در یک حوض که از لجن و یا آب بسیار تیره و کثیف؛ و یک حوض تمیز که از چشمه سیراب میشود؛ فرق بسیاری است. جهان و جهانهای زیر با اشراق دارای ماهیتهای گوناگون میباشند؛ از اشراق به بالا دیگر سدی وجود ندارد، عرصه عمل در قسمت پایین ظلمانی و سخت است؛ این دقیقاً تمثیل ما انسانها است که کدام یک از اینها هستیم.
چشم انسان قادر به دیدن خودش نیست؛ ما انسانها هم همین طور هستیم و فقط بدیهای دیگران را میبينيم و بدیهای خودمان را نمیبینیم. مهمترین مسئله در انسان داشتن خلق و خوی مناسب است. یکی از مشخصههای رسول خدا این بود که اخلاق نیکویی داشت. انسانهایی که خلق و خوی نامناسب دارند همیشه در رنج و عذاب به سر میبرند و کسیکه خلق وخوی نامناسب دارد مثل حوضی است که آب تیره و کثیف دارد؛ این افراد خودبین، یک دنده، متکبر، خود بزرگبین و دارای منیت هستند که اینها صفات زشت و زنندهای است.
خلق نیکو یعنی اینکه انسان بتواند با همه انسانها رفتار ملایم داشته باشد و برای این کار باید انسانها را دوست داشته باشد؛ فهم، شعور، آگاهی و دانایی بالایی داشته باشد. اگر آگاهی و شناخت انسان بالا برود انسانها را درک میکند و اگر آنها مرتکب اشتباهی شوند از نقطه ضعف آنها استفاده نمیکند و به آنها فشار نمیآورد. تمامی صفات بد انسان را تبدیل به حوضی میکند که پر از لجن و آبهای تیره است.
در کنگره ۶۰، هر فرد در هر جایگاهی هست مهم ترین مسئله خلق نیکوی او است. ما باید با زیردستان، بزرگترها و با همکاران خود درست صحبت کنیم و زود قضاوت نکنیم. ما خودمان را قاضی میدانیم و حکم صادر میکنیم. اشراق از شرق میآید و به معنی نور و روشنایی است. شیخ شهاب الدین سهروردی را شیخ اشراق میگویند؛ چون راجع به انواع و اقسام نورها صحبت میکند؛ اشراق جهانی که فیزیکی نیست و جهان نور است. آتش هم نور دارد و هم دود ولی نور خورشید تمیزتر است.
ما در جهان ظلمانی و در جهان زیرین قرار داریم و اگر تبدیل به نور شویم وارد جهان اشراق میشویم. اگر میخواهیم به آرامش و آسایش برسیم باید حوضی که در اختیارمان هست روان، تمیز و زلال باشد و ما اگر به ضد ارزشهایی مثل دروغ، غیبت و قضاوت بیمورد بپردازيم تخریب آن به خودمان بر میگردد. ما برای آنچه گفته میشود جز بيان حق سخنی نداریم؛ زیرا فرمان صادر شده و ما طبق آن فرامین، به ادامه راه خود میپردازیم تا در این مسیر آنچه میکاریم، مطلوبترین آن، به دست ما داده شود و در همان راه به مصرف برسانیم.
فرامین همان دستورات الهی هستند و عقل سلیم هم با آن مخالفتی ندارد و آنها را تمامی انسانها با هر دین و مسلکی میپذیرند. فرامین میگویند دروغ نگویید، غیبت نکنید، کم فروشی نکنید، دزدی نکنید، این فرامین را حتی کسانی که خدا را باور ندارند قبول دارند. وقتی گوهر گرانبهایی هست همیشه ممکن است دزدان قصد سرقت آن را داشته باشند و یا رسوبات زیادی روی آن گوهر بیاید فرامین الهی هم همینطور است.
ممکن است بخواهند آن را تحت تأثیر مسائل شخصی و غرضهای خاص قرار بدهند. ما باید طبق فرامین الهی عمل کنیم؛ یعنی دروغ نگوییم، غيبت نکنیم، کم فروشی و تقلب نکنیم، در این صورت ما آنچه در مسیر درست و ارزشها کاشتهایم درو میکنیم. اگر جو کاشتیم جو برداشت کرده و اگر حنظل کاشتیم، حنظل برداشت میکنیم؛ اما بعضی اوقات برای کشت دیم ما زمین را شخم زده و بذر میپاشیم؛ ولی باران نمیبارد وچیزی نصیب ما نمیشود.
پس ما نیازمند کمک هستیم؛ یعنی ما در صراط مستقیم حرکت میکنیم و برای دیگران هم خوبی میخواهیم و خداوند و نیروهای الهی در این راستا به ما کمک میرسانند. خداوند تبارک و تعالی است که انتخاب این مسیر را مینماید. در این مقولات همیشه راه نمايان بوده و آنچه حق بوده، نام آن جاویدان شده و آنچه ناحق است در خصوص خود به کارها و عملکردهای شیطانی پیوسته و عاقبت جزء راه گم کردگان گردیده است.
