دهمین جلسه از دوره چهل و هشتم کارگاههای آموزشی عمومی صبحگاهی کنگره ۶۰ نمایندگی پارک لاله به استادی مسافر حسین، نگهبانی مسافر احمد و دبیری مسافر محمدرضا با دستور جلسه "وادی دوم و تاثیر آن روی من" سه شنبه 4 اردیبهشت ۱۴۰۳ راس ساعت ۶:۰۰ صبح آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان حسین هستم یک مسافر. خوشحالم در کنار شما عزیزان هستم برای خدمت و آموزش. در زمان مصرفم از هیچ چیز لذت نمیبردم و فقط درحال لعنت فرستادن به خود و اطرافیان بودم و همیشه خداوند را مقصر میدانستم. با وردم به کنگره نگاهم عوض شود و متوجه شدم، کائنات تشکیل شده، تا من به خواسته خود برسم. وادی دوم جزء وادیهای تفکر میباشد و میگوید هر چقدر هم فکر کنیم، هیچ نیستیم، باز هم دلیلی برای وجودمان پیدا خواهیم کرد. وادی دوم باعث شد من در کنگره ماندگار شوم. یادم میآید یکروز دخترم که کلاس دوم بود سوار ماشین شد و معمولا کتب کنگره در ماشینم قرار داشت؛ دخترم کتاب را برداشت و دست و پا شکسته وادی دوم را خواند و برایش سوال پیش آمد که "هیچ کدام از ما به هیچ نیستیم" چه معنیای میدهد؟ جواب دادم، من به این دنیا آمدم تا پدر تو شوم. با خود کمی فکر کردم و گفتم شاید واقعا همین است! فهمیدم لزوما قرار نیست کار عجیبی انجام دهم و همین که نقش پدری را درست ایفا کنم برایم یک دنیا ارزش دارد؛ در زمان مصرف اصلا متوجه بزرگ شدن فرزندم نبودم. در زمانی که وارد کنگره شدم، متوجه این موضوع شدم که اول باید خودم را پیدا کنم و مهم نیست تا الان چه مسیری را رفتهام، از اینجا به بعد مهم است. جناب مهندس میفرمایند زمانی که با خودمان در صلح باشیم تازه میتوانیم فکر کنیم. به این فکر کنیم که برای چه چیزی به کنگره آمدهایم؟ درمان شدیم، آیا میخواهیم حضورداشته باشیم یا برویم؟ اینها همگی موضوعاتی میباشد که در درونمان باید به دنبال پاسخ آن باشیم. در وادی دوم گفته میشود، همه موضوعات در درون و برون ماست؛ درون خود را هم میتوانیم به بهشت مبدل کنیم و هم به جهنم، دست خودمان است. وادیها در کتاب عشق، پلهایی برای عبور از درههای مخوف میباشند. از اینکه به صحبتهای من گوش دادید متشکرم.
- تعداد بازدید از این مطلب :
110