با سلام و درود خدمت اعضای کنگره ۶۰؛ خداوند را سپاسگزاریم که خلقت و هستی را بنا نهاد تا ما انسانها در آن آموزش گرفته و خدمت نماییم و به تکامل برسیم. در خدمت یکی از راهنمایان محترم شعبه سهروردی، مسافر یاسر هستیم تا با ایشان در مورد دستور جلسه << وادی دوم و تأثیر آن روی من >> گفتگویی داشته باشیم؛ نظر شما عزیزان را به خواندن این مطلب جلب مینماییم.
لطفاً خودتان را به رسم کنگره معرفی نمایید؛
سلام دوستان یاسر هستم یک مسافر
با بیش از ده سال تخریب وارد کنگره شدم، آخرین آنتیایکس مصرفی شیشه، ده ماه و سیزده روز در لژیون نهم به کمک و راهنمایی راهنمای خوبم آقای سعید موسوی به روش دیاستی همراه با داروی اوتی سفر کردم و الان هم پنج سال هست که با دستان گرم آقای مهندس آزاد و رها هستم و در ادامه با کمک و راهنمایی راهنمای محترم آقای محمد امینی سفر نیکوتین داشتم، رهایی از بند نیکوتین چهار سال و یازده ماه، ورزش در کنگره والیبال
چگونه وادی دوم، چهار چوب تفکراتی ما را به سمت امید و امیدواری تغییر میدهد؟
خواسته قوی و حرکت از ناامیدی به طرف امیدواری باید در شخص وجود داشته باشد، تا بتواند به نتیجه برسد. چون در این صورت ظرفیت پذیرش مطالب و عبور از ناامیدی به وجود میآید. در این وادی یاد گرفتم هیچ موجودی جهت بیهودگی، قدم به حیات نمیگذارد و هیچ کدام به هیچ نیستیم حتی اگر خود به هیچ فکر کنیم و یک نبرد درونی و جنگ نرم با افکار خود داریم و این حرکت پیوسته و تدریجی است و تمرکز نیرو روی حرکت، این باور را در ما ایجاد میکند که میتوانیم از پوستۀ ناامیدی خارج شویم و از تاریکیها عبور کنیم تا انسانی کار آزموده و رها شویم.
چگونه با تغییر تفکرات در ما، تواناییها افزایش مییابد؟
هر اتفاق و کاری که در جهان ذهن انجام شود به قیاس دیگر در جهان خاکی قابل اجرا و بهوجود آمدن است و اگر به این موضوع فکر کنیم که انسانِ بیچاره، ناتوان و بیهودهای هستیم، در جهان فیزیکی هم یک انسان بیچاره و بدون اعتماد به نفس خواهیم شد و همین طور به بالعکس. انسان زمانی که گذرگاههای ناامیدی را در تفکراتش ببندد، میتواند تواناییهایش را گسترش دهد که در وادی دوم این امر بی تاثیر نیست.
منظور از جنگ نرم در این وادی چیست؟
خدا را شکر که در کنگره ۶۰ به جنگ نرم خود ادامه میدهیم تا دنیای درون را تبدیل به یک شهر آباد کنیم. جنگ نرم، جنگ افکار و اندیشۀ انسان است، جنگ اطلاعات و آگاهی و جنگ محبت و آتش است که انسان بتواند دنیای درون و صور پنهان خود را تبدیل به یک جهان آباد کند و به یک مصرف کننده بیمصرف تبدیل نشویم.
اگر انسان فکر کند که هیچ و بی ارزش است و جهت بیهودگی قدم به حیات گذاشته است چه خواهد شد؟
همان طور که در وادی دوم هم به آن اشاره شده است که بعضی از ما در اثر ایجاد مشکلات و .......، اگر تصور کنیم که همه چیز تمام شده است و دیگر زندگی برای ما اهمیتی ندارد و ما هیچ و بیارزش هستیم، در این صورت بیشتر در تاریکی و ناامیدی فرو میرویم و اعتماد به نفس خود را از دست میدهیم. آقای مهندس همیشه میفرمایند؛ کسی که نامید است و تلاش برای خارج شدن از ناامیدی نمیکند در نهایت دست به خودکشی خواهد زد که یک ضد ارزش و گناه کبیره میباشد.
دریافت تجربه و آموزش شما از این وادی چیست؟
دانستم که طرز تفکر من در زمان مصرف و ترکهای نافرجام کاملاً اشتباه بوده است. اگر در آن زمان ناامیدی به سراغ من آمد به این دلیل بود که مسیر و اصل درمان را پیدا نکرده بودم. تفکر کردن باعث شد که من از ناامیدی به سمت امیدواری تغییر مسیر بدهم و متوجه شدم که اگر مشکل اعتیاد سر راه من قرار گرفته بود، به این علت بوده است که من بتوانم به هدف خود که درمان و رهایی است برسم و بتوانم پیام رسانی برای انسانهای دیگری باشم که در تاریکی هستند. امیدوارم که تکتک مصرف کنندگان محترم روزی به این تفکر برسند که ناامیدی یکی از ابزار نیروی منفی است و بدانند که در تاریکیها هستند و با یک حرکت اصولی و درست میتوانند شاخصهای غول اعتیاد را بشکنند.
تایپ و ویراستاری: مسافر ابراهیم ل4
تنظیم و ارسال: مرزبان خبری مسافر رسول
- تعداد بازدید از این مطلب :
362