همیشه خداوند مسیر صراط مستقیم و راه زندگی کردن را مشخص کرده است و هر کس در مسیر درست قدم برداشته راهش جاودان است و هر کسی با او در تعامل باشد لذت می برد و آرامش میگیرد؛ اما اگر کسی در مسیر ناحق بود و عملکردش غلط بود، با نیروهای منفی پیوند میخورد و راهش را گم میکند، به مقصد نمیرسد و اگر کسی با او روبهرو شود خسته، متنفر و منزجر میشود و از او فاصله میگیرد.
ما سعی و کوشش مینماییم که در مسیر درستی و آنچه خود ایمان راسخ داریم، به بندگان تسلیم خداوند اهدا نماییم. ما از خود نمیدهیم؛ چون فرمانی اجرا میکنیم، که باید بشود. خواص در این راه حتی جزئیات بدن و اعضای جسمانی خویش را میدهند، این اتفاقات متعدد، که با جسم ظاهری انجام میشود، نهایت گذشت و بردباری و صبر انسان است.
تمامی اعضایی که در کنگره ۶۰ خدمت میکنند ایمان راسخی که دارند را هدیه میکنند به بندگانی که میخواهند در مسیر درست حرکت کنند و آنها را در این مسیر راهنمایی میکنند و از وقت، مال و انرژی خود به دیگران میبخشند؛ چون میدانند تا از خود نگذری به خود نمیرسی. باید در این مورد نگران و غمگین نباشید که از نظر صورت ظاهر به درجه دیگر میرسید؛ در عوض این اتفاقات باعث میشود، که در نزد خداوند تقرب یابید.
با از دست دادن پیکرههای ظاهری میدانید چیزی از آنچه هستید کاسته نمیشود. وقتی ما میمیریم هیچ چیز از ما کاسته نمیشود و ما تمامی صفاتی را که با خود داشتهایم به همراه میبریم. در مرگ ما تغییر جهانی داریم و جسم ما از بین میرود و جسمی که در خواب میبینیم بالا میآید.
خداوند سریع الحساب است و اگر کار درستی انجام بدهیم خداوند پاداش آن را به ما میدهد و اعمالی که انجام میدهیم پاسخ آن را میدهد و ما در عوض این اتفاقات است که در نزد خداوند تقرب پیدا میکنیم و اگر انفاق کنید و خوبی دیگران را بخواهید، از نظر ظاهر هم به درجه بالاتر میرسید.
غم ها و اندوهها همیشه سرچشمه بدیها نیستند، غم بزرگ میتواند انسان را به دو درجه پایین و یا بالاترین مقام خاص الهی سوق بدهد، سبب مهم نیست؛ چون بیشتر علتها به خواست توانای مطلق صورت میگیرد؛ پس غم بزرگ میتواند انسان را به نابودی بکشاند و یا به رستگاری برساند.
در صورت کلی گنج در ویرانهها است و در نقاط تاریکی هست که انسان میتواند کشفیات بزرگی بکند و با توجه به خواست خداوند هر کسی به نوعی مورد آزمایش قرار میگیرد و پس از گذراندن آن به درجه بالاتری میرود. اگر ما در سختی و ناراحتی هستیم و مشکلی داریم، نباید بگوئیم این بدبختی ما است؛ این میتواند باعث پیروزی و موفقیت ما بشود.
ما این مسائل را تجربه نمودهایم، پیش از شماها، صبر داشته باشید. ما فکر میکنیم که قدری باید از تفکراتی که مینمائید فاصله بگیرید. وقتی مشکلی پیش میآید باید صبر کنید و از تفکرات منفی فاصله بگیرید. در ادامه بحث و دیدارهای شما باید بگوئیم که با استفاده از فرصتها به خواسته نزدیک شدهاید، وقتها دوام ندارد و باید عرض نمائیم که در این خصوص باید تعمق بیشتری نمائید؛ به تقدیر کاری نداشته باشید، خود جلو بروید.
تقدیر هم عمل جداگانهای دارد؛ درخصوص خصلتهای ذاتی تجربه حاصل نمائید، زمان بسیار سریع میگذرد و ما باید قدر چیزهایی که داریم را بدانیم و ما باید بابت دادهها و ندادهها خدا را شکر کنیم. ما باید حداکثر استفاده از زمان را ببریم و به تقدیر کاری نداشته باشیم.
زندگی ما بر مبنای خواست ما، تقدیر و فرمان الهی است و با اینکه تقدیر در زندگی ما نقش مهمی دارد؛ ولی ما با تقدیر کاری نداریم و جلو میرویم و تقدیر کار خودش را میکند. نیروهای خفته همیشه فرشتگان آرام و سفید جامه نیستند؛ در صدد پالایش و دور ساختن آنها هم فعالیت لازم است که شرط اول ذکر شده است؛ پس نیروهای خفته، که بیدار میشوند هم در جهت مثبت هستند و هم در جهت منفی و ما برای اینکه این نیروها را دور کنیم، شرط آن پرهیزکاری و پرداختن به ارزشهاست.
رابطخبری: همسفر راضیه رهجوی راهنما همسفر مهین(لژیون سوم)
ویراستاری: همسفر غزال رهجوی راهنما همسفر رعنا (لژیون نهم)
عکاس: مرزبانخبری، همسفر آرزو
ارسال: همسفر مهناز رهجوی راهنما همسفر مهین (لژیون سوم)
همسفران نمایندگی هاتف
- تعداد بازدید از این مطلب :
314