکردم که خداوند کسی را که دوست دارد چشمان اشکبار به او میدهد ولی وقتی که وارد کنگره شدم فهمیدم که از این خبرا نیست و فهمیدم که مواد مخدر این بلا را سر من آورده است. من در همه اوقات حتی وقتی که در کنگره هستم درگیر انتخاب مسیر هستم و باید مسیر درست را انتخاب کنم ، چطور این اتفاق میافتد ؟ من باید دانایی خود را افزایش بدهم که زمان انتخاب مسیر و راه درست دچار تردید نشویم و راه درست را انتخاب کنم. برای رسیدن به هر چیزی باید از ضد آن بگذریم ،من برای رسیدن به دانایی باید از نادانی بگذرم . من در زمان مصرف مواد مخدر یک فرد گوشه نشین بودم ووقتی وارد کنگره شدم کنگره به من میگوید که و وارد لژیون شوم ودر جلسات عمومی و خصوصی شرکت کنم تا از مثلث جهالت عبور کنم ومثلث دانایی که همان تفکر و تجربه آموزش است برسم. بنده از کسانی که زحمت کشیدند تا به رهایی برسم صمیمانه سپاسگزارم، نمونه بارز کسانی که از ناامیدی عبور کردهاند و به دانایی رسیده اند خدمتگزاران کنگره 60 هستند، لازم میدانم که از راهنمای عزیز خودم آقا علی نقیب زاده تشکر کنم و جای خالی ایشان را سبز باشد و حس و حال خوب امروزم را مدیون ایشان هستم و همیشه یاد ایشان در کنگره هست و میماند. پیشاپیش هم جشن هفته راهنما را خدمت تمامی راهنمایی کنگره ۶۰ تبریک عرض میکنم.
تهیه ، تنظیم ، عکس و ارسال : واحد سایت مسافران نمایندگی بیستون کرمانشاه
- تعداد بازدید از این مطلب :
138