جلسهی هشتم از دورهی بیست و چهارم سری کارگاههای آموزشی خصوصی کنگرهی 60 ویژهی همسفران نمایندگی آبادان و خرمشهر با استادی راهنمای تازه واردین همسفر آمنه، نگهبانی همسفر شهناز و دبیری همسفر نر گس با دستور جلسهی «وادی دوم و تاثیر آن روی من» در تاریخ سوم اردیبهشت 1403 راس ساعت 17 آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان آمنه هستم یک همسفر؛
از نگهبان جلسه خانم شهناز عزیز تشکر می کنم که اجازه دادند در این جایگاه بنشینم،خدمت کنم و آموزش بگیرم.
دستور جلسه؛ وادی دوم و تاثیر آن روی من«هیچ مخلوقی جهت بیهودگی،قدم به حیات نمی نهد؛هیچ کدام از ما به هیچ نیستیم حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم.»
این وادی را اگر ما بتوانیم با تمام وجودمان درک کنیم، امید زیادی را به ما تزریق می کند وارزش وجودی خودمان را به ما یادآوری می کند.
ما همیشه در زندگی انتظار داریم که هیچ مشکلی وجود نداشته باشد و آن شادی و نشاط را در وجود نبودن مشکل می دانیم. در صورتی که خود من، زمانی که وارد کنگره شدم، این موضوع را فهمیدم که هیچ زندگی بدون مشکل وجود ندارد.
گاهی در بعضی از مشکلات واقعا خودمان را باختیم و نا امید شدیم و حتی در خوشبینانهترین حالت، حتی اگر انسان مثبت اندیشی هم باشیم، برای یک بار هم که شده از خودمان پرسیدهایم چرا من؟؟
چرا من اصلا خلق شدم؟؟
چرا باید همیشه زندگی را بدون مشکل تصور کنیم و شادی را نقطهی مقابل مشکل بدانیم!
خود من به شخصه تا قبل از ورودم به کنگره مفهوم زندگی بدون مشکل را نمی دانستم، زمانی متوجه شدم که آمدم و آموزشها را دریافت کردم.
آقای مهندس بارها گفتهاند و در تمام سیدیها این موضوع را یادآوری می کنند، که هیچ موقع انتظار زندگی بدون مشکل را نداشته باشید.
یک جایی این مطلب را خواندم که نوشته شده بود؛«هیچ گاه دنبال این سوال نباش که چکار کنم تا رنج نکشم همیشه دنبال این سوال باش که، چه رنجی را دوستدارم بکشم و دنبال همان رنج باشم». دنبال زندگی باشیم که پر از مشکلات خوب است.
حکایت همین مصرف کننده بودن و زندگی کردن با یک مصرف کننده.
یک مصرف کننده میتواند انتخاب کند که مصرف کند و رنج مصرف را بکشد؟ یا اینکه ده ماه سفر کند، دارو بخورد و صبر کند تا به حال خوش برسد؟
همهی اینها رنج دارند که ما یا کنار یک مصرف کننده رنج بکشیم یا اینکه آن رنج درمان را به جان بخریم و پله پله مشکلاتی را که به وجود آوردیم را بتوانیم حلش کنیم.
یک مثال خیلی قشنگی در اینستاگرام دیدم که می گفت:«مشکلات زندگی، مثل یک جعبه دستمال کاغذی میماند، شما وقتی یک دستمال را به بیرون میکشید، مثل مشکلی میماند که شما آن را حل کردین ولی مشکل بعدی، خودش را تا نصفه نشان میدهد.
پس به هیچ عنوان دنبال زندگی بدون مشکل نباشید.فقط دنبال این باشید که بدانید مشکلات را چگونه و از چه راهی، حل کنید.
در وادی هم گفته شده است که اگر ما توانستیم از گذرگاههای سخت عبور کنیم، آن وقت میتوانیم یک انسان کارآزموده و رها شویم. یعنی همان آدمی باشیم که بتوانیم انتخاب کنیم چه تصمیمی برای زندگیمان بگیریم...دنبال راه حل باشیم یا اینکه میخواهیم در مشکل باقی بمانیم.
در وادی گفته شده است اگر میخواهید آدم کارآزموده و رها باشید و یا حاکم شهر وجودی خودمان باشیم،باید حتما بتوانیم آن سازندگی و آموزشها را دریافت کنیم و سازندگی را در جسم و روان و جهان بینیمان شروع کنیم.
ممنون از اینکه به صحبت هایم گوش کردین.
تایپ: همسفرفاطمه رهجوی راهنما عاطفه لژیون اول
عکاس: همسفر لیلا رهجوی همسفر سمیرا لژیون ششم
ویراستار: مرزبان خبری همسفر حمیده
تنظیم و ارسال:همسفر فرحنازرهجوی راهنما عاطفه
در ادامه رهایی خانم فاطمه رهجوی راهنما همسفر الهام با نوشتن چهل سی دی وارد سفر دوم شدند.
عکاس: مرزبان خبری همسفر حمیده
تنظیم و ارسال:همسفر فرحناز رهجوی راهنما عاطفه
- تعداد بازدید از این مطلب :
